مراسم ختم پر میمنت

1401/10/08

سلام خدمت دوستان و کاربران عزیز شهوانی
نادرم طبق معمول.
آما سخنی چند با مشترکین و کاربران عزیز شهوانی
نمیدونم بعضیا اینجا دنبال چی میگردن که این همه به دیگران گیر دادن،
نمیدونم کسشعره، کذبه، دروغه و…
سوال اینکه آيا چه گلی یا درجه ای به سراونایی که شماها تایید میکنید، زدن که دیگری بخواد با دروغ و دغل تو این سایت بهش برسه.
آقای محترم یا خانم محترمه اینجا سایت شهوانیه کلاس ادبیات یا دانشکده نیست این همه ایراد نگیرین. اگر دوست نداری نخون. یا کلا نیا اینجا .
در هر صورت فحش و ناسزای هرکسی نشانه شحصیت خود و خانوادگی آن شخصه. حالا یه اتفاقی برا کسی افتاده ولی برا شما نه، قرار نیست که بگی چرا برا ما پیش نمیاد.
بالاخره بگذریم باز هر کسی هر طوری دوست داره برا خودش تحلیل کنه.
و اما شروع داستان:
بنده چند وقت پیش یه داستانی تحت عنوان "بالاخره دختر باجناقم رو کردم "، برا سایت ارسال کردم و اونجا گفتم که بعد از تمام شدن سکسمون از جلو با التماس و زبان بازی و تعریف از باسن پریسا خانم ، یکبار تا ته کردم تو کونش و قرار شد هر وقت فرصتی پیش اومد یکبار حسابی از عقب بهم بده.
تا اینکه اخیراً یکی از بستگان مشترک من مادر پریسا خانم بعلت اختلافات خانوادگی با شوهرش در تهران فوت کردن، که منم مجبور شدم بیام تهران، که الان این قضیه رو تو تهران دارم مینویسم یعنی دو روز پیش برام پیش اومد.
بله عرض کنم خدمت شما که وقتی ما اومدیم تهران برا ختم شوهر خانم متوفی بعلت اختلاف بوجود آمده مهمانا رو تو خونه خودش راه ندادن ،ما هم که چند نفر از شهرستان اومده بودیم رفتیم خونه برادر اون مرحومه، که با شوهر پریسا خانم تو یه منطقه هستن.
بالاخره بعد صرف شام و اینکه هنوز تکلیف تشییع جنازه معلوم نبود قرار شد هر کسی بره تو خونه یکی از فامیلا.
اینجا، با وجود اینکه برادر من هم اونجا بود ولی شوهر پریسا خانم گفتن که من باید برم خونه اونا و از داداشم اجازه گرفت و چون خیلی اصرار داشت منم قبول کردم.
اومدیم خونه پریسا خانم، پریسا خانم با دیدن من همچین ذوق زده شد که کم مونده بود پیش شوهرش با من روبوسی کنه ولی خودشو کنترل کرد و به یه دست دادن اکتفا کرد.
ولی تو اون چند لحظه دست دادن خیلی چیزا با فشار دست همدیگر بهم گفتیم آخرش هم با یه لبخند معنا دار دست همدیگرو ول کردیم و پریسا خانم تعارف کردن من رو مبل بشینم اومد جلو و پالتوی مرا گرفت برد تو رخت آویز.
بعد اومد به زبون بازی که عمو نادر چه عجب راه گم کردی خونمون بجمال شما منور شد و ازین حرفا.
منم با بعضی طعنه و کنایه جوابشو دادم تا اینکه شوهرش گفت بسه دیگه ببین چی تو یخچال داریم، میوه آورد اومد نشست پیش شوهرش روبروی من و صحبت از هر دری شروع شد.
گهگداری دور از چشم شوهرش یه ایما و اشاره ای هم میکرد ولی من خیلی بروز نمیکردم.
بالاخره طولانی نکنم تا پاسی از شب نشستیم از هر دری حرف زدیم تا وقت خواب شد.
جای منو تو پذیرایی اندختن پسر و دخترش هم که خیلی وقت پیش رفته بودن تو اتاق خودشون پریسا و شوهرش هم پاشدن شب بخیر گفتن و رفتن تو اتاق خواب خودشون.
