با سلام خدمت دوستان عزیز،
من اولین باره که دارم واستون مینویسم پس اگه ضعفی هست ببخشید، اگه دوس داشتین از ماجراهای دیگمم براتون مینویسم،
داستانم واقعیه و دوست ندارم شاخو برگ الکی بدمو طولانیش کنم پس میرم سراغ اصل مطلب،
اول از خودم بگم که اسمم محسنه 20 سالمه و 170 قد دارم، کیر بزرگی دارم اما راستش تا حالا اندازه نگرفتم،
اما خالم اسمش سحره یه خانوم سفیییید با سینه های 85!
اینطوری شروع کنم خیلی تو کف خالم بودم و توی جمع های خودمونی وقتی مشروب میخوردیم یواشکی تو اتاق میمالوندمشو اونم واکنشی نشون نمیداد اما توی حالت عادی نمیذاشت بش دست بزنم ،توی اون جمع هم که نمیشد کردش،چند باری وقتی مست بودیم لباشو خوردم و کسشو مالیدم،اما بدجوری گذاشته بودم تو کف،خاله ی من ارایشگره و موهامو خیلی وقته که اون توی حموم خونمون کوتاه میکنه،اخرین باری که این کارو کرد سعی کردم تمرکز کنم تا شق بشم و اون متوجه کیرم بشه که بعدا فهمیدم موفق شدم،اون شب یه مهمونی اشرافی داشتیم و قرار شد که بعد از اصلاح من،من خالمو برسونم خونشون،وقتی رسیدیم گفت بمونم تا اماده شه و باهم بریم و از اونجایی هم که من اماده بودم قبول کردم،من توی حال نشسته بودم و همش به سکس با سحر فکر میکردم اما تا به خودم میومدم که شدنی نیست کیرم میخابید،بیجاره این بدبخت هی پا شد هی خابید تا اینکه سحر صدام کرد برم تو اتاق،وقتی دیدمش یه لباس اشرافی بلند ابی پوشیده بود که قدشو بلندتر نشون میدادو برجستگی سینه هاش توش بدجوری خود نمایی میکرد،که یهو تا دیدمش گفتم سحرم چقد ناز شدی، (من خالمو همیشه به اسم کوچیک صدا میکنم) بهم گفت ممنون گفتم میشه یه ماچت بکنم؟ که بم گفت برو گمشو بابا پشت لباسمو میتونی ببندی؟ گفتم اره رفتم پشتش، دیگه نمیتونستم شهوت داشت تو چشام موج میزد،منم دلو زدم به دریا،یه لحظه اصلا هیچ فکری نکردمو دستمو گذاشتم رو سینه ی چپش که یه نوچ کردو زد رو دستم گفت چیکار میکنی گفتم بیخیال بابا مگه چیه؟ گفت به مامانت میگما،قلبم داشت از ترس کنده میشد که گفتم همه میتونن اینکارو بکنن فقط من نمیتونم؟ گفت تو از کجا میدونی همه میکنن؟؟ اصلا همه کین؟؟ گفتم همه خاله دارن ماهم خاله داریم که گفت محسن دیر میشه اینو ببند بریم اینو که گفت حس کردم دلش میخاد منم گفتم بابا بین خودمون میمونه دیگه بعدشم واسه یه رب؟ خب میگیم ترافیک بود زود میریم دیگه ،گفت خب چی از جونم میخای؟ گفتم باید یه ماچ بم بدی،گفت خب پس زود که دیر نشه(البته اینم بگم که سحر خیلی وقته بیوس)،اروم لبامو گذاشتم رو لباشو با دستم سینه هاشو مالیدم بعد اروم لباسشو نصفه دادم پایین که دیدم جوووون یه سوتین گلبهی پوشیده که سینه هاشو شق نگه داشته چون سینه هاش بزرگه تو سوتین خیلی خوشگله شروع کردم به مالیدنو خوردنشون یه اه کشید که حس کردم کم کم داره شل میشه بهش گفتم زود باش لباستو کامل دربیار که گفت نه بسه دیگه پوشیدنش سخته گفتم لوس نشو اینجوری که نمیشه زود باش که زود بریم اونم قبول کرد لباسشم در اورد و شرتو سوتینش باهم ست بود انگار از قبل قرار بوده بده،شروع کردم با چوچولش بازی کردن خیلی خیس شده بود ک بم گفت محسن بخورش منم گفتم سحر واقا حالم بد میشه(واقا بدم میاد،دفه های قبلی وقتی خورم همون موقع 2،3 بار بالا اوردم) گفت اما من کیر گندتو میخام که از امشب تو حموم دیوونم کرده اونوقت بود که فهمیدم خانوم تو حموم حواسش به کیر من بوده منم کشیدم پایینو 5 دقیقه ای برام ساک زد که حس کردم داره ابم میاد بهش گفتم بسه سعی کرد ازم لب بگیره اما خودمو زدم به اون راه چون بدم میومد تا الان داشت با این همه تف کیرمو میخورد، سوتینشو در اوردم و یکمی سینه هاشو خوردم و وقت طلف کردم که اب کیرم بر گرده پایین که بهم گفت محسن پاشو بکنم دیگه،پاشدمو خابیدم روش اونم کیرمو تنظیم کرد دم کسش و منم یه دفه همه ی کیرمو تا ته کردم تو کسش یه جیغ ناز کوچیکی کشید که خیلی حشریم کرد و شروع کردم به تلمبه زدن چن دقیقه ای گذشت که ناله ی سحر بلند شد و میگفت وایییی بککککن بکککنم چقد خر بودم این همه وقت این کیرو ندیدم جرم بدهههه خالتو بکن،پیش خودم گفتم الان باید ازش قول بگیرم که بازم بکنمش بهش گفتم سحرم دیگه همیشه میکنمت اونم گفت محسن دیگه فقط باید منو بکنی نمیذارم این کیر مال کس دیگه ای هم باشه،این حرفا باعث شد بیشتر تحریک بشم اما حیفم میومد اینقد زود تموم شه سریع کشیدم بیرون بهش گفتم پاشو برش گردوندم و از پشت گذاشتم تو کسش دست راستمو گذاشتم رو کسش تا کیرم در نره و با دست چپم سینه های درشتشو میمالیدم اونم ناله میکرد بهش گفتم هیچی مثه این حال نمیده خاله ی ادم بش کس بده اونم گفت مال خودته هرچقد میخای بکن،چند دقیه ای کسشو کردم که دیدم داره ابم میاد بهش گفتم سحر داره میاد اونم گفت بریزش تو دهنم دلم میخاست بریزم رو سینه هاش اما وقت نبود حموم کنیم یه دفه کشیدم بیرون اونم برگشت نشست جلو پامو کیرمو گرفت همین که دستش دور کیرم حلقه شد ابم با فشار ریخت رو صورتو دهنش که بقیشو با دست جم کردو خورد یه میک کوچیک به سر کیرم زدو بهش گفتم بدو بپوش که دیر شد،اون شبم 45 دقیقه دیر رسیدیم.
