نتونستم خودمو کنترل کنم! (۲)

1402/10/22

...قسمت قبل

سلام دوستان
این قسمت دوم خاطره منه و کاملا واقعیه (اگر به این موضوعات علاقه ندارید لطفا نخونید)
اگر قسمت قبل رو نخوندید اول اونو بخونید.

خب بعد از اون ماجرای قبلی من تا یه مدتی درگیری ذهنی داشتم و نمیتونستم ذهنم رو از اون تحقیر هر چند کم،پاک کنم.همش به این فکر میکردم که اگر دوستان و آشنایان بفهمن که من کون دادم چه جور به من نگاه میکنند و چه فکری در مورد من میکنند.
ولی همونطور که گفتم،این افکار باعث نشد که من کون دادن رو متوقف کنم.درواقع حشریت منو به نقطه ای رسونده بود که هر لحظه بهم تلقین میشد که کون دادن خیلی لذت بخشه.این موضوع در مورد دخترا هم صدق می کرد و با دیدن پورن استریت هم حشری میشدم،ولی همش یه کرمی درون وجودم بود و انگار یه جورایی کونم خارش داشت.
با لاخره بعد از مدت ها دوباره توی سایت شهوانی با یک نفر آشنا شدم.اسمش مجید بود و 45 سالش بود.(من همیشه سن بالا هارو انتخاب میکردم چون بهتر میشد بهشون اعتماد کرد)
از قرار معلوم این یکی آدم حسابی تر بود.داخل تلگرام با هم چت کردیم و عکس و مشخصات رد و بدل کردیم(من فقط عکس بدن دادم).مثل اینکه زن و بچش خونه نبودن و چند روزی رفته بودن شهرستان بخاطر همین مکانش همون خونش بود.قرار این شد که من تا یه جایی رو خودم برم و بعدش اون بیاد دنبالم.قبل از رفتن،خودمو چند بار خالی کردم و رفتم حموم و خودمو شیو کردم.صورتم هم با تیغ زدم.آماده شدم و با اسنپ رفتم کنار همون میدونی که قرار گذاشته بودیم.وقتی رسیدم داخل چمن های میدون نشستم و اطراف رو نگاه میکردم.همزمان چشمم به صفحه شهوانی بود تا وقتی رسید پیام بده(اصرار زیادی کرد ولی شمارمو بهش ندادم)نگام به خیابون بود که دیدم یه دنا کنار خیابون پارک کرد.همون لحظه پیام داد که من رسیدم و گفت که ماشینش دنا هست.با استرس زیاد بلند شدم و سمت ماشین رفتم و صندلی شاگرد نشستم.بهش سلام کردم و دیدم که صورتش نسبت به عکسی که فرستاده بود پر مو تر بود.حرکت کردیم و گفت «خداروشکر من فک کردم الان یه آدم پر مو میاد کنارم میشینه ولی خیلی چهرت خوشگل و دلنشینه»
تعریفش باعث نشد که استرسم کم بشه.فقط با فکر کردن به لذتی که در انتظارم بود استرسم رو کمی کنترل کردم.نزدیک خونش رسیدیم و گفت که طبقه پایین مال اونه و طبقه بالا هم مال پدرشه که مهمون دارن.خونه قشنگ و تر و تمیزی بود و نسبت به جای قبلی که یه خونه تقریبا خرابه و متروکه بود خیلی بهتر بود.به همین خاطر حس بهتری بهم داد.وارد شدیم و بعد از رد شدن از حیاط رفتیم داخل خونه.شلوارمو در آوردم و با شورت بودم و ازش پرسیدم که دستشویی کجاست.رفتم دستشویی داخل حیاط و یکبار دیگه خودمو خالی کردم.وارد خونش شدم که خونه بزرگ و نسبتا لوکسی بود.مبل های قشنگ و رنگین و تابلوهای بزرگ و زیبا.یه لحظه با خودم احساس غرور و سربلندی کردم که قراره همچین جای لوکسی کون بدم.روی مبل نشسته بود و رفتم کنارش نشستم.شروع کرد مالیدن من و خوردن گوش ها و گردنم.بهش گفته بودم که از لب گرفتن بدم میاد.کلا گرایش من یه جوری بود که نسبت به کون دادن علاقه داشتم اما از نوازش و بوسیدن خوشم نمیومد.انگار فقط علاقه من به گی،رفع خارش کونم بود.بعد بلند شدم و گفتم بهتره بریم توی حموم تا کثیف کاری نشه.گفت مهم نیست بیا بریم توی اتاق خواب.
وارد اتاق خواب شدیم و عکس های عروسیش رو دیدم که روی دیوار بود و به شدت داف و حشری کننده بود.با خودم گفتم با وجود این زن چرا باید پسر بکنه؟