منم گرفتم خوابیدم بالاخره صبح من پاشدم نمازمو خوندم ولی اونا هیچ کدوم اهل نماز و این چیزا نیستن.
بعد نماز من دوباره رفتم تو رختخواب گوشی رو باز کردم و رفتم سراغ داستان خودم با پریسا، داشتم میخوندمو سیخ کرده بودم زیر لحاف داشتم سالار رو میمالیدم و همش بفکر این بودم که چطوری میشه دوباره با پریسا یه حالی بکنم.
تا اینکه دیدم شوهر پریسا خانم بیدار شده داره لباس میپوشه اومد دید من بیدارم گفت: پسر عمو من یه مقدار به کسی وسایل فروختم که تا ظهر قراره تحویل بدم(شوهر پریسا مصالح ساختمانی میفروشه) ،گفت برم اونا رو تحویل بدم ولی تورو خدا ناهار جایی نرو پریسا ناهار درست میکنه منم سعی میکنم تا یکی دو ساعت بیام منم که که از خدام بود گفتم باشه میمونم شما برو.
ایشون معذرت‌خواهی کردن و رفتن موندیم منو پریسا با دوتا بچه‌هاش.
پریسا با شوهرش رفت پایین اونو راه بندازه منم تو فکر بودم که کاش مدرسه ها تعطیل نبود چون بچه‌هاش خونه بودن نمیشد پیش اونا کاری کرد.
تو این فکر بودم و داشتم با سالار ور میرفتم که پریسا اومد بالا اول رفت اتاق بچه‌ها رو یه واررسی کرد بعد رو سری رو انداخت رو میز عسلی یک راست اومد لحاف منو بلند کرد رفت زيرش.
زیر لحاف رفتن همانا بغل کردن و لب تو لب شدن همان ۵ -۶دقیقه طوری مثل قحط زده ها لبای همدیگرو خوردیم که کم مونده بود لبای همدیگرو بکنیم.
بعد به خودم اومدم گفتم پریسا بچه‌ها بیدار میشن آبرو مون میره، گفت خیالت راحت تا ظهر اگر بیدارشون نکنم میخوابن. باز گفتم نمیشه زیاد مطمئن بود. گفت تو خیالت راحت حتی بریم پیششون هم هر کاری بکنیم بیدار نمیشن.
بالاخره گفت پاشو بریم تو اتاق خواب ما دست منو گرفته بود داشتیم میرفتیم یهو چشمش افتاد به در اتاق بچه‌ها که کلید از طرف پذیرایی رو در بود گفت بذار درو قفل کنم اگر بیدار شدن میگم حواسم نبوده.
میگن زنا شیطونو درس میدن حقیقت داره.
تا رفتیم تو اتاق خواب شلوار کردی منو که خودش داده بود با شورتم باهم کشید پایین کیرم مثل فنر افتاد بیرون گفت وای خدایا چطوری میتونم زیو این کیر دووم بیارم.
منم بغلش کردم لبامو گذاشتم رو لباش کیرمو که مثل سنک سفت شده بود از جلو از رو شلوار نخیش به کوسش میمالیدم.
چون قدش حدود ۱۵ سانتیمتر از من کوتاه تره سرپا اذیت میشدم، منم شروع کردم لباسای پریسا رو در آوردن که نه شورت داشت و نه سوتین فقط پیراهن شلوار خواب بود که هر دوتاشو با کمک خودش درآوردم هر دوتامون لخت مادر زاد دوباره از جلو بغلش کردم باهم افتادیم رو تخت.
واقعا مثل قحط زده ها لبای همدیگرو می‌خوردیم یه ده دقیقه ای فقط کیرم لاپاش بودو لبای همدیگرو با اوووممممم اوووممممم می‌خوردیم گهگداری هم کیرمو میمالیدم به کوسش که واقعا خیس شده بود.
پیشاب منم که قاطی آب لزج کوس پریسا شده بود لای پاش دیگه کلا شده بود ژله‌ای.
گفتم پریسا میخوام کوستو بخورم، گفت وای عمو نادر نگو دلم ریخت تا حالا شوهرم برام نخورده منم برا شوهرم نخوردم.
