پریسا و مادرش

1392/04/04

اسم من سهیله 27 سالمه اهل آبادان و به خاطر کارم توی یه شهر دیگه و دور ازخانوادم زندگی میکنم.تا سن 26 سالگی باهیچکس سکس نداشتم .با اینکه تقریبا خوشتیپ بودم و توی دانشگاه دختر های زیادی دور و ورم بودند ولی من همش سرم توی درس بود وازطرفی هیچ وقت موقعیت های اینجوری برام پیش نمی اومد …خاطره ای که می خوام براتون تعریف کنم کاملا حقیقت داره ومربوط میشه به یک سال پیش .یک روز خیلی اتفاقی توی چت با یک دختر ازاهواز آشنا شدم مثل همه چت ها یک ساعتی با هم گپ زدیم و با هم آشنا شدیم متوجه شدم 24 سالشه دانشجوئه و یک خواهرو یک برادر داره باباش هم کارمند شرکت نفت بود بعد عکسامونو ردو بدل کردیم من احساس کردم که با دیدن عکسم رفتارش تغییر کرد وسعی کرد با من صمیمی تر بشه من هم وقتی عکسشو دیدم خیلی منقلب شدم چهره ای زیبا و جذابیداشت و مثل بیشتر دختر های خوزستانی چشمانی درشت و کشیده داشت لبای گوشتی و گونه های برآمده و یکم هم سبزه بود خلاصه اون روز شمارشو بهم داد ولی قول گرفت که فعلا بهش زنگ نزنم من هم ازش قول گرفتم که دفعه بعد حتما وب کمش را برای من روشن کنه .فردای اون روز دوباره با هم چت کردیم و این دفعه بهم وب دادیم پریسا یک تاپ تنش بودکه تقریبا تا خط سینه هاش معلوم بود خیلی بانمک بود و من از صحبت با اون خسته نمیشدم این ارتباط ما دو هفته ادامه داشت گاهی وقتها با هم صحبت های سکسی میکردیم و حتی چند بار فایل های سکسی مثل کلیپ یا عکس مبادله می کردیم خیلی دختر احساسی ای بودو زود با دیدن عکس ها تحریک میشد.تا اینکه یک بار مامانش را هم از طریق وب کم دیدم اختلاف سنیش با مامانش 18 سال بود وبه قول خودش خیلی به روز بود و کاملا در جریان ارتباط ما بود. .چند بار مامانشو پشت وبکم دیدم خیلی گرم و با محبت برخورد میکردیک بار پریسا گفت با مامانم چت کن تا من برم بیرون و بر گردم .و از اونجا ارتباط منو مامان پریسا بیشتر شد اسمش زهره بود بهم آی دیشو داد و خواست که از این به بعدبدون اینکه پریسا بفهمه با هم ارتباط داشته باشیم .مامان پریسا خیلی امروزی بودولی اختلاف سنیش با پدر پریسا 13 سال بود و من که عکس پدر پریسا رو دیده بودم متوجه عدم شباهتهای اون و مادر پریسا شده بودم اصلا هیچ تناسبی با هم نداشتند پدر پریسا خیلی پیر وشکسته شده بود .سرتون درد نیارم ارتباط من ومادر پریسا دور از چشم اونادامه داشت حتی شبها تا دیر وقت و از توی اتاق خوابش با من چت میکرد چون پدر پریسا توی ملی حفاری کار میکرد و کارشون اقماری بود دو هفته کار بودند و دو هفته استراحت.خیلی به هم نزدیک شده بودیم و من بد جوری توی کف سینه های اون بودم همیشه پشت وبکم لباسهای باز و سکسی می پوشید و حرفهای سکس میزد تااینکه بعد از یک ماه ازمن خواست بیام اهواز .گفت خواهر و برادر پریسا رفتند مسافرت و فقط من وپریسا هستیم و دعوت کرد که فردا ناهار برم خونشون من هم که از خدا می خواستم بهشگفتم می خوام با تو تنها باشم گفت باشه فکر اونجاشم کردم پریسا ظهر کلاس داره میره وما تنها میشیم .