سلام،
داستان کاملا واقعیه، امیدوارم خوشتون بیاد
اول از سوگند بگم براتون کن،سنش ۱۷، قد ۱۶۵ تقریبی، وزنش هم ۵۲،ولی با این لاغریش کوس پفکی و سینه های سفت با سایز ۷۰ داره .ما و خاله ی خانومم خیلی باهم رفت و آمد داریم،و چون با من خیلی خوب بودن، سوگند(همون دختر خاله ی زنم)خیلی با من شوخی میکرد و بازی منچ و شطرنج و …، و موقعی هم که باخت میداد، به شوخی محکم میزدم رو پاش،،گذشت تا یک هفته بعدش که با من تماس گرفت و ازم پول خواست، منم اوکی دادم که شماره کارت برام بفرسته، منم پولو براش زدم و پشت گوشی ازم خیلی تشکر کرد و گفت که جبران میکنم،
گذشت تا عید ۱۴۰۰، که عید دیدنیا شروع شد. واقعا هم با اون آرایشی که کرده بود، کیرم درجا سیخ شد، واقعا خوشگل شده بود، همش به سوگند نگاه میکردم، خودش هم فهمیده بود که زل زدم به بدن سکسیش، عید تموم شد و من دنبال یه فرصت بودم که یه حالی باهاش بکنم، این قضیه رو به زنم زهرا گفتم،(قطعا بعضی هاتون داستان قبلی منو خوندین، سکس زنم با مجتبی،)اونم گفت که نه زشته ،دختر خالمه و از این جور حرفا،
منم بهش اطمینان دادم که خودش هم میخاره،
چون زنم شاغله، اکثر مهمون دعوت کردن ما میوفته واسه پنج شنبه ها، که جمعه رو استراحت کنیم،
با اصرار من، زهرا اینبار خالشو دعوت کرد برا شام، که بازم طبق معمول بازی و شوخی و خنده،شامو خوردیم و دقیقا ساعت ۱۲ شب بود که خاله خانوم گفتش که بریم، و ما هم با کلی تعارف الکی که بمونید همینجا بخوابید، منم به زهرا قبلش گفته بودم که میخواستن برن، سعی کن که سوگند رو نگه داری، که زهرا هم کارشو خوب بلد بود، بالاخره به یه بهونه ای سوگند رو نگه داشت، منو زهرا نفری دو سه پیک عرق خوردیم و بردمش اتاق واسه سکس، اینکارو کردم بردم اتاق و شروع کردم به لباس در آوردنش، منم از کوس خوردن بدم میومد، یکم سینه هاشو مالیدم . و همزمان پاهاشو باز کردمو فرو کردم تو کوسش،
با یه جیغ کوچیک، سوگند که توی حال نشسته بود گفت که زهرا چیشد؟ که زهرا هم گفت هیچی نشده،،
منم باید یه کاری میکردم که بالاخره به بدن سوگند برسم،
یه جوری تلنبه میزدم که صدای شالاپ و شولوپ توی اتاق پیچیده بود، قطعا هم سوگند بچه نبود و میدونست که این صدا واسه چیه، منم از زهرا خواستم که سوگندو صدا کنه که اونم بیاد،
که خوشبختانه با شانس من، سوگند از ما شارژر خواست که شارژر هم توی اتاق بود، بهش گفتم که بیا بردار. منم همچنان داشتم تلنبه میزدم که قبل اومدن سوگند سریع پتو رو کشیدم رومون،
سوگند هم با پررویی کامل اومد و نشست رو صندلی جلوی میز آرایش، و گوشیرو مثلا زد به شارژر، و همزمان با گوشی ور میرفت،
منم بهش گفتم سوگی نمیخوای بری اونور؟ که جوابمو داد گفت تو کارتو بکن، منم دوباره شروع کردم به تلنبه زدن زیر پتو و هر از گاهی بر میگشتم میدیدم که سوگند چشمش فقط به ماست ، در گوش زهرا گفتم سوگند به ما زل زده که دعوتش کن بیاد، که زهرا بهم گفت که پتو رو وردار گرمم شد، که منم گفتم سوگند اینجاست ، نمیشه، که خود سوگند دوباره گفت. با شما چیکار دارم من، منم یکم پتو رو کشیدم کنار و دوباره شروع کردم به تلنبه زدن.سوگند هم دیگه کاملا از پشت سرمون هم کیر و خایه ی منو میدید که چطوری داری تو کوس زنم عقب جلو میره، یه لحظه برگشتم دیدم که سوگند دستشو کرده توی شلوارش و داره خودشو میماله، منم بهش اشاره کردم که بیاد پیشمون،
اونم زیر لب بهم گفت که زهرا چی؟ با انگشت شصتم اوکی رو بهش دادم که خیالت راحت،
اومد پیشمون یه متکا دیگه گذاشت و دراز کشید.