گفتم باشه من برات میخورم، منم اینو بگم که باوجود اینکه منم حتی یکبار هم برا زن خودمو نخورده بودم ولی عاشق خوردنم.
پاشدم جعبه دستمال کاغذی رو از رو میز آرایش پریسا آوردم لای پاشو کاملا از آب کوس و پیشاب خودم تمیز کردم. از تخت اومدم پایین رو دو زانو نشستم پاهاشو تا حدی که میتونستم دادم بالا تا کوسش کاملا اومد بالا اولین لیسی که به کوس پریسا زدم زدم واقعا از هوش رفت.
یه آییییی گفت چشماشو بست منم شروع کردم به لیس زدن و میک زدن فقط بی‌صدا باسنشو میکوبید رو تخت لب پایینشو گاز گرفته بود با دوتا دستش از دو طرف روناش گرفته بود منم حالا نخور کی بخور.
تا اینکه دیگه نتونست دووم بیاره صداش دراومد.
گفت آاااااااااخ عمو نادر مردم چکار کردی با من سرمو با پاهاش فشار میداد موهامو با دستاش گرفته بود به کوسش فشار میداد. و فقط آب بود که از کوسش میریخت.
منم هی هی با دستمال کاغذی پاکش میکردم دوباره لیس از ته کونش تا بالای کوسش. یهویی دیدم پاهاشو بهم فشار داد سرمو با دست محکم بکوسش چسبوند گفت آقا نادر بسسسه دیگه مردم. منم آروم آروم داشتم با نوک زبونم چوچولاش نوازش میدادم که فکر کنم یه استکان آب از کوسش ریخت. باور کنید یکمی ملحفه روی تخت هم خیس شده بود در صورتی که مدام با دستمال کاغذی من آبشو پاک میکردم.
تا حالا این همه سکس کردم هيچ زنی رو ندیده بودم اینقدر آبش بریزه بیرون.
بالاخره پریسا خانم دو سه دقیقه مثل لش موند رو تخت منم داشتم ممه هاشو میخوردم با دستم هم با کوسش بازی میکردم. چشماشو باز کرد گفت آقا نادر واقعا بهترین سکس عمرم بود. گفتم هنوز که من سکس نکردم باهات. گفت منظورم بهترین ارضا شدنم. گفتم ببینم تو چکار میکنی برا نادر (آخه بهش گفتم دیگه بهم نگو عمو نادر عذاب وجدان میگیرم)
گفت باشه آقا نادر هر چند تا حالا برا شوهرمو نخوردم، ولی برا تو رو همچین بخورم که تو هیچ فیلم پورنی لنگش نباشه.
آقا چشمتون روز بد نبینه همونطوری رو تخت رو دو زانو نشست این کیر ۱۸ سانتی مارو اول با دستمال پیشابشو پاک کرد. بعد یه بوس از سرش برداشت آبدار، بعد یواش یواش از طرف بیضه ها شروع کرد به لیس زدن تا اینکه اول کلشو کرد دهانش منم آه اوهم در اومده بود بعد باور کنید همچین میک میزد کله کیرم اندازه یه تخم مرغ میشد دو سه بار اینجوری تا نصف میکرد تو دهانش بعد دوباره کلشو میک میزد احساس کردم اگر یذره هم ادامه بده آبم میاد از فيض کونش بی نصیب میشم، گفتم پریسا کافیه آبم میخواد بیاد.
گفت باشه حالا چکار کنیم، گفتم خب الوعده من الوفا قرار شده هر وقت فرصتی شد یه کون حسابی بهم بدی. گفت وای آقا نادر این کیر بره تو کون من واقعا جر میخورم. گفتم نترس همچین میکنم که ککت هم نجنبه. گفت نادر آخه چه فرقی میکنه تو که ۵ دقیقه ای آبت میاد از جلو بکن بذار منم حالشو ببرم تو هم آبتو بریز گفتم آخه چشم دنبال کونت مونده.
گفت باشه از جلو بکن آبتو بریز بعد صبحونه یکبار هم از کون بهت میدم. بغلش کردم گفتم پریسا قربونت برم باشه.