با تشکر از وقت گذاشتن شما.
نوشته : محسن
اخ قربون اون خاله كس طلات برم من.نوش جونت بكنش هميشه هرشب وروز yes3
راستشو بگو تا اینو نوشتی چند بار به یاد خاله جونت جقیدی …
خالی بندی محض بود ، کثافت مجبوری دروغ بگی آخه؟
تا اونجایی که جای یه ماچ لب خاله ی جنده تو بوسیدی خوندم ، کونی مجبوری دروغ بگی ؟ دروغ بگو دیوث ، چرا محارم؟
رفتی از پشت لباسشو ببندی.مگه امیر تتلویی دیوث biggrin
شماها خیلی خر شانسید هر چی فک و فامیل دارید کس از آب در میاد -_-
کس خواهر خودتو خواهر خالت حرومزاده چاخان چاغال.اشرافی رو کدوم خری یادت داده؟ همه چیزتون اشرافیه؟؟؟لباس اشرافی مهمونی اشرافی اینقد اشرافی اشرافی کردی فک کردم تو عهد سلطان محمود افغان زندگی میکنم
نمیدونم چیشده جدیدا فک و فامیل همه جنده از اب در میان.بلا نسبت بعضی ها.
اینای که میگن محارم ننویس همونایی هستن که تا آخرش میخونن
بختیاری ها یک ضرب المثل دارن که میگه : اگه می خوای گرگ باشی گرگ بیابون باش نه گرگ تو آغل و طویله ! بابا می خوای بکنی بکن این همه کس ریخته دور و برتون ولی نه دیگه خوار و مار و عمه و خاله . اگه این فامیلی که شما دارین بیفته به تور من چه شود !!؟؟؟ از تو شکم مامی جنده اند تا پیره زن , از قریب تا بعید . رو هر کدوم که دست بزاری گذاشتی . فقط یه کمر سفت و بتن آرمه و فولادی می خواد, نرینه و مادینه هم فرق نداره مخصوصا که اشرافی هم هستن و تخم و ترکه ی محمود افغان و سلطان سلیمان عثمانی و کیرم آقا خان هم باز هستن .
داستانهای همه اولش خوبه…اما از جایی که سکس رو شروع میکنن درهم و لوس و چرت و خالی بندی و مزخرف و بی محتوا و ضایع و داغون میشه علتش هم اینه نویسنده به شدت داره جلق میزنه music2 dash1
اینا یه مهمونی «اشرافی»داشتن . همه هم لباسای«اشرافی» پوشیده بودن تازه از تو کارتون و توهمات گربه های «اشرافی» امده بودن تا کس «اشرافی» ننه ی یه دروغگوی «بی شرفی» که یه «اشرفی» هم نمی ارزید بزارن که بچه ها همه ریدن تو«شرف» توی «بی شرف» …والسلام
آخه کیرم تو مینای دندونت باشه . کی گفتی هر کی مایه دار ه باید مثل تو بی ناموس باشه. اتفاقا آدمای تازه به دوران رسیده امروز و گوسفند چرون های دیروز مثل تو که عقده ای بار اومدن اخلاق و فرهنگ تو نژادشون بیمعنیه . لاشی صفت
بابا فحش بدی یاندی این بابا خاله را کرده دیگه حالا چه میشه کرد . تنها راهش اینه که بازم بکنه که خاله جای دیگه کس نده
کسخل مشنگ تو فیلما که میبینی بدو بدو کیرو از تو کس در میارن ابشو میریزن دهن برا جذابیته فیلمه والا زن تا کسش ابو حس نکنه سیر نمیشه اول دعا کن یکی بیاد بهت کس بده تا بدونی کس چطوریه بعد بیا برا ما اراجیف بباف. مادر جنده
مهمونی اشرافیتون تو کونت اگه دروغ گفته باشی
بچه کونی تو فیلما که میبینی اب منی رو میخورند منبابه جلوه فیلمه والا هیچ لذتی نداره که یکی بدوبدو بیاد بگه میخوام بخورم. خویکم فکر کنین بعدش کسشعر بگین. اگه هم فحش بارونت کنم سایت میگه نکن
خداییش چرا همه فامیلای شما کس هستن و دسته به دادنشون خوبی.اینجوری که شما خاله و عمه و زندایی و زن عموتون رو میکنید مانمیتونیم اونجوری حتی دوست دخترمون رو بکنیم.خداییش پارکتونو عوض کنید دلاورا
اگه راست باشه که نیست خوب بود