لباساشو در آورد و گفت برام ساک بزن.تجربه قبلیم یادم اومد اما بازم خارش کون منو وادار به ساک زدن میکرد.زانو زدم و یکم کیرشو براش خوردم،مزه بد و شور نمیداد و بهتر از قبلی بود و باعث شد کمتر حالم به هم بخوره.کم کم کیرش بزرگ شد و گفت بلند شو.به حالت داگی روی تخت خوابیدم و کونمو دادم سمتش و سرمو گذاشتم رو تخت.این دفعه واقعا احساس بهتری داشتم.کاندوم گذاشت رو کیرش و سرشو گذاشت رو کونم.بدون انگشت کردن میخواست کیرشو وارد کنه و منم چیزی نگفتم.یکم جلو و عقب کرد و بالاخره وارد کونم کرد.درد زیادی داشت اما واقعا لذت هم داشت.یکم که گذشت حس کردم از کونم داره چیزی خارج میشه و بهش گفتم صبر کنه.سریع رفتم تو حموم و نگاه کردم ولی چیزی نبود.دوباره برگشتم و اینبار فانتزی دفعه قبل رو که نتونستم به اجرا بزارم انجام دادم.به کمر رو تخت خوابیدم و گفتم که اون دوزانو بشینه.باسنم رو بلند کردم و گذاشتم روی زانوهاش.کیرشو گذاشت دم سوراخم و شروع کرد تلمبه زدن.توی این حالت بیشتر لذت میبردم چون هم پوزیشن بهتری برای تحریک پروستات بود و هم چشم تو چشم شدن با کسی که داره کونت میزاره یه جورایی لذتبخش بود(کم کم داشتم به سمت تحقیر شدن پیش میرفتم).از طرفی با دستش کیر منم میمالید که بیشتر بهم حال میداد.
بعد از یکم تلمبه زدن ارضا شد و خوابید روم.انتظار بیشتر از این رو داشتم چون دفعه قبلی علیرضا خیلی بیشتر تونست دووم بیاره.از روم بلند شد و گفت اگه کاری نداری یه دور دیگه هم بریم.من که ارضا نشده بودم با خوشحالی قبول کردم.به کمر روی تخت خوابید و گفت کیرمو تمیز کن.کاندومش رو در آوردم و انداختم زباله و با دستمال کیرشو کامل تمیز کردم.گفت اگه میخوای زودتر بلند شه باید برام بخوری.تلویزیون روبروی تخت رو روشن کرد و یه پورن گی گذاشت و شروع کرد تماشا کردن.منم شروع کردم خوردن کیرش و برای اینکه زودتر بلند شه و دوباره منو بکنه،دیگه حالم به هم نمیخوره.چون کیرش خوابیده و کوچیک شده بود،با یه تلاش همه ی کیر و خایشو داخل دهنم جا دادم و یکم نگه داشتم که خیلی لذت برد و تو چشمام نگاه میکرد و آه میکشید.کیرشو که کامل خیس شده بود در آوردم و شروع کردم زبون زدن نوک کیرش که کم کم بلند شد.حمله ور شد سمتم و منو به پهلو خوابوند به طوری که کتف راستم روی تخت بود و پاهام روی هم افتاده بود و سوراخ کونم تنگ تر شده بود.یه کاندوم جدید گذاشت و یه تف نوک انگشتاش انداخت و مالید دم سوراخم و شروع کرد انگشت کردن.این دفعه واقعا حشری شده بودم و تو چشماش نگاه میکردم و آه میکشیدم بخاطر همین کارم اونم حشری و وحشی شده بود.کیرشو گذاشت نزدیک سوراخم و شروع کرد فشار دادن و کیرشو کم کم هل داد دم سوراخم.فشار زیادی میدادکه باعث شد کیرش با یه حرکت انفجاری وارد کونم بشه و درد و سوزش زیاد باعث شد که بدنمو عقب بکشم و فریاد شهوتناکی سر دادم.یه دستشو گزاشت جلوی دهنم و بدنشو جلو کشید تا دوباره کیرش وارد سوراخم شد و شروع کرد تند تند تلمبه زدن.بخاطر همون فشار ناگهانی کونم تنگ مونده بود و تلمبه هاش باعث سوزش سوراخم میشد اما نمیتونستم جلوشو بگیرم.بنابراین سعی کردم شل کنم و لذتشو ببرم.با دستش دهنمو گرفته بود و صدام بیرون نمیرفت اما ناله هام رو میشنید.کم کم که فهمید دیگه داد نمیزنم دستشو از روی دهنم برداشت.درد و لذت با هم مخلوط شده بود و معلوم بود که ایندفعه آبش دیرتر میاد.شروع کردم با لحن دخترونه آه کشیدن و سرعت تلمبه های اون هم بخاطر این حرکت من بیشتر شد.پوزیشنو عوض نکرد هر چند که خودم هم دوست نداشتم عوض بشه و بعد از 5 دیقه تلمبه زدن دوباره آبش اومد و ایندفعه خیلی حشری تر از دفعه قبل آه کشید و ارضا شد.

کارش که تموم شد یکساعت بغل هم دراز کشیدیم و بعد با هم دوش گرفتیم و داخل حموم یکبار دیگه منو سرپا گایید و و اینبار همزمان کیرمو می مالید و برام جق میزد که آبم اومد.بعد لباسامونو پوشیدیم و منو همونجا که سوار کرده بود برد.قبل از پیاده شدن دست برد جیبش و چند تا تراول پنجاه تومنی که میشد 400 تومن درآورد و به من داد.واقعا شوکه شده بودم و نمیخواستم قبول کنم اما انقدر اصرار کرد که مجبور شدم قبول کنم و گفت برای دفعه بعدی باهات هماهنگ میکنم.

گرفتن پول از طرفی حس بدی بهم میداد که مفعول پولی شدم اما از طرفی هم برام جالب بود که هم لذت بردم و هم پول به جیب زدم.

نوشته: saman


👍 12
👎 4
14701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

966490
2024-01-13 17:11:14 +0330 +0330

عالی بود قشنگ نوشتی

1 ❤️

966600
2024-01-14 08:49:33 +0330 +0330

گی دوطرفه است تو اوبی شدی

0 ❤️

966694
2024-01-15 00:29:41 +0330 +0330

هی روزگار

0 ❤️