به پشت خوابوندمش رو تخت یه بالش گذاشتم زیرش باهاشو دادم دست خودش کیرمو که به نهایت بزرگی رسیده بود با کوسش میزون کردم خیلی آرام داخل کوسش کردم دهانش باز مونده بود آرام تا ته کردم تو افتادم روش لبامو گذاشتم رو لباش اونم با دستاش از دو طرف باسن من گرفته بود پاهاش هم دور کمرم حلقه کرده بود دو سه دقیقه نذاشت تکون بخورم بخودش فشار داد. منم از فرصت استفاده کردم هر چی زور داشتم فشار دادم باور کنید نوک کیرم داخل رحمش رفته بود.
بعد گفت تلمبه بزن شروع کردم خیلی رومانتیک عقب جلو کردن واقعا هر دو تو اوج بودیم. فکر بکنید یه زن ۲۰ سال از خودت کوچکتر با اون کیفیت بهت سکس بده.
اون چی، پریسایی که از سر تا پا یه نقطه نقصی تو هیچ جای بدنش نیست خودش هم تو همه فامیل به زیبایی و جذابیت مشهوره با وجود اینکه الان ۳۷ سالشه دوتا بچه هم زاییده اما سینه هاش کوسش عین یه دختر ۲۰ ساله میمونه. یذره افتادگی سینه نداره کوسشو نگاه میکنی فقط یه خط کوسش معلومه تا باز نکنی چوچولاش معلوم نیستن.
بالاخره فقط حدود ۵ دقیقه تونستم در مقابل عشوه گریها و کوس تنگ و بیمو و بدن لطيف پریسا جوون دووم بیارم که ابم نیاد، بعد ۵ دقیقه احساس کردم واقعا دارم قبض روح میشم با یه نعره مردونه هر چی توان داشتم فرو کردم تو کوسش و تمام آبم رو تا قطره آخر خالی کردم تو کوسش (قبلا هم گفتم که بعد تولد پسرش لوله هاشو بسته)
دو سه دقیقه ای افتادم روش لباشو داشتم میکندم واقعا منم بهترین سکس عمرم بود کیرم داخل کوسش يکم شل شد چند تا دستمال کاغذی گرفتم اول گذاشتم رو کوس پریسا که آبم رو تخت یا بالش نریزه بعد هم خودمو با چند تای دیگه تمیز کردم پاشدم همونطور لخت رفتم دستشویی اونم رفت حموم خودمونو تمیز کردیم اومدیم بیرون رفت کلیدو چرخوند اتاق بچه‌ها رو نگاه کرد گفت عین مرده ها خوابن تا شب هم بیدار نکنم خودشون بیدار نمیشن.
تقریبا ساعت ۷ونیم شده بود گفت من برم بربری بخرم بیام اون رفت من باز با گوشی ور رفتم تا دیدم اومد با دوتا بربری چند تا تخم مرغ و یکمی خرت و پرت رفت تو آشپزخونه چایی دم کرد سفره انداخت دوسه تا تخم مرغ نیمرو کرد همون تو آشپز خانه باهم صبحونه خوردیم من تو دهنش لقمه میذاشتم تا اون دهانشو میبست یه بوس از لباش میگرفتم.
میخندید میگفت چخبرته سیر نشدی. منم میگفتم آخه میشه از همچین لعبتی سیر شد. همونطوری که داشتیم صبحونه میخوردیم باز تحریک شدیم لپشو میبوسیدم لباشو میبوسیدم با ممه هاش ور میرفتم اونم آه آه اوخ اووخ میکرد. گفت آقا نادر چخبرته خوبه که تو جوون نیستی، بیچاره خاله از دست تو چه میکشه.
البته خاله پریسا که زن اول من بود فوت کرده ولی پریسا به احترام منو پسر خاله هاش به این زنم هم میگه خاله. این هم قابل توجه اونایی که ایراد گرفته بودن که خاله پریسا فوت کرده چطور پریسا میگفت خاله.
بگذریم سر صبحونه اینقدر من دوباره تحریک شدم که کیرم دوباره مثل سنگ شد. پریسا هم دست کمی از من نداشت.صبحونه رو نصفه نیمه خوردیم همونجا رفتیم سراغ لبهای همدیگر.
واقعا هردو از خود بیخود شده بودیم آه هردو تامون در اومده بود اون با کیر من منم با ممه ها و کوس اون بازی میکردیم. همونطور بدون حرف بلندش کردم گرفتم رو دستام که ببرم رو تخت ‌. گفت بذار هم به شوهرم زنگ بزنم و هم دوباره در اتاق بچه‌ها رو قفل کنم.