خلاصه من هم فردا اول صبح ماشین رو روشن کردم و به سمت اهواز حرکت کردم ساعت 10صبح رسیدم در خونه پریسا .خودش در رو باز کرد بعد از یک ماه این اولین باری بود کهپریسا رو از نزدیک میدیدم دختری زیبا و بانمک .اندامی خیلی ظریف و لاغری داشت یکپیرهن جلو باز پوشیده بود و یک شلوار تنگ .خیلی به گرمی استقبال کرد با هم دستدادیم ومنو به داخل خونشون تعارف کرد مادر پریسا هم دم در هال به استقبالم اومد بادیدن زهره چشمهام بیشتر گرد شد.بر خلاف پریسا زهره قدی بلند پاهایی کشیده و رونهایی درشت داشت حتی لباسی که پوشیده بود از لباس های پریسا باز تر بود.یک تاپ پوشیدهبود که از جلو کاملا باز بود و از زیر سینه هاش و روی شکم کاملا چسبون می شدوسینهاشو کاملا بر آمده میکردو یک شلوار ساپورت مشکی خیلی تنگ پوشیده بود که فقطکمی تا زیر زانو هاش رسیده بود ساقهای درشت و براق زهره خیلی برام جذاب وتحریککننده بود ولی چیزی که بیشتر از همه توجهم جلب کرد برجستگی های کون زهره بود فوق العاده زیبا وتراشیده شده بود و موقع راه رفتن تکان های شهوت انگیزی میخورد .پریسا آرایشی خیلی کمرنگ و جزئی داشت ولی مادرش آرایشی بسیار شدید ودرعین حال قشنگی کرده بود که خیلی بهش میومد.خلاصه با هم دست دادیم و وارد پذیرایی شدیم پریسا هم رفتوسایل پذیرایی را آماده کنه .زهره روی مبل روبروم نشسته بود و پا رو پا انداخته بود و رونهای درشتش خیلی توجهمو جلب کرد گاهی وقتها که به سمت جلو خم میشد برق زیر گردن و خط سینه هاش چشمامو گرد میکرد معلوم بود پوست بدنش سفید تر از پوست صورتشه وقتی به زهره نگاه کردم به اختیار کیرم شروع بهبزرگ شدن کرد اونم متوجه این موضوع شده بودو سعی کرد با نحوه صحبت کردن و تکان دادناندامش منو بیشتر تحریک کنه تا اینکه پریسا وارد شده .اون بیچاره خیلی سعی میکردتوجه منو جلب کنه ولی من که خیلی وقت بود بد طوری توی کف زهره بودم و الان هم بادیدنش کفم بیشتر شده بود تمام هوش وهواسم پیش اون بود و توی فکر بعد ازناهار بودمکه پریسا می رفت دانشگاه .خلاصه نیم ساعتی با هم صحبت کردیم و پذیرایی خیلی مفصل یهم ترتیب داده بودند .پریسا هم کنار من نشسته بود وبه بهانه های مختلف خودشو به منمی چسبوند یک بار هم که مامانش از اتاق رفت بیرون افتاد توی بغلم و لبامو گاز گرفتمن هم که نمی خواستم از پریسا هم ناکام باشم بهش گفت بریم یک جا با هم تنهاباشیم اونم به بهانه نشون دادن اتاقش منو برد تو اتاق خودش .خیلی دختر حشری بودوقتی رفتیم توی اتاق در رو بست و پرید توی بغلم و من فقط گاز های پریسا رو رویلباهم احساس کردم واقعا برام لذت بخش بود از هیچ جای من نمی گذشت با همه جام حالمیکرد در حالیکه من داشتم لباهشو می خوردم و دستام دور کمرش حلقه زدو بود محکم کیرمنو گرفته بود .