کامی و جمال

1388/10/22


من كامی هستم و میخوام خاطرات سكس خودمو براتون تعریف كنم . من تا حالا با دختر های زیادی سكس داشتم ولی نمی خوام از اونا چیزی بگم چون فكر می كنم این داستان ها خیلی تكراری و معمولیه .من قصد دارم از سكس با پسرخالم ، جمال بگم.
سكس من با جمال از وقتی شروع شد كه من ۱۱ سالم بود و جمال تقریبا۱۶سال داشت. من پسری درسخوان، ظریف، زیبا و در عوض جمال نقطه مقابل من یعنی یك جوان هیكلی ، بلند قد با پوستی تیره كه از همان ابتدا قید درس و كلاس رو زده بود و بیشتر دنبال هوس بازیهاش بود. جمال در بین بچه های دیگه كه تو خانواده بودن با من خیلی صمیمی بود و همیشه سعی میكرد با من تنها باشه به شكلی كه این صمیمیت باعث شده بود كه خیلی با هم راحت باشیم و همیشه از سكس هایی كه داشته برام تعریف كنه كه بیشتر اونها هم با پسرها بود و… البته اون وقتا اصلا علت رفتارهاشو نمی فهمیدم و بعد از یك مدت طولای كه به این شكل گذشت تازه فهمیدم همه اینها یك نقشه بوده.
كلاس پنجم ابتدایی بودم، یك روز تعطیلات نوروز كه هركسی برای دیدو بازدید جایی رفته بود و من در خونه تنها بودم جمال به منزل ما اومد. همین كه دید من تنهام خیلی خوشحال شد و طبق معمول شروع كرد از خاطرات سكسش برام تعریف كردن و من هم با علاقه گوش میكردم چند دقیقه ای كه به این شكل گذشت از روی شلوارش شروع كرد به مالیدن كیرش و وقتی كه حسابی كیرش بلند شد زیپ شلوارشو پایین كشید و كیرشو درآورد و از من خواست كه كیرشو تو دستم بگیرم و براش جق بزنم كه البته این رفتارهاش هم تا اینجا معمولی بود و هر وقت كه با هم تنها میشدیم من این كارو براش انجام میدادم ولی اون روز جمال جوره دیگه ای بود و وقتی كه كیرشو تو دستم گرفتم با یك لذت خاصی به من نگاه میكرد و نفس ، نفس میزد. من كه تا حالا جمال رو اینجوری ندیده بودم با تعجب پرسیدم : جمال چیه درد داره و كیرشو ول كردم .در این لحظه جمال دستمو گرفت و گفت: نه، درد نداره فقط دست تو خیلی به من حال میده ، من با خیلی از پسرها حال كردم ولی همین كه تو كیرمو می گیری تو دستت به اندازه تمام سكسهایی كه داشتم به من حال میده و همین طور كه دستمو گرفته بود تو چشمام نگاه كرد و گفت: می خوای با هم حال كنیم . با شنیدن این حرف بدنم حسابی داغ شد و خیلی خجالت كشیدم ، سرمو به یه طرف دیگه چرخوندم و ساكت شدم هرچند بدم نمی اومد این تجربه رو كه تا حالا از زبان جمال بارها شنیده بودم خودمم داشته باشم با این حال و به خاطر اینكه جمال دوباره خواستشو تكرار كنه به اون نگاه كردم وبهش لبخند زدم و با صدایی آروم گفتم: نه زشته ، كاره خوبی نیست ، آخه… در این موقع جمال تو حرفم پرید و گفت : چی زشته ما با هم فامیلیم اصلا كسی نمی فهمه . با شنیدن این حرف كمی آروم شدم و از اون خواستم توی حموم بریم كه اول مخالفت کرد و میخواست همونجا با هام حال کنه ولی وقتی اصرار منو دید قبول كرد. من قبل از اون وارد حموم شدم و اون هم پشت سرم داخل شد و از من خواست لباسامو در بیارم من هم لخت شدم و قبل از اینکه شرتمو در بیارم از پشت خودشو بهم چسپوند و شروع به فشار دادن کرد.دیگه حالا کاملا سفتی کیرشو روی کونم حس میکردم . بعد چند دقیقه ای که این کارو انجام داد شرتمو پایین کشید و بلافاصله خودشم لخت شد. در این وقت كیرش حسابی شق شده بود . بعد آب حمومو باز كرد و دستاشو خیس كرد و شامپو رو برداشت و حسابی به كیرش و شکاف کون من مالید،بعد از من خواست پشتمو به طرفش كنم و دستمو به زانوم بگیرم و بعد از اینكه كونمو به طرفش گرفتم بدون هیچ مقدمه ای كیرشو در كونم گذاشت و به آرامی فشار داد با فشار كیرش كونم به شدت درد گرفت ، یه جیغ زدم و خودمو به جلو پرت كردم با این حركت من جمال تازه به خودش اومد و فهمید كه چه اشتباهی كرده كه به این شكل می خواد با یه كون تنگ و كوچیك برخورد كنه به همین خاطر ازم عذر خواهی كرد و