مهسا کارآموز فراموش نشدنی

1392/07/02

سلام به همه ي شهواني هاي عزيز اينو ميدونم كه همه اولين سكسشون هيچ وقت از يادشون نميره منم ميخوام داستان اولين سكسمو با مهسا بگم.
داستان از اونجايي شروع شد كه ما تو يك شركت باهم آشنا شديم اون برا كارآموزي پايان دوره اش اومده شركت ما، من و اون اغلب وقتها با هم تنها بوديم و من دوست داشتم كه اون مال من باشه، هميشه بهش نگا ميكردم ولي طوري كه متوجه نشه، رابطمون هر روز و هر روز گرم تر ميشد و با هم شوخي بدني ميكرديم، تا اين كه يك روز ساعتاي دوازده يك ظهر سر شوخي بالا گرفت . من . اون زياد به هم مي پريديم تا يك لحظه من دستشو گرفتم كه من رو نزنه دستش خيلي نرم و گرم بود از حالت عادي دستشو بيشتر نگه داشتم، حال خيلي خوبي داشت مثل اينكه اونم بدش نيومده بود بعد هر دومون خنديديم من دوباره دستشو گرفتم ولي با رضايت خودش، يكم دستشو ماساژ دادم و بعد جفتمون نشستيم كنار هم بعد من و اون تو چشم هم نگا كرديم ديگه نميتونستم خودمو نگه دارم بلافاصله شروع كردم به خوردن لب هاش آخ كه نميدوني چقد داغ بودن و خوشمزه ي پنج دقيقه اي لب ميگرفتيم بعد من شروع كردم به در آوردن لباساش اونم همين كارو ميكرد تا اين كه هر دو مون لخت لخت شديم بعد من نشوندمش رو صندلي و شروع كردم به خوردن سينه هاي نازش كم كم داشت صداش در مي اومد واي كه صداي آه آه گفتنش ديوونم ميكرد بعد رفتم سراغ كسش و كسشو ميخوردم ديگه داشت جيغ ميكشيد و ميگفت تند تر منم از خدا مي خواستم همين كارو كردم كسش حسابي بي مو بود بعد چند دقيقه خوردن كسش اون گفت ميخوام ساك بزنم منم كيرمو گذاشتم تو دهنش واي كه چه با ولع ميخورد انگار هيچ چيزي خوشمزه تر تو دنيا نيست ديگه اوج لذت رسيده بودم كه بهش اشاره كردم كه از كس ميخوام بكنمش اون گفت نه من پرده دارم و منم برش گردوندم تا از كون بكنمش اونم ميخواست بعد اروم كيرمو كردم تو كونش و در مي آوردم يكم سرعتشو بيشتر كردم ديگه دوباره صداش در آومد اين دفعه اوخ اوخ ميكرد و ميگفت يواش تر ولي من اين حرفا حاليم نبود با سرعت زياد از كون ميكردمش تا بالا خره آبم اومد همه آبمو خورد و بعد كيرمو حسابي ليس ميزد بعد از اون ديگه ما هفته اي چند بار با هم سكس ميكرديم به مدت چند ماه بعد اون دورش تموم شد و رفت شهرشون من هيچ وقت مهسا رو از ياد نميبرم.

نوشته: ابی


👍 1
👎 1
151157 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

399910
2013-09-24 02:55:23 +0330 +0330
NA

اومدم نظرات رو بخونم. ببینم چه میکنید دوستان :D

0 ❤️

399911
2013-09-24 02:55:27 +0330 +0330

اولین سکس یک خاطره جاودانه

0 ❤️

399912
2013-09-24 03:07:46 +0330 +0330

الآن انتظار داری چی از شلوار من درآد!/
اوخ اوخ اشتباه تایپی شد :-D
انتظار داری چه مدالی رو بهت تقدیم کنم با این خاطره ات؟!/
خیلی ضعیف نوشتی/ میتونستی یه چندتا داستان خوب رو بخونی و یاد بگیری، بعد دست به قلمت رو امتحان میکردی

0 ❤️

399913
2013-09-24 03:10:47 +0330 +0330
NA

گل واژه ی محضه ‎;-)‎

0 ❤️

399914
2013-09-24 03:37:37 +0330 +0330
NA

پس شربت کو! معمولا سکس های این چنینی اونم سر کار و با سرعت نور ،فقط و فقط با خوردن شربتی که تو اکثر کس شعر های آبکی بهش اشاره میشه ،امکان پذیر.لطفا تو پاورقی توضیح بده .