بعد زیپ شلوارمو باز کرد کیرمو در اورد و با ولع خاصی توی دهانشگذاشت خیلی با هوس ساک میزد ومن تیزی دندانهاشو روی کیرم احساس میکرد تقریبا 10دقیقه برام ساک زد من که نمی خواستم الان کاملاارضا بشم روی تختش هولش دادم دکمههای پیرهنشو باز کردم یک سوتین سفید پوشیده بود که از جلو هم باز میشد سوتینشوهم باز کردم سینه های سفید و ریزی داشت که خیلی برام جالب بود وبا ولع شروع کردم بهخوردن سینه هاش اونم که کاملا از حال رفته بود دستمو گرفت وبه سمت کسش برد من هممتوجه منظورش شدم و از زیر شرتش شروع به مالیدن کسش کردم کاملا خیس بودو گرمای مطبوعی داشت اونم بادستش کیرمو میمالید بوی عطر سینه های پریسا منو بیشتر تحریک میکرد و دستای نرموظریفش که کیرمو می مالید خیلی برام لذت بخش بود من هم نوک سینه هاشو گاز میگرفتماونم از درد و شهوت آهسته اه می کشید .بعدازچند دقیقه من کاملا شلوار و شرتشو در اوردم اونم در حالیکه از پشت به روی تخت افتاده بود پاهاش کاملا از تخت آویزون بود من پاهاشو باز کردم وکس زیبا و دست نخورده پریسا شهوت منو صد چندان کرد کاملا تمیز و خوشبو بود و خیسی اطراف کسش برق خاصی به اون داده بود زبونمو نزدیک کسش کردم نوک زبونم به آرامی وارد سوراخس کوسش کردم به آرامی آه قشنگی کشید رونهای پریسا توی دستام بود وسرم کاملا بین پاهاش بود تصمیم گرفتم پیش غذا رو از شکلات کس پریسا میل کنم و کاملا دهنمو به کسش چسبوند زبونم تا اونجائیکه می تونستم وارد سوراخش میکردم بعضی وقتها هم زبونمو بیرون می آوردم و بازبونم کسشو لیس می زدم مشخص بود که خیلی تحریک شده چون صدای اه و ناله اش قطعنمی شد و محکم با دستاش سر منو به سمت کسش فشار میداد صورتم کاملا از آب کسش خیسشده بود ولرزش پاهاش هم کاملا محسوس بود به هیچ وجه هردومون راضی نبودیم این لذت قطع بشه من از نرمی و خوشمزگی کس پریسا لذت میبردم و اونم از لیسها و زبون زدن های من. توی اوج لذت بودیم که مادر پریسا ما روبرای ناهار صدا زد پریسا که دیگه نای حرکت نداشت به سختی خودشو جمع و جور کرد و پاشد نشست بهم گفت تو برو من یکم بعد میام من هم زیپ شلوارمو بستم ولباسام مرتب کردمو رفت توی هال خونشون که میز غذا خوری اونجا بود البته مطمئن بودم مادر پریسا میدونه من و پریسا حتما بیکار نبودیم ولی به روی خودش نمی یاره مادر پریسا هم که دید دخترش نیست و چشمش به کیر من که از پشت شلوار هم برآمدگیش معلوم بود افتاد از فرصت استفاده کرد و آرام به من نزدیک شد دهانش را نزدیک گوشم برد و به آرامی نرمۀ گوشمو با دهانش مکید وقتی گرمای نفسش به گوشم خورد کاملا از خود بی خود شدم ولی چون میدونستم الان نمیشه کاری را از پیش برد سعی کردم خودم کنترل کنم.بوی عطر زهره و نرمی ولطافت پوستش برام خیلی جذاب بود توی گوشم گفت برای من هم چیزی موند یا همشو به دخترم دادی .لبخندی زدم لبامو رو لباش که رژ قرمزش زیبایی خاصی به اونها داده بود گذاشتم و بهش گفتم هیچی بهش ندادم همشو برای تو گذاشتم دستامو دورکمرش حلقه زدم تا بیشتر به هم بچسبیم اونم هم که خیلی بیشتر از من شهوتی شده بود دستاشو دور گردن انداخت زبونشو توی دهان گذاشت مزه اش برام جدید بود الان کاملا به هم چسبیده بودیم دستام از پشت روی باسن زهره بود و برجستگی های باسن زهره رو محکم با دستام فشار می دادم اونم که سفتی کیرم را از پشت شلوار کاملا روی بدنش احساس میکرد زبانش رو هم توی دهنم می چرخوند .