گفت: آروم باش همیشه بار اول درد داره ولی كم كم عادت می كنی و به خاطر اینكه دردش كم بشه كونتو بده عقب تا با انگشتم كمی بازش كنم . منم دوباره كونمو به طرفش گرفتم و اونم انگشتشو كمی آب دهن زد و به آرامی شروع كرد به فرو كردن یك انگشتش توی كونم ، بعد از چند بار كه انگشتشو توی كونم چرخوند ، انگشت دیگشو هم توی كونم كرد ولی كون من خیلی تنگ بود هنوزم درد داشتم البته نه به شدت وقتی كه می خواست كیرشو فرو كنه توی كونم . به هر حال بعد از اینكه به قول خودش حسابی كونم باز شد خودش كف حموم نشست ،دوباره به كیرش شامپو مالید و از من خواست روی كیرش بشینم . منم به طرفش رفتم ، سوراخ كونمو روی كیرش گذاشتم و به آرومی نشستم همینكه سر كیرش وارد كونم شد درد و سوزش ناشی از شامپو تمام کونمو فرا گرفت . خواستم از روی کیرش بلند شم که با دستاش محکم کمرمو گرفت و به طرف پایین کشیدو همراه با یک نفس عمیق کیرشو تا ته توی کونم فرو کرد حالا دیگه من کاملا روی کیرش نشسته بودم . دیگه درد چندانی نداشتم و تنها سوزش شامپویی که به کیرش مالیده بود اذیتم میکرد و هرچقدر بهش میگفتم گوش نمیکرد و فقط به فکر حال کردن خودش بود و از این کار هم واقعا لذت می برد چیزی که من در آن سن و سال اصلا درک نمیکردم. و تنها چیزی که برای من قابل درک کردن بود درد و سوزش شدید بود . به هر حال بعد از چند لحظه ای که همین جوری کمرمو گرفته بود و روی کیرش نشونده بود ازم خواست روی کیرش بشینم و پا شم و خودشم با حرکات دستش به من کمک می کرد چند دقیقه ای که این کارو انجام داد یکدفعه نفس هاش تندتر شد و محکمتر از قبل کمرمو گرفت و به پایین فشار داد و چند لحظه نگه داشت که یکدفعه احساس کردم توی کونم داغ شد و من که نمیدونستم چه خبر شده ازش پرسیدم ک جمال چکار کردی و اونم با یه حالت خسته گفت نگران نباش آب کیرم بود همشو توی کونت خالی کردم و بعد با حرکت دستش ازم خواست که از روی کیرش بلند شم وقتی که بلند شدم کیرش شل شده بود و هنوز داشت ازش آب می اومد و من چون کونم سوزش داشت به سرعت به طرف توالت رفتم تا کونمو بشورم وقتی که از توالت بیرون اومدم جمال آماده شده بود و می خواست بره بهش گفتم : می خوای بری؟ و اونم انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده گفت : آره یه مقدار کار دارم باید برم انجام بدم و خداحافظی کردو رفت و من موندم با یک دنیا پشیمانی و درد و سوزش کونم. بعد از اینکه جمال رفت به خودم گفتم که این اولین و آخرین باری بود که این کارو انجام می دم و حتی فکر میکردم به اون شکلی که جمال گذاشتو رفت اونم دیگه به این مساله فکر نمیکنه غافل از اینکه تازه این شروع یک دنیای دیگه برای من بود و تمام زندگیمو تحت تاثیر خودش قرار داد و ارتباط ما تا چند وقت قبل از رفتن جمال از ایران هم ادامه داشت یعنی بیشتر از 14 سال...
به هر حال یه مدت کوتاه که از اولین سکسم با جمال گذشت دوباره سرو کلش پیدا شد و شروع به زبان بازی کرد تا تونست بازم منو راضی کنه و باهام مثل دفعه قبل حال کنه و به این ترتیب رفت و آمدهای جمال به خونه ما بیشتر شد و با اینکه خونه اونها شهرستان بود لااقل هفته ای یکبار به خونه ما می اومد و از کمترین فرصت ها هم برای حال کردن با من استفاده می کرد. دیگه کم کم من وسیله ای شده بودم در دستای جمال و سعی میکرد به شکل های مختلف که بیشترین حالو بهش میده با من سکس داشته باشه .مثلا بعضی وقتا که فرصت بیشتری داشت قبل از شروع سکسش مقدار زیادی تریاک مصرف می کرد تا دیرتر ارضا بشه و بتونه بیشتر حال کنه به این ترتیب وقتی شروع به حال کردن میکرد بعضا بیشتر از یکی دو ساعت کارش طول می کشید و من هم مثل یک عروسک خیمه شب بازی خودمو کاملا در اختیارش قرار میدادم و دیگه طبق عادت هرکاری که اون می خواست انجام می دادم ( سال ها بعد که کاملا به تریاک معتاد شد علتشو فقط به خاطر سکس با من میدونست )

یک خاطره جالب از سکس با جمال.
یکی از روزهای فصل تابستان بود من سال اول دبیرستان بودم که خبردار شدیم قاسم پسر عمه جمال که خونشون چند محله پایین تر از ما بود به طرز وحشتناکی در یک حادثه رانندگی کشته شده به شکلی که ماشینش بعد تصادف آتش میگیره و در میان شعله ها می سوزه این حادثه بیشتر از هرکسی روی جمال تاثیر گذاشت چون جمال و قاسم واقعا دو روح بودن در یک بدن و عجیب به همدیگه علاقه داشتن وحتی جمال بعد از این اتفاق چند بار تهدید به خودکشی کرد و همش می گفت که بعد از قاسم نمی تونه زندگی کنه و...در ایام مراسم فاتحه ی قاسم جمال تمام وقت خونه ی عمش بود که یک شب در شب هفت قاسم ساعت 11-12 شب بود که به منزل ما اومد. حسابی پریشون و افسرده بود و تقریبا حرفی نمیزد و همش سیگار میکشید بقیه نگران حالش بودن و هرکسی به شکلی دلداریش میداد و اون فقط بی صدا و ساکت نشسته بود ساعتی که گذشت خالم ازش خواست که بره بخوابه و اونم بلند شد و مثل همیشه به اتاق من اومد و منم طبق معمول تشکشو کنار تشک خودم انداختم و ازش خواستم که بگیره بخوابه چون خیلی خستس و اونم اومد و روی تشک دراز کشید ولی اصلا خوابش نمی برد و هر چند لحظه یکبار آه میکشید منم همونجوری که درازکشیده بودم شروع به دلداری دادنش کردم و بهش گفتم که باید خودشو کنترل کنه و به فکر زندگیش باشه و... بعد از چند دقیقه ای که گذشت چشمامو بستم و تقریبا داشت خوابم میگرفت که دست جمالو روی بازوم حس کردم که داشت به آرومی بازومو می مالید یکدفعه خواب از سرم پرید و آروم سرمو به طرف جمال برگردوندم . دیدم با اون چهره یخ زدش داره به من نگاه میکنه حسابی تعجب کرده بودم که جمال با این وضعیت روحی و روانی بدش چکار داره میکنه و اونم که متوجه بهت و حیرت من شده بود گفت : مگه خودت نگفتی باید به فکر زندگی خودم باشم امشب من فقط به خاطر تو اینجا اومدم و میخوام خستگی این مدتو حسابی از تنم بیرون کنی و با این حرفش آروم سرشو پایین آورد و شروع به لب گرفتن از من کرد و با دستش بدنمو می مالید . بعد از چند لحظه ای که به این شکل گذشت ازم خواست که پشتمو به طرفش کنم و من چون دیدم قضیه جدیه ازش خواستم اجازه بده دستشویی برم و خودمو تمیز کنم .
بعد از اینکه از دستشویی برگشتم دیدم فقط یه شرت پاشه و منتظر منه رفتم دوباره دراز کشیدم و پتورو رو انداختم رو خودم و منتظر شدم دوباره اون شروع کنه چون اینجوری لذت بیشتری بهم میداد.اونم دستشو زیر پتو آورد و دوباره شروع به مالیدن بدنم کرد در این لحظه منم ارو برگشتم و پشتمو بهش کردم و اونم شروع به مالیدن کونم از روی شلوار کرد بعد با حرکت دستش ازم خواست شلوارمو پایین بکشم و منم آروم شلوارمو پایین کشیدم و منتظر شدم خودش شرتمو بکشه پایین در این لحظه واقعا داشتم حال می کردم و بدنم حسابی داغ شده بود . به ارومی با کونم ور میرفت و لمسش میکرد و بعضا از کنار شرتم دستشو داخل میکرد و با انگشتش سوراخ کونمو دست میزد این اولین باری بود که به این شدت تحریک می شدم و اصلا حال خودمو نمی فهمیدم در این لحظات دیگه ممکن بود ابم بیاد ومثل اینکه اونم متوجه شده بود به این خاطر ازم خواست برگردم و کیرشو بگیرم . برگشتم به طرفش دستمو کمی آب دهن زدم و کیرشو تو دستم گرفتم و شروع به مالیدن کیرش کردم در این وقت کیرش حسابی شق شده بود آروم سرمو به طرف کیرش بردم و اونو توی دهنم کردم و شروع به ساک زدن کردم با این کار من دیگه نفس هاش تندتر شده بود و با فشار دستش روی سرم ازم می خواست ادامه بدم همونطوری که قبلا گفتم جمال مدت زیادی بود که به تریاک معتاد شده بود و به این راحتی ها آبش نمی اومد به این خاطر تقریبا 20 دقیقه ای به این شکل گذشت و من با لذت تمام داشتم کیرشو می خوردم و وقتی که احساس کرد ممکنه آبش بیاد و به خاطر اینکه در این شب بیاد ماندنی از کونم بی نصیب نمونه گفت : برگرد داره آبم میاد . منم بلافاصله کونمو به طرفش کردم و اونم شرتمو پایین کشید کمی از پمادی که از قبل آورده بودم به دستش و به کونم مالید و با انگشتاش به جون کونم افتاد و بعد از اینکه درست و حسابی کونم باز شد کیرشو دم سوراخ کونم گذاشت و با یک فشار کیرشو تا خایه توی کونم کرد در این وقت یه پاشو دور پام غلاب کرد و محکم منو به خودش چسپوند و شروع به تلمبه زدن کرد. با فشار هرچه تمام تر تلمبه میزد .عرق هر دوتامون درآمده بود که با فشار بدنش منو روی شکم خوابوند و خودش اومد روی کونم نشست و دوباره تلمبه زد چند لحظه که به این شکل گذشت یه دفعه کیرشو محکم وتا ته توی کونم فرو کرد روم دراز کشید و تمام آبشو که گرمی خاصی داشت توی کونم خالی کرد . تقریبا 2 دقیقه ای به همین شکل گذشت و وقتی که قطرات آخر آبشم توی کونم ریخت از روم بلند شد لباسشو پوشید و ازم تشکر کرد منو بوسید و گرفت خوابید منم بلند شدم لباسمو پوشیدم و به طرف توالت رفتم و وقتی که توی توالت کونمو فشار دادم کلی آب از کونم خارج شد . سریع یه جلق زدم خودمو تمیز کردم و اومدم بیرون و رفتم گرفتم خوابیدم صبح روز بعد جمال حسابی حالش خوب شده بود و از افسردگی و ناراحتی شب قبل اصلا خبری نبود و فکر می کنم تمام اینها رو مدیون من بود .
به هر حال من با جمال سالها سکس داشتم و غیر از اون چند سالی که قبل از سن بلوغ من بود و از سکس هام لذت چندانی نمیبردم و سکس ما یه سکس یک طرفه بود تقریبا بقیه این سالها از هم لذت می بردیم و بیشترین لذت رو وقتی بردم که جمال برای آخرین سکسمون( به خاطر خروج از ایران) منو به یک سکس گروهی دعوت کرد و منو به خونه ی یکی از دوستاش به اسم منصور برد و...
اگه دوست داشته باشید می تونم اونم براتون تعریف کنم به شرطی که شما تا حالا از خاطرات من خوشتون اومده باشه.

 


👍 0
👎 0
58270 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

264082
2013-01-30 03:31:39 +0330 +0330
NA

نگا تورو خدا,مرد هامون که شمایید وای به حاله ما زن ها

0 ❤️

264083
2013-01-30 06:34:40 +0330 +0330
NA

چیز تو حلقت یعنی عن سگ تو حلقت
انا بی احساس مرد نیست این دوست عزیزمون که اون بالا داستان نوشته

0 ❤️

264084
2013-01-30 06:43:18 +0330 +0330
NA

کامی جون دوست دارم.اگه این زنا دخالت نمیکردن خوب بود.

0 ❤️

264086
2013-01-30 19:49:53 +0330 +0330
NA

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

264087
2013-01-30 23:29:55 +0330 +0330

مرده شور اون جمال حمال شیره ای که تو رو ابنه ای کرد.

0 ❤️

264088
2013-01-31 02:46:50 +0330 +0330

nemidonam chera inqad koni ziad shode ajibe

0 ❤️