من مهدی ۲۲ ساله از کرج هستم. همیشه از بچگی کونم خارش داشت انگار نیشش زدن. دوست داشتم مردها که از کنارم رد میشن انگشتم کنن. کم سن تر بودم توی سبزی فروشی که میرفتم عمدا جوری خم میشدم که مردم رد میشن انگشتم کنن ولی کسی تا حالا نیفتاده بود دنبالم. فانتزیم همیشه این بوده که یه مرد سیبیل کلفت منو به زور و خشن بکنه. یکی از مغازه های الکترونیکی اطراف باشگاهمون صاحبش یه مرد سیبیل کلفت بود که اعصاب نداشت و همیشه سر مشتریانش داد میزد و دعوا میشد. دیدم مورد خوبیه. یه بار رفتم مغازش و یه جنس خریدم. واقعا ازش خوشم اومده بود. کورد بود و همیشه هم اخم داشت. چون دوست داشتم خشمش رو ببینم عمدا میخواستم کاری کنم دعوام کنه. رفتم همون جنس رو پس دادم بهش و گفتم این چه وضعشه؟ اونم انگار تخمش نبود گفت پولتو بگیر برو. انتظار نداشتم اینقدر خونسرد برخورد کنه.
گفتم پولش بخوره توی سرت احمق…دیدم یهو اخم کرد…ریدم تو خودم…گفت چی میگی تو بچه کونی بیشعور خر؟ وای چه قدر خوشم اومد فحشم داد…گفت برو گمشو بیرون تا نزدمت الاغ…گفتم ببخشید اگه ناراحتتون کردم…راستش وقتی عصبانی میشید خیلی جذاب میشی…یهو آروم شد و یه نگاه عمیقی کرد…گفت مرض داری مزاحم میشی پس؟ دستش رو گرفتم و گفتم قصد جسارت نداشتم…فقط دوست دارم فحش بدی…دیدم داغ شد و یه نگاه خریدار به من کرد…گفت بیا کنارم بشین چای بریزم برات…

رفتم پشت باجه، روی صندلی کنارش نشستم و خودمو چسبوندم بهش…گفت اینجا ممکنه کسی ببینه حرف در بیاره…با فاصله نشستم و گفتم بهش که چه قدر ازش خوشم اومده…اونم داشت کیرشو می خاراند…گفت ۲ ساعت دیگه موقع نهار که شاگردش هم میره برگردم پیشش. منم همون کار رو کردم و یه کم بیرون گشتم و ۲ ساعت بعد رفتم پیشش. مشتری هاش رو راه انداخت و وقتی رفتم تو در مغازه رو بست و خودمون ۲ تایی شدیم. وقتی داشت در رو از تو قفل می کرد تو گوشش گفتم خشن رفتار کنیا…اونم گفت خودت خواستی بچه کونی…

یه سیلی زد تو گوشم و موهامو گرفت و گفت زانو بزنم. سرمو برد سمت کیرش و کیرش رو از رو شلوار به صورتم میمالوند اونم وحشیانه…کمربندشو باز کرد یه کیر بزرگ افتاد بیرون…فک منو گرفت و کیرشو تا ته یهویی کرد تو حلقم و هی توش تلمبه میزد…هی عق میزدم ولی توجه نمی کرد…یه تف کرد تو صورتم و بعدم لبم رو وحشیانه بوسید…خیلی کاربلد بود واقعا کیف می کردم‌.‌…عاشق لب و سیبیلاش بودم و زبون میزدم.

کون برجسته و خوشگلی دارم و چون گودی کمر هم دارم بیشتر معلوم میشه گردیش. دست زد به کونم و لپ های کونم رو فشار میداد و تو چشمام نگاه می کرد…دردم میومد ولی حال میداد…من رو هل داد طوری که پشتم به اون شد و دستم به دیوار بود. شلوار و شرتم رو کشید پایین… تف انداخت به کیرش و یواش یواش کیرش رو کرد تو کونم. سرم رو فشار میداد به دیوار و محکم تلمبه میزد…چون قبلا از کونم کار کشیده بودم خیلی تنگ نبود و اذیت نشدم ولی بازم برای کیر اون تنگ بود…

وقتی ارضا شد توی گوشم نفس میکشید و سرش رو چسبونده بود به لپ صورتم. آبش رو ریخته بود توی کونم…گفتم فعلا درش نیار…یه کم تو همون حالت عقب جلو کرد و منو محکم گرفته بود…بعدش هم جدا شد و رفت نشست رو مبل…گفت مثل سگ چهار دست و پا بیا و دستم رو ماچ کن…منم انجام دادم و بعدش منو از لب ماچ کرد…

نهار رو زدیم و وقتی خواستم برم خودشو چسبوند بهم و در گوشم گفت اینجا دوربین داره و ازم فیلم گرفته و هر موقع خواست باید برم بهش بدم…منم لبشو ماچ کردم و گفتم بچه نیستم که از این چیزا بترسم و به سمت دوربین دست تکون دادم. بهش گفتم من دوستش دارم و نیازی به این حرفا نیست و خودم میرم پیشش…اونم گفت آفرین سگ خوب…

واقعا هم دوستش دارم و بدون اون نمیتونم زندگی کنم…منو گاهی میبره گردش و تفریح و برام شعر کوردی میخونه و حسابی نوازشم میکنه…فقط موقع سکس خشنه که اونم توافق کردیم…خوش به حال زن و بچش که همچین مردی دارن…عاشقشم…

نوشته: کون طلا