شهوت سر تاپای وجودشو گرفته بود در حالیکه زهره کاملا توی آغوشم بود چشمم به در اتاق پریسا افتادمتوجه شدم از بین در داره ما رو نگاه میکنه وسینه هاشو می ماله برای اینکه بیشتر تحریک بشه و لذت بیشتری ببره شروع کردم با اندام زهره ور رفتن دستامو زیر لباسش کردم و مهره کمروشو از پشت لمس میکردم حتی دستام تا روی باسنش رفت می خواستم سوراخ کونش رو هم لمس کنم که خودشو کشید کنار باتعجب نگاش کردم روی صندلی کنار میز غذا خوری نشست خیلی حالش بد بود پلک های چشماش به زور باز میشدند لباساشو مرتب کرد و تعارف کرد بیام سر میز بشینم .جو سکسی و شهوت انگیزی سراسر خونه را در بر گرفته بود واقعا کیرم دیگه داشت میترکید. من هم رفتم سر میز نشستم بعد از چند لحظه پریسا هم اومد همه ساکت بودیم و مشغول غذا خوردن .پریسا که خیلی از کارهای من تحریک شده بود به سختی خودشو کنترل کرده بود خلاصه من هم برای اینکه جو سکوت رو بشکنم شروع کردم از دست پخت زهره تعریف کردن که واقعا هم خوشمزه غدا پخته بود پریسا هم کم کم آروم شد و با من همصحبت شد گاهی وقتها از زیر میز هم پاهاشو به پاهای من میزد پاهای استخوانی و لطیفی داشت خلاصه ناهار رو میل کردیم حدود ساعت 2 بود که پریسا گفت من باید برم دانشگاه کلاس دارم خونشون نزدیک دانشگاه بود و زمان کمی طول میکشید که به دانشگاه برسه سریع آماده شد بعد اومد jوی اتاق پذیرایی با من خداحافظی کنه به من دست داد ودر حضور مادرش لبامو بوسید خیلی برام عجیب و در عین حال شهوت انگیز بود که دختری در حضورمامانش با من حال کنه بعد هم به آرامی بغلم کرد و گفت نرو تا من برگردم و از اتاق زد بیرون .به محض رفتن پریسا من و زهره که منتظر این لحظه بودیم نگاهی به هم انداختیم با دست بهش اشاره کردم که بیا پیشم اونم با ناز و کرشمه خاصی به من نزدیک شدمن هم خودمو جمع و جور کردم اومد روی پاهام نشست ولی صورتش رو به صورت من بود بوی عطرو نرمی رونهای زهره که الان دیگه کاملاً روی پاهام حس میشد بیشتر منو تحریک میکرد دستاشو توی موهام انداخت من هم از دستامو دور کمرش و از زیر پیرهنش حلقه زدم لبامو روی لباش گذاشتم ودر همون حالت بهش گفتم می خوام مال من باشی این حرفم انگار انرژی زهره را صد چندان کرد بیشتر به من چسبید ودر همن حال که لبامون روی هم بود با یک صدای آرام و هوس آلودی گفت من مال توام آرومم کن سهیل و خودشو کاملا توی آغوشم رها کرد من هم که دیگه کاملاً از خود بیخود شده بودم شروع به خوردم لبها و گردن زهره کردم حتی یک لحظه هم توقف نکردم اول خوب لباشو خوردم زبونمو توی دهانش میکردم اون مک میزد بعد من زبونش توی دهانم میکرد م ومی مکیدم توی همون حالت بهش گفت اب دهانتو بریز توی دهنم اونم اب دهانشو به طرز خیلی قشنگی اورد بیرون و من خوردمش خیلی این حرکت هردومونو تحریک کرد من هم که نرمی و برق گردن و سینه زهره رو خیلی دوست داشتم شروع به مکیدن زیر گردنش کردم اونم با خنده های ریز و آرامش نشان میداد که خیلی داره لذت میبره بعد از چند دقیقه دیدم داره میره به سمت پایین مبل فهمیدم میخواد برام ساک بزنه