گذاشتم زمین اول اتاق بچه‌ها رو یه نگاه کرد بعد درو دوباره قفل کرد.
بعد به شوهرش زنگ زد ، پرسید کی میایی اونم گفت تا ظهر میام گفت عمو نادر تا ناهار میخواد بره یه جایی گفتم اگر زودتر میایی نذارم بره اونم گفت گوشی رو بده دست نادر گوشی رو گرفتم گفت پسر عمو جون من نرو میری نمیذارن برگردی دوست دارم ناهار و باهم باشیم منم نهایت تا ساعت ۱۰ونیم میام ساعت هم ۸ونیم بود.
بالاخره مطمئن شدیم که حداقل دو ساعت وقت داریم. گوشی رو قطع کردیم بلافاصله بغلش کردم بردم تو اتاق باز لختش کردم خودش میفهمید ایندفعه قرار چی بشه هردو لخت و مادرزاد جلوی تخت زانوهاشو گذاشت زمین به شکم افتاد رو تخت کونشو بطرف من قنبل کرد.
گفت آقا نادر تورو خدا فقط یواش کیرت خیلی کلفته، هرچند پسر عموت هر روز میکنه ولی کیر تو کلفتتره. گفتم کره دارین تو یخچال گفت آره گفتم یذره تو قاشق بیار. رفت آورد گفتم برو روتخت زیر شکمت بالش بذار رفت رو تخت دوتا بالش گذاشتم زیر شکمش با کره کاملا کونشو لیز کردم بعد کیر خودمو، و هی میگفت زود باش دلشوره دارم میترسم بچه‌ها بیدار بشن منم گفتم بذار گوشیم رو تو حالت فيلم برداری بذارم تا بیشتر تحریک بشم زود تموم کنیم قبول کرد.
چون به من اطمینان داره.
گوشی رو کنار تخت طوری جاسازی کردم که قشنگ محل ورود کیرم به کوسش رو فیلمبرداری بکنه.
بالاخره کیرمو با کونش میزون کردم خیلی آرام میلیمتری داخلش کردم فقط میگفت زود باش.
تا ته کردم تو کونش واقعا گریش دراومده بود آرام آرام عقب جلو کردم فقط التماس می‌کرد تورو خدا دل و رودم ریخت بیرون زود باش.
منم بیشتر تحریک میشدم با التماسش. باوجود اینکه یک ساعت پیش آبمو ریخته بودم، ولی اینقدر تحریک شدم و از طرفی اینقدر کون پریسا برا کیر من تنگ بود ده دقیقه ای آبم اومد خالی کردم تو کونش بعد ۵ دقیقه از روش بلند شدم ولی پریسا میتونست بلند بشه .
کمکش کردم بلند شد دوتایی باهم رفتیم حموم یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتیم اومدیم بیرون لباس پوشیدیم تازه شده بود ساعت ۹ رفت بچه‌ها رو بیدار کرد منم یه ساعتی زدم بیرون اومدم در زدم دخترش درو برام باز کرد اومدم تو دیدم پریسا نیست.
سوال کردم دخترش گفت رفته رو تختش دراز کشیده. من نشستم رو مبل دخترش هم رفت تو اتاقش دیدم پریسا نیومد بیرون. یواش رفتم در اتاقش رو باز کردم دیدم رو شکم خوابیده گفت برو بذار تا شوهرم بیاد بخوابم نمیتونم رو باسنم بشینم. انگار کش کونم پاره شده منم اومدم بیرون رو مبل سه نفره دراز کشیدم دورو بر ساعت ۱۱، ۱۱ونیم شوهرش اومد پریسا هم مثلا شادو و شنگول از اتاق اومد بیرون تا اینکه ناهار خوردیم من رفتم خونه داداشم.
بعد پریسا بهم پیام داد یذره گلایه کرد که واقعا کونم پاره شده اگر قول بدی که با کونم کار نداشته باشی هر وقت فرصتی پیش اومد دوباره از کوس بهت میدم. منم قول دادم اگر دوباره فرصت شد کردمش براتون ارسال میکنم.
ببخشید که طولانی شد منتظر نظرات خوب شما هستم