منم همینکه داشتم زهرا رو میکردم، دستمو رسوندم به کمر شلوار سوگند و ازش خواستم که دربیاره،
اونم بلند شد و شلوار و تیشرتشو در آورد، دوباره دراز کشید و با دستم کوس سوگند رو براش میمالیدم.
که شورتشو زدم کنار، و منی که از کوس خوردن بدم میومد، دهنمو چسبوندم به کوس سوگند، و میخوردم براش، اولش یکم بدم اومد ، ولی حیف این کوس بود که نخوریش، به خوردنم ادامه دادم و دیگه بی حرکت کیرم تو کوس زهرا بود. بعد چند دقیقه فهمیدم که خوابش برده، کیرمو از کوسش درآوردم و دیگه کاملا اومدم سمت سوگند سینه هاشو از سوتین در آوردم و خونارو هم مالیدم، و منم کیرمو دادم دستش ، اومدم بالاتر و سینه و لبشو خوردم و کیرمو گذاشتم لای پاش، و لاپایی میزدم براش، که پاهاشو اومدم دادم بالا ، ترسید ولی بهش گفتم که حواسم هست، و فقط تا حد کلاهک کیرم میدادم داخل کوسش، همینکارو تکرار کردم و آب از کوسش سرازیر شد و منم همزمان ارضا شدم و ریختم روی شکمش و سینه هاش، .
بعد از اون قضیه دو سه باری هم باهم اینطوری سکس داشتیم، و بهم قول داده که وقتی ازدواج کرد ، حتما از کوس بهم میده،
امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستان،
نوشته: میثم00912
عروسک هم بکنیش بخای بکشی بیرون بیدار میشه زهرا اسم عروسکته
کسکش جقی
پول نداری یه تختخواب واس خودت بخری
بعد پول قرض میدی!!!
🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خیلی بامزه است کامنتها . واقعا خسته نباشید دوستان 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
اااا
مجتبي اينجايي
بيا اون بدهي قبليتو بده
صد دفعه نگفتم هرجا بري پيدات ميكنم 😂
آخه کله کیری متوهم، چرا ما باید از فانتزی و سوژه ی جق تو خوشمون بیاد، نکنه انتظار داری، این جفنگیات و باور کنیم؟
بزار زن بگیری بعد میفهمی که زنها هم مث مردها غیرت دارن
اگه زنی روی شوهرش غیرت نداشت باید ببینی با چند نفر دیگه میخوابه؟
همیشه کامنتهای دوستان، زیر داستانها رو میخونم باور کن جذاب تر و سرگرم کننده تر هست 😂😂😂😂
کس نگو کون گشاد چطوری زنت زیر کیر خواب رفت،همه رو کسخل فرض نکن مثل خودت.
نمایشنامه کمدی بود؟ 😂 😂 😂
راستی، زهرا اسم خرست بود که وسط سکس خوابش برده بود؟
مجتبی چرا بدهیتو به مردم نمیدی؟ دیدی اینجا پیدات کرد 😂 😁
سلام چقد رمانتیک و راحت کاش منم میتونستم پیشتون باشم
@میثم00912
کوس گفتی ای کوس گفتی
مثل یه کسخل گفتی
کونی کوچه بودی
خیلی دادی شکفتی
…
بقیه شو دوستان میگن
وسط لاس وگاس هم هیچ کسکشی جرائت اینجور گوه خوری پیش زنش نداره که این میثم کسخل توی یالغوز آباد ادعای خوردنش رو داره
آخه مادرکسته تا حالا کی و دیدی که موقع کس دادن خوابش ببره، چرا همه اینایی که داستان مینويسن یک جاهایی رو کس میگن…
بجای میثم، اسمتو گالیور سیو کن، از بس که کس میگی
بازی منچ و شطرنج و … ؟؟؟
سوگند هفت سنگ خوب بازی میکنه
اتفاقا منچ و شطرنج بلد نیست …
سلام بش خیلی برسون و …