با سلام من نمیتونم عضو بشم شایدم بلد نیستم گفتم یه داستان بنویسم ببینم نظر شما چیه هرچند یه سریا میان فحش میدن که خب اونا جز متعصبا و افراد ناآگاه و پرخاشگر جامعه اند برام مهم نیس،من 22 سالمه یه جوون معمولی از این لاغرهای سوسول که یکمی هم شاید!شاید خوش قیافه باشه راستش من تا حالا با چندتا دختر دوست شدم راحتم دوست شدم چون یکمی زبون بازم ولی دوستی با دخترا خیلی عذاب آور نه جایی پیدامیکنی با خیال راحت بحرفی نه جایی گیرمیاری یه حالی حولی بکنی قلب ادم میاد تو دهنش تا یه گوهی بخوره ولی دوستی با زنا خیلی فرق داره هم مکان دارن هم خیلی دورت میگردن هم میتونی کامل سکس کنی باورکنید تا حالا با هر زنی بودم خودش پا داده البته من اول شماره دادم ولی بعدش دیگه اونا خیلی گرم برخورد کردنو پیشنهاد سکس البته غیرمستقیم دادن شاید باورش کمی سخت باشه ولی بوده زنایی که اشاره کردن که برم شماره بگیرم تو پارک نه من دوتا دوستم دارم که اونام همینه تقریبا روابط شون حتی شده زنی بعد از دوستی با من خواسته با دوستای دیگه ام هم که در جریان رابطه مون کم کم باهاشون اشنا شده بخواد رابطه بزاره یا زنایی که با دوستام بودن بخوان با من خلاصه بخوام بگم اینکه واقعا خودمم شرمم میشد حتی یک لحظه به این فکرمیکردم که زنی که من الان پیششم شوهرش داره عرق میزیزه و نون درمیاره و شب این زن با چه رویی میره نون و نمک اون مردو میخوره میدونم من ادم کثیفی ام و سزاوار نام انسان نیستم ولی خب چیکارکنم همین که پاتو میزاری بیرون زنا و دخترا با تیپ های تحریک کننده باعث قلیان احساساتم میشن و اینکه اونا هم بخاطر جذب ماها اینجوری میگردن و امار میدن دیگه از طرفی هم اصن تو این جامعه دخترا به اون بلوغ فرهنگی و اجتماعی نرسیدن که بلد باشن چطور با یه پسر رابطه بزارن اصن یه افکار و رفتارهای بچه گونه دارن که واقعا تا بخوای با یکی شون دوست بشی و ادا هایی که درمیاره رو تحمل کنی و زور بزنی و التماس کنی تا یه حالی بکنی سیستم اعصاب و روانت به حال نزار میفته برا همینم میگی جهنم پیه مصیبت به تنم بمالم برم با همون زنا که نه میری پی وی شون مث عقده ای ها ریپورتت میکنن البته بیشترشون نه از یه رابطه دوستانه توقع عشق و ازدواج و وابستگی و اینا دارن،خیلیا میگن مقصر مردان ولی این یه رابطه دوطرفه است اگه مردا اینجوری شدن بخاطر اینه که میبینن زنایی که ملاک دوستی براشون پول و ظاهر و موقعیت و سواد و تا این حد مردهارو تحقیر میکنن تو برخوردهاشون و کم محلی میکنن نباید انتظار خوب بودن داشته باشن.شاید زنهایی هم که این کارو میکنن بخاطر نبود آزادی و یه سری تابو هاست که محدوده ی انتخاب شون کمه و با کسانی ازدواج میکنن که باب میل شون نیست بیشتر زنایی که من باهاشون بودم یا شوهره نمیتونسته از پسش بربیاد یا زن باز بوده یا زن حشری و تنوع طلب بوده بخوای ایراد بگیری و حق بدی همش وارد اگه هم بخوای ادم باشی باید احساساتتو سرکوب کنی،شایدم نباید سخت بگیری و با حفظ تعادل همین جوری پیش بری خلاصه که زندگی خیلی مزخرفه گاهی وقتا میبینم حتی سکس و تنوع هم حالمو خوب نمیکنه دیگه شاید خودکشی شاید مواد یا هرچیزی به این تکرار پایان بده خوشبحال اونایی که میتونن خودشونو گول بزنن و ادای ادمای باانگیزه رو دربیارن ولی برای من بهترین لحظاتم خوابه فقط بیداری جز درد و کثافت نیست شاید روزی میشه دوبار میرم پیش زنایی که هروقت موقعیت فراهم میشه میگن بیا ولی من فقط با سکس و رفتار خشنم تو سکس خشم و نگرانی و مشغله های ذهنیمو تخلیه میکنم و اون بیچاره هم میگه فرید تو منو واقعا دوست داری یا فقط واسه کردن میخای غافل از اینکه من با چندتای دیگه هم هستمو و این کارو فقط برای سرگرمی و لذتش انجام میدم.داستانمو خوندم یه بار ذهن آشفته ای دارم میدونم… آرزو میکنم حالتون مثل نئشگی یا مستی باشه همیشه.

نوشته: فرید