پاهامو کامل باز کردم ودستامو از دوطرف روی پشتی مبل انداختم اونم تند تند کمربندمو باز کرد و شلوارمو کشید پایین وقتی چشمش به کیرم افتاد لبخند قشنگی زد کیرمو توی دستش گرفت نوکشو چند بار بوسید زبون زد بعد هم زبونشو از پایین تخمتم تا نوک کیرم کشید تا کیرم کاملا از آب دهانش خیس شدبعد کامل وبه آرامی کیرمو تا آنجا که دهانش جا داشت وارد دهانش کرد و چند لحظه نگه داشت و توی چشمام نگاه کرد واقعا این پوزیشنو خیلی دوست داشتم تو به راحتی روی مبل لم میدی و یکی دیگه برات ساک میزنه خیلی لذت بخشه .خلاصه شروع کرد تند تند کیرمو ساک میزداز هیچ جای کیرم نمی گذشت گاهی وقتها زیر تخمامو هم میخورد خیلی حرکاتش دیوانه کننده بود من هم که می خواستم کاملا چشمای شهوتیشو ببینم موهاشو از روی صورتش جمع میکردم اونم ول کنه کیرم نبود که نبود آب دهانش حتی موهای اطراف کیرمو هم خیس کرده بود گاهی وقتها فقط نوک کیرمو میزاشت بین لباش و مک میزد معلوم بود کارشو خوب بلده نمی دونم چقدر طول کشید فقط اینو می دونم اگه اینطوری ادامه میداد کیرم می ترکید در نتیجه با دو تا دستام سرشو از روی کیرم ورداشتم و توی چشماش نگاه کرد موهای پریشون و چشمای هوس آلود ونفس نفس زدنش نشون میداد خیلی سعی کرد هردومون از این صحنه لذت ببریم .الان دیگه نوبت من بود دستاشو گرفتم بلندش کردم هردومون ایستادیم بغلش کردم توی همون حالت که بودیم ارام ارام بردمش سمت اتاق خوابشون کاملا از حال رفته بود وخودشو تسلیم من کرد بود وهی آهسته آه میکشید دکمه های پیرهنشو کاملا باز کردم پیرهنشو در آوردم سوتین هم نپوشیده بود سینه های درشت و خوش فرمی داشت فرم سینه هاش به سمت بیرون بود وفاصله دو تا سینه اش زیاد بود بعد هم شلوار وشرتشو با هم دیگه از پاش دراوردم
خودم هم که دیگه فقط یه پیرهن تنم بود سریع پیرهنمو کندم سفیدی اندامش خیلی قشنگ بود روی تخت هلش دادم و روش افتادم تمام قد روش خوابیدم از سینه هاش شروع کردم یکی از سینه هاشو با دستم میمالوندم ویکی دیگه رو توی دهانم کردم نوکشونو میکشیدم زهره هم با اینکارم آه میکشید بعضی وقتها مک میزدم تااینکه زهره بلند گفت سهیل جونم بخورشوووون من هم تند تند و به طرز وحشتناکی شروع به خوردن سینه هاش کردم انصافاً خیلی خوش مزه بودند زهره خیلی بلند بلند آه میشکید واین منو بیشتر تحریک میکرد وبیشتر سینه هاشو گاز میزدم کیرمو هم روی کسش میمالوندم تااینکه تصمیم گرفتم ساک زدن زهرهو جبران کنم پاهاشو کاملا باز کردم و با دستام با کسش بازی کردم خیلی به ارامی بعد کم کم سرعت مالوندن کسشوبیشتر کردم خیلی داشت لذت میبرد انگشتام توی کسش فرو میکردم ومیچرخونم بعد هم که خوب خیس شد دهنمو به کسش نزدیک کردم وشروع به خوردن کسش کردم همزمان هم انگشتمو وارد سوراخ کونش کردم گاهی وقتها صورتم می مالونم به کسش خیلی براش لذت داشت کس زهره پر از آب شده بود وصورت منو هم خیس کرده بود اونم هی آه میکشد و میگفت بخورششش بخورشششش آی آی سوراخ کونش هنوز تنگ بود و معلوم بود خیلی مورد توجه پدر پریسا قرار نگرفته ولی من با انگشتام سعی