نوشته: نادر از شمال غرب کشور


👍 8
👎 8
73301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

908568
2022-12-29 01:18:16 +0330 +0330

ا اینکه اخیراً یکی از بستگان مشترک من مادر پریسا خانم بعلت اختلافات خانوادگی با شوهرش در تهران فوت کردن،

یعنی در گواهی فوت جلوی علت مرگ نوشتن اختلافات خانوادگی!! با چهار خط کسشعر علم پزشکی رو کلا دگر گون کرد!! و اینست معجزه شهوانی!! 😀


908578
2022-12-29 01:46:09 +0330 +0330

حالا خوب شد که نمازتو خوندی

4 ❤️

908581
2022-12-29 01:58:57 +0330 +0330

عمو نادر عاشق اعتقاداتت شدم که اسیر وسوسه شیطان نمیشی و نماز اول صبح رو بیدار میشی و نماز رو اول وقت میخونی😂😂😂😂
مرد حسابی شیطان چندبن درجه از امثال تو مسلمون تره!!! حداقل اون حرمت نون و نمکی که خورده و کسی که به خونه اش راه داده رو نگه می داره.چه با افتخار از نماز خوندنش تعریف می‌کنه!!!


908585
2022-12-29 02:08:59 +0330 +0330

هرکاری کردم نتونستم جلوی خودمو بگیرم تا چیزی بهت نگم،اخه مردک پهن غیرت زرد جوبه ،خجالت نکشیدی با زن پسرعموت رابطه گذاشتی ابروی هرچه کرد رو بردی .

2 ❤️

908600
2022-12-29 05:09:22 +0330 +0330

یعنی کسی که میگه به اعتقادات بقیه باید احترام گذاشت باید با ده روش سامورایی از کون تجاوز کرد واقعا ریدم تو نماز و اسلامی که نمازو سر وقت بخونی و بعدش دست بکیر بشی و تیزش کنی برای گاییدن ناموس کسی که تو رو سر سفرش برده

3 ❤️

908619
2022-12-29 08:13:28 +0330 +0330

نماز ظهر رو چجوری خوندی؟

1 ❤️

908646
2022-12-29 11:38:06 +0330 +0330

منم نادر از تهران با الت کلفت کسانی که طاقت الت کلفت و بزرگی دارند که جر بخورند بهم پیام بدن باساپورت مالی

0 ❤️

908649
2022-12-29 12:08:23 +0330 +0330

خوش به حالت

0 ❤️

908651
2022-12-29 12:16:33 +0330 +0330

خب بی ناموس کسکش اومدی از عمد بگی نمازتو خوندی که اگر دو نفر با دین و ایمون تو این سایت هستن از بقیه فحش بخورن و از خودشون بدشون بیاد؟!ره حروم لقمه؟

1 ❤️

908677
2022-12-29 18:05:05 +0330 +0330

😂😂😂
راس میگن هر چی مذهبیه از همه جاکش تره
تا نماز صبحت خوندم😂😂

0 ❤️

908689
2022-12-29 21:56:07 +0330 +0330

حالا باز دمت گرم نماز خوندی اعتقاداتت سرجاشه وگرنه ناموس مردم معلوم نبود اگه پیش ی فرد غیر نماز خون زیر یه سقف میموند چه بلایی سرش میومد
دمت گرم شما مسلمونا و اهل نمازا مردونگی و شرف رو زنده نگه داشتید

0 ❤️

908709
2022-12-30 00:42:31 +0330 +0330

😂😂😂😂😂گوشیو جاساز کردی که ورود کیرتو
تو کوسش فیلم برداری کنی بعد کونشو کردی اقا نادر عمو نادر کیر هرچی نادره تو کونت با این همه دروغی که گفتی کیر نادر شاه افشارم تو کونت

0 ❤️

908774
2022-12-30 11:24:52 +0330 +0330

میگم پریسا خانم کی وقت کردن ناهار درست کنن ،تا ساعت نه که زیر تو بود بعدشم گفت تا شوهرم بیاد می‌خوام بخوابم و از اتاقش بیرون نیومد تا یازده و نیم 😀

0 ❤️

908991
2023-01-01 03:18:19 +0330 +0330

هر چی آتیشه از گور همین خار کسده های نمازی بلند میشه. هر گوهی دلشون میخاد میخورن،بعد هم فک میکنن با نماز خوندن پاک میشه گناهشون.

0 ❤️

909085
2023-01-01 23:48:03 +0330 +0330

شاشیدی تر کردی ریدی بدتر کردی پیری، دیگ ننویس کسکش، کیرم تو اعتقاداتت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها