اسم من احمد هست. وقتی 8سالم بود بایکی از اشناهای دورمون در یک مجتمع کاری زندگی میکردیم. در آنجا مثل حمام توالت و غیرهه مشترک بود خلاصه… در یک شب مادرم منو دست پسر همسایه مون که تقریبا 16ساله بود سپرد تا باهم بریم حمام وقتی رفتیم باحالت عجیبی منو لخت کرد اروم منو شست هی بامن حرف میزد بوسم میکرد میگفت باید کون منو هم بشورهه بعدش گفت فقط اولش درد دارهه خوب ولی بعدش تمیز میشه باشه منم گفتم باشه. وقتی همه جای منو شامپو زد اروم منو بلند کرد گذاشت رو کیرش هی بامن حرف میزد گفت حر وقت دردت اومد بگو یواش بزارم گفتم باشه خلاصه کیرشو کرد تا آخر هی منو بالا پایین میکرد همجا مو میمالید من اول نگران بودم وقتی دیدم هی منو میبوسه بامن مهربانه خوشم اومد خلاصه بعدش حس کردم داخل کونم داغ شد بله آب کیرشو ریخت تو کونم اون لحظه خیلی خوشم اومد بعد بهم گفت این شستنو به کسی نگی گفتم باشه. خلاصه بعد از اون شب بازم باهاش رفتم حمام و بازم منو میکرد خلاصه دیگه برام عادت شده بود و بعضی وقتا خودم میرفتم پیشش و اون منو جاهای دیگه هم میکرد.
خلاصه بعداز چن سال که من تقریبا 14ساله شدهه بودم منو برد محل کار خود و گفت چن نفری هستن میخوان تورو بکنن و پول هم میدن من اول ترسیدم ولی اون بهم دلداری میداد خلاصه قبول کردم 5نفر آدم منو بردن اتاق و فیلم سوپر گذاشتن و نوبتی منو میکردن در اونجا بود که من آب کیر خوردم ابشو نو داخل کونم ریختن از اون به بعد منو معرفی کردن به کسای دیگه و از اون به بعد من شدم کونی و الان هم 20سالمه و دارم ادامه میدم امیدوارم از این خاطرهم خوشتون اومدهه باشه. البته خاطرات سکس با خواهرمم هست دفعه دیگه میگم.
نوشته: احمد
ﭼﻄﻮﺭ ﻛﻴﻮﻧﻲ ﺷﺪﻡ؟ ﻋﺮﺽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺻﺒﺢ ﻛﻴﺮﻱ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﻳﻪ ﺗﺨﻤﻲ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﻮﭼﻪ ﭘﺲ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻫﺎﺗﺖ ﺷﻮﻣﺒﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻟﻲ ﻟﻲ ﻛﻨﺎﻥ ﻛﻴﻮﻧﺘﻮ ﺗﻜﻮﻥ ﻣﻴﺪﺍﺩﻱ ﻣﻴﺮﻓﺘﻲ ﺳﻤﺖ ﻣﺪﺭﺳﺖ ﻧﺎﺧﻮﺩﺍﮔﺎﻩ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﻧﻈﺮﻩ ﺍﻛﺒﺮ ﺍﻗﺎ ﺳﻴﺒﻴﻞ ﺳﻴﺎﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺟﺬﺏ ﻛﺮﺩ ﺍﻭﺷﻮﻥ ﻋﺮﺑﺪﻩ ﻛﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻛﻴﻮﻥ ﻣﺒﺎﺭﻛﺘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺩﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﺳﺮﺕ ﺩﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﻛﺸﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﻴﺤﻲ ﻭﻝ ﺩﺍﺩ ﻭﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﭘﺮ ﺑﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺟﺎﺭﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﺧﻮﺏ ﭼﻴﺰﻱ ﻫﺴﺘﻲ ﻛﺲ ﻛﻴﺶ ﺑﻠﻪ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺧﺮﻳﺪ ﺑﺴﺘﻨﻲ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﻗﺎﻥ ﻗﺎﻥ ﻛﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻜﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﻱ ﺑﻮﺩ ﺑﺲ ﺧﻮﻑ ﻧﺎﻙ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻫﻦ ﻛﻴﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﻣﻴﺰﺍﺭﻡ ﺍﻣﺸﺐ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﻴﻦ ﻛﻪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻱ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺍﻋﻼ ﺭﻓﺘﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺎﻥ ﮔﻔﺘﻲ ﻳﻮﺍﺵ ﺑﺰﺍﺭ ﺧﺎﺭﻛﺴﺪﻩ ﺍﻛﺒﺮ ﺍﻗﺎﻱ ﻗﺼﻪ ﻱ ﻣﺎ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﺎﺭﻡ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻴﻮﻥ ﮔﻼﺑﻲ ﻭ ﺑﻌﺪﻩ ﺍﻥ ﻟﻨﮓ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻮﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ ﺑﺎﻻ ﻫﺎ ﻭﻟﻲ ﺍﻭﻥ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻳﻪ ﻛﻴﺮﻩ ﺳﻴﺎﻩ ﺑﺎ ﺭﮒ ﺯﺩﻩ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﺳﻮﺭﺍﺧﻪ ﺍﻭﻥ ﮔﻼﺑﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪﺍ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﺳﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﻛﻴﻮﻥ ﮔﺸﺎﺩ ﻗﺼﻪ ﻣﺎ ﻳﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﻧﺮﺳﻴﺪ
همین که تو دو خط خلاصش کردی نشون میده یه نه شعوری داری. واسه همین بهت فحش نمیدم.برو حال کن :)
فقط میتونم بگم حق تو رو خوردن تو با این سوادت باید الان تو امیرکا یا اروپا باشی، اما حیف حق ت رو خوردن . ???
ببخشید اشتباه تایپی بود
آمریکا منظور م بود
بازم میگم حیف تو ???
:-|…حروقت؟!..تا همینجا خوندم که زیادیم بود!:-/
من فقط برای ی دلیل میام شهوانی.
یعنی حر وقت میام شهوانی فقط بخاطر خواندن نظارت خنده داره.
حر وقتااااا
اخه کدوم مجتمع حموم دستشویی مشترک داره!!اونی ک شما میگی احیانا خوابگاه نیست!؟
شمام شرکت کوندهی هرمی باز کردهی مثه ک!
چطوری ob شدی؟؟
خو این نه پرسیدن داره نه تعریف کردن.
یکی با دودولت بازی کرده بعد ک…یرشو تا ته جا کرده اینطوری تو ک…ونی شدی
برا اسم داستان اوندم فقط …
خوش حالم که یه لحظه دست از کون دادن کشیدی و داستان کیونی شدنت رو اینجا نوشتی
وقتی میکردت ، از کیونت حروف الفبا ریخته بیرون ؟!
سوادت با کیرش اومده بیرون
كيميا نفس عمـــيق بكش :| تو ميتوني فحــش ندي -_-
دم :| بازدم :| (dash)