میکردم سوراخشو باز کنم وچون همزمان با خوردن کسش بود خیلی متوجه دردش نبود زبونمو توی کس زهره کردم تا انحاییکه جا داشت جیغ نازی کشید ومحکم سرمو به داخل کسش فشار داد وهی میگفت بخورششششش سهیل جونمممم بعد از چند دقیقه تصمیم گرفتم کیرمو وارد کسش بکنم کیرمو که دیگه الان خیلی بزرگ شده بود با دستم گرفتم ولی اروم نزدیک کس زهره کردم و واردش کردم جیغ کشید ولی بعد از چندبار تلمبه زدن آروم شده بعد منو به سمت خودش کشید و فشارم داد کاملا روش خوابیده بودم و کیرم داشت توی کسش حرکت میکرد اونم منو فشار میداد و اه میکشید نرمی و تنگی کسش به کیرم بیشتر حال میداد اونم هی میگفت بیشتر بیتشرمن هم سرعت کیرمو بیشتر کردم پاهش کاملا باز بود و تند تند تلمبه میزدم بعد از چند دقیقه گفت سهیل توی کونم هم بکن .کیرمو اوردم بیرون به روی شکم خوابوندمش بالشت خواب پدر پریسا رو زیرش گذاشتم تا سوراخ کونش معلوم بشه کرم را از روی میز ارایشش ور داشتم و با انگشتم به سوراخ کونش مالیدم اول یکی از انگشتاموداخل کردم بعد هم انگشت دوم بعد هم کیرمو گرفتم توی دستم وروی سوراخ کونش گذاشتم زهره به آرامی و باترس گفت ترو خدا فقط آروم بکن تو نازش کردم و گفت نگران نباش. کیرمو آروم آروم هل دادم اولش خیلی جیغ کشید ولی نه اون و نه من ول کن نبودیم بعد از مدتی آروم شد و دیگه کیرم کاملا توی کونش رفته بود لذت کونش کمتر از کسش نبود با دستام چند باز به کونش ضربه زدم و شروع به تلمبه زدن کردم بعد دوباره کیرمو در آوردم و توی سوراخ کسش گداشتم و دوباره کیرمو در آوردم و توی سوراخ کونش قرار دادم این کار هم برای من و هم اون لذت بخش بود .بعد تصمیم گرفتم پوزیشنمونمو عوض کنم خودم اومدم پایین تخت ایستادم زهره رو هم کشیدم روی لبه تخت پاهاشو از دوطرف خودم باز کردم و اوردم بالا کیرمو محکم کردم توی کسش و تند تند شروع به تلمبه زدن این خیلی به زهره چسبید چون پس از مدتی شروع کرد به لزریدن وبلند آه کشید من هم سرعت تلمبه ها زیاد کردم دیگه هردومون داشتیم کاملا ارضا میشدیم من هم تصمیم گرفتم آبمو توی کس زهره خالی کنم همین کارو هم کردم و همه آبمو توی کسش ریختم خیلی بد ارضا شدم و لرزش عجیبی توی همه اندامم بود دیگه نای ایستادن نداشتم توی همون حالت روی زهره افتادم ولی زهره معلوم بود تازه بعد از ارضا شدنش بیشتر شارژ شده منو نوازش میکردم و لبامومیبوسید و هی میگفت مرسی سهیل جونم .بعد از چند دقیقه که حالم بهتر شده بغلش کردم هردومون خیلی لذت برده بودیم زهره گفت سهیل جان بعد از ماه ها این اولین بار بود که از سکس لذت می برد و به هم قول دادیم که حالا حالا شریک جنسی هم دیگه باشیم .دیگه نزذیک اومدن پریسا بود رفتیم با همدیگه سریع دوش گرفیتم و لباسامونو پوشیدیم .زهره هم که اومد با هم رفیتم بیرون و شام با هم بیرون خوردیم توی ماشین دوباره کسشو خوردم اونم برام ساک زد .اون شب تا دیر وقت با هم بودیم بعد من رسوندمش خونه و خودم اومدم ابادان.ارتباط ما تا الان هم ادامه داره پریسا هم میدونه من با مادرش رابطه سکسی دارم ولی به روی خودش نمیاره .

نوشته: سهیل


👍 0
👎 0
182004 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

387771
2013-06-25 06:31:48 +0430 +0430
NA

جلقو رفتي فيلم سكسي نگا كردي اومدي اينجا بلغور ميكني

كير تو راه نفست با اين داستان تخمي تخيليت

0 ❤️

387772
2013-06-25 06:39:45 +0430 +0430
NA

بالاخره یه داستان خوب خوندیم!!!

0 ❤️

387773
2013-06-25 06:44:50 +0430 +0430
NA

توکه راست میگی, یه دیلدو 30سانتی توکون آدم دروغ گو

0 ❤️

387775
2013-06-25 06:48:31 +0430 +0430
NA

خوب بود اگه راست باشه موفق باشی

0 ❤️

387777
2013-06-25 06:54:36 +0430 +0430
NA

بعداً يه داستان مينويسم به اسم:
من و ننه ي خاليبنده جندت

0 ❤️

387778
2013-06-25 07:52:17 +0430 +0430
NA

فیلم سکس و کمش کن ،تا تخیلت سکسی نشه ،

0 ❤️

387780
2013-06-25 08:05:21 +0430 +0430
NA

اگه راست بود ناز شستت ولی اگر دروغ بود شستم تو ناز ننت

0 ❤️

387781
2013-06-25 08:15:01 +0430 +0430
NA

طوری از خودت و دختره تعریف کردی که من فکر کردم جاستین بیبر داشت داستان اولین سکسش با سلنا گومز رو مینوشت بعدم که از مامان دختره طوری تعریف کردی فک کردم جنیفر لوپزه
با خودم میگفتم آخه سلنا که دختر جنیفر نبود پس اینا چیه نوشته تا اینکه برگشتم دیدم نویسنده آبادانیه فهمیدم قضیه چی بوده
فقط تنها چیزی که در مورد شما آبادانیا میتونم بگم اینه
اعتماد به سقف تون تو حلقم
راستی یه سوال چرا و چه موقع برزیل از آبادان جدا شد؟

0 ❤️

387782
2013-06-25 08:18:55 +0430 +0430
NA

ریدم بالات کس کش دروغگو،من خرم زکی هم گاوه

0 ❤️

387783
2013-06-25 08:19:59 +0430 +0430
NA

داستانت خوب بود :|
اگه دروغ باشه کس خاندان مونثت
اگه راست بوده باش یه خسته نباشی به کیرت و به خودت

0 ❤️

387784
2013-06-25 08:21:13 +0430 +0430
NA

راستی یه چی یادم رفت بهت بگم
کول باشوآ که جنس دست اول رو ول کردی چسبیدی به جنس دست دوم و بونجل
واقعا کول باشوآ
آخماخ

0 ❤️

387785
2013-06-25 08:49:12 +0430 +0430
NA

ارزو بر جوانان عیب نیست
ولی منطقی باش
چیزی بنویس که با عقل هم جور در بیاد نا سلامتی ما هم تو این دوره داریم زنگی میکنیم
بیخیال بابا!!!

0 ❤️

387786
2013-06-25 09:58:13 +0430 +0430
NA

ابادان برف امده تب کرددی این کسو شعر را نوشتی حتما ابادان برف امده شک نکن

0 ❤️

387787
2013-06-25 11:08:44 +0430 +0430
NA

خوب بود داش!حسابى بلند شد!

0 ❤️

387789
2013-06-25 12:16:26 +0430 +0430
NA

كير تو كوسه كوسا خونتون جندهدوروغگو داستانت مثل اوليور تخمي بود

0 ❤️

387791
2013-06-25 12:39:51 +0430 +0430
NA

با نظر عاغای ایکس موافقم :D گت اوشدنه یکه داش بیابانان تاپ بیرین سال پریسانین تپه سینه بیرین ننه سینین تپه سینه اووووو لاپ لاپ یکه سینده اوز تپووه :D :D موفــــــــــخ باشی جلبک اگه ترکی بلد نیستی ب عاغای ایکس بگو ترجمه کنه واست :D

0 ❤️

387793
2013-06-25 13:02:51 +0430 +0430
NA

هرچند که خانومای سن بالا واقعا تو سکس عالی هستن ولی خوب آخرش فقط نگفتی که مادرو دختر هردو جنده بودن

0 ❤️

387794
2013-06-25 16:52:00 +0430 +0430
NA

عجب پس مادر و دختر همکار بودن !

0 ❤️

387797
2013-06-25 17:47:36 +0430 +0430
NA

داداش پدر پریسا تو شرکت نفت کار میکرد یا ملی حفاری ولی در کل خوب بود خسته نباشی اینم بگم دخترایه اهواز چشمای زیبایی دارن من خودم اهوازیم که اینو میگم

0 ❤️

387798
2013-06-25 19:52:35 +0430 +0430
NA

از اونجایی که همه دارن بهت فحش میدن احساس میکنم منم باید بهت فحش بدم . “مرررررررررتیکه سمبل آقا”

0 ❤️

387802
2013-06-26 02:07:15 +0430 +0430
NA

آفرین دست به قلمت و قدرت داستان سراییت عالی بود بازم برامون بنویس ممنون و خسته نباشید

0 ❤️

387804
2013-06-26 04:52:30 +0430 +0430

ولی حیف شد باباشو داداششو نکردی هاا
بایستی دروو میکردی همینجوری میرفتی جلو …

0 ❤️

387805
2013-06-26 06:34:06 +0430 +0430
NA

KHOB SHOD KOLE KHANDANESHO NAKARDIII

0 ❤️

387806
2013-06-27 00:34:13 +0430 +0430
NA

این داستان رو عشق من نوشته
خیلی ادبیات قوی ای داره خیلی زیبا نوشته
دستت درد نکنه سهیل جان

0 ❤️

387807
2013-06-30 04:35:11 +0430 +0430
NA

مرسی لیلا جان .تو هم عشق منی .راستی کجایی خیلی وقته ازت بی خبرم عزیزدلم

0 ❤️

387808
2013-06-30 04:49:58 +0430 +0430
NA

دوستان کم ادبی که هرچی لایق خودشونه نثار یکی دیگه میکنن لطفا توجه داشته باشید هرچیزی که فکرمیکنید رسیدن به اون برای شما سخت و دست نیافتنی باشه ممکنه برای کسی دیگه دست یافتنی باشه .پس این دلیل نمیشه که از روی حسادت حرفهایی رو بزنید که خودتون لیاقتشو دارین. اگر دوست ندارید خاطرات سکسی بقیه رو بخونید خوب لطفا تشریفتون گم کنید از سایت برید بیرون.

0 ❤️