0 ❤️

399915
2013-09-24 04:43:21 +0330 +0330

esenn1
دادا این داستان مال شماست :/

0 ❤️

399916
2013-09-24 05:24:28 +0330 +0330
NA

چرت مطلق بود

0 ❤️

399917
2013-09-24 06:00:00 +0330 +0330
NA

kelishe bod… khabam gereft :s :-s

0 ❤️

399919
2013-09-24 06:19:27 +0330 +0330

موقع نوشتن دستت رو کیرت بود که انقد باعجله نوشتی! روزنامه میخوندم بیشتر حشر میشدم :D

0 ❤️

399920
2013-09-24 06:33:18 +0330 +0330
NA

توی شرکت به همین راحتی کردیش اونم واسه خودش آخ و اوخ میکرد!!!
بدو برو حموم که ریدی عمو
بدوووووووووووو زووووووووووود

0 ❤️

399921
2013-09-24 06:53:31 +0330 +0330
NA

تو شركت؟؟؟؟!!! بعد با كونش آب تو رو خورد و ليس زد؟؟؟؟؟!!! زبون تو توي كونش بود كه كيرتو باهاش ليس زد؟؟؟؟!!! دوستاني كه خوب بلدن از خجالت نويسنده در بيان لطفا.

0 ❤️

399922
2013-09-24 07:00:14 +0330 +0330
NA

بابا طرف جنده بود و خودت خبر نداشتی هیچ دختری اینجوری پا بده نیست باو کس نگو کیر بخور اگه گشنته

0 ❤️

399923
2013-09-24 09:25:24 +0330 +0330
NA

bang.bros
نه عزیزم مال من نیست. من غلط بکنم چرت و پرت تفت بدم ;)
دلیل اینکه اون کامنت رو گذاشتم این بود که واقعا کلی سرگرم میشم با کامنتایی که دوستان میذارن. خیلی باحال کامنت میدن. البته منظورم فحش محش نیست. مثلا کامنت خانم شیرین در مورد شربت خیلی باحال بود

0 ❤️

399924
2013-09-24 09:50:26 +0330 +0330

دردش نگرفت از کون کردیش؟ معمولا دردشون میگیره ها؟؟؟

0 ❤️

399925
2013-09-24 10:44:05 +0330 +0330

esenn1
سالاری…اره دادا ما تصمیم داریم با نظرات سازنده نویسنده رو از تحویل کس شعرش مطلع کنیم.و مورد عنایت قرارش بدیم.اسم این سایت شهوانی .کسشعرانی نیست داستانتو اونجا اپلود کن. :?

0 ❤️

399926
2013-09-24 12:45:16 +0330 +0330
NA

کی می خوایم فرق خاطره رو با داستان بفهمیم؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

399927
2013-09-24 15:29:46 +0330 +0330
NA

سلام الاغ عزیز حالت چطوره؟!!!
آخیش حیوونی چند سالته الاغ جون؟!جون مادرت راستشو بگو تا حالا کس از نزدیک دیدی؟! ده ندیدی بالام جان…
اصلا میدونی شرکت چه شکلیه؟! ده نمیدونی دیگه…
واسه همین میگم الاغ جان خودتی… گرفتی؟!
ده نگرفتی الاغ جان اگه میگرفتی گه دیگه نمیشدی الاغ…

0 ❤️

399928
2013-09-24 15:51:06 +0330 +0330

بچه ها ایراد الکی نگیرید! شرکتشون شرکت جنده پروری و جنده داری بوده احتمالا که اینقد ازادانه و بدون ترس از حضور افراد دیگه میشد سکس کرد! خدا نضیب ما هم بکنه از این شرکتا!

0 ❤️

399929
2013-09-24 16:52:59 +0330 +0330
NA

سراسر کسشعر.کیرم تو اولین کسی که تو کردی

0 ❤️

399930
2013-09-24 17:09:44 +0330 +0330
NA

منکه از اولین سکسم هیچی یادم نمیاد!!! بعدشم عمه داری شما؟ ابتو ریختی تو کونش اون خورد لیسم زد؟؟ کیر اون ادمایی که تو ترافیک کرج گیر کردن تو کونت بره

0 ❤️

399931
2013-09-24 19:05:12 +0330 +0330
NA

~X( ~X(
:^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o

0 ❤️

399932
2013-09-25 01:46:09 +0330 +0330

بچه‌گانه بود، ننویس . . . . . . . . . . . .
ببین آقا پسر، سر در این شهوانی نوشته ورود افراد زیر 18 سال ممنوع. بچه کونی هنوز شاشش کف نکرده اومده اینجا خاطره توهمات جلقیشو واسه ما تعریف می‌کنه. کله کیری تو کدوم شرکت کار می‌کنی که راحت می‌تونید لخت بشید و کون هم بذارید و آخ و اوخ کنید؟ جلقو دیگه ننویس. راستی اسمت اُبی است یا اِبی؟

یکی در فکر نان و یار خویش است
یکی جلق می‌زند، آبش به ریش است
یکی مانند تو، نو خط و کونی
پریشان خاطر و آلت پریش است

0 ❤️

399934
2013-09-25 08:30:08 +0330 +0330

ولع …
تا ولع خوندم
نمی دونم چرا همه تون عاشق این کلمه گهین

0 ❤️

399935
2013-09-25 11:55:14 +0330 +0330

یه جوری بنئیسین که آدم سرگیجه نگیره یا شاخ درنیاره . حالا ما که نمی دونیم اون نویسنده دماغ بزرگ شده یا نه ولی ما که سرگیجه گرفتیم

0 ❤️

399936
2014-02-24 07:43:42 +0330 +0330
NA

تخمي بود متاسفانه يكم طولاني تر مينوشتي!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها