کیر کلفت من و کون سفید جلال در شب احیا

1394/01/05

سلام به همه ی دوستان عزیز این داستان کاملا واقعیه میخای باور کن میخایم نکن. شب احیا بود واقعا بدترین موقع بود ولی شانس ی بار درخونه ی آدمو میزنه منم خعلی وقت بود رنگ کون یا کس ندیده بودم برا همین مجبور بودم با بچه ها تو چمنای جلو بانک نشسته بودیم داشتم داستان گی میخوندم از خودم بگم ی پسر قد بلند ۱۸۳لاغر با موهای بلند خسته شدم بلند شدم گفتم من میرم ی نخ سیگار بکشم این پشت مشتا چون همسایه هامون میبینن و زشته رفتم پشت ساختمون ده طبقه ی نیم ساز تو محلمون متوجه نشدم جلالم بام اومده سیگارو روشن کردم رو لبم گذاشتم جلال گفت چی میخوندی؟؟؟گفتم داستان سکسی ی آه کشیدم گفتم چرا یکی ازاین کونا گیر ما نمیاد بکنیم جلال گفت من خوبم گفتم اوووووف جوووون تو که مالی برا خودت ولی رفیقمی وگرن بت میگفتم آقا داشتیم میرفتیم نمیدونم چی شد این کیرما ارور داد گفتم جلال واقعا میدی گفت آره تو میکنی گفتم بیا تا بریم بردمش تو انباریمون ساعت یک شب بود ی لب ازش گرفتم دستش گرفتم زدم به کیرم و همینجور از ش لب میگرفتم راستی جلال ی پسر خشگل با کون قنبل و سفید که برق میزنه من ۱۸سالم بود و اون ۱۶یکم بعد پیرنشو دراوردم برگردوندم و کیرمو مالیدم به کونش از رو شلوار شلوارشو دراوردم شلوارمو در اوردم لخت لخت جلوم بود بوسه از گردنش میکردم و لاله گوششو میخوردم با هزارتا التماس خواهش کیرمو برام ساک زد ولی از بس دندونشا خوردن به کیرم گفتم بسه بلندش کردم گفت بکن تو کونم هیچی نگفتم و تف زدم به کونش کیرمو گذاشتم دم کونش ی عقب جلو با تموم قدرت کیر ۲۰سانتیو تا ته کردم تو کونش ی جیغ بلندی زدم که برا همین لبامو گذاشتم رو لبش و لبشو گاز گرفتم دوباره تا دسته محکم کردم توش دیگه باز شده بود با سرعت تلمبه میزدم دیگه نفس نفس افتاده بودم بعد کیرمو دراوردم و دستاشو زدم به دیوار و کونشو دادم عقب کمرشو خم کردم تا کونش بیاد بالا و همین دوباره تاته زدم تو کونش دوباره میخاست جیغ بزنه لبامو گذاشتم رو لباش سریع تلمبه زدم که آبم داشت میومد و کیرمو دراوردم آبمو ریختم تو کونش خعلی خسته بودم دیگه نا نشدم سریع جمو جور کردم گفت دیگه عمرا بت بدم.دیگه از اون وقت به بعد خعلی کم دیدمش دیگه دور و برم نمیومد.اون شب وقتی خابیدم تا ساعت یک فرداش بلند نشدم خوب دوستان تو قسمت سکسش یکم تخلیاتمو ریختم تا شما بهتر جق بزنید. ما که رفتیم نگران کون لق دگران.

نوشته: سهیل


👍 0
👎 0
59509 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

456791
2015-03-25 16:43:49 +0430 +0430

در یک کلام چرت

0 ❤️

456792
2015-03-25 16:45:51 +0430 +0430

موضوع دیگه ای ندارین واقعا؟

0 ❤️

456793
2015-03-25 18:12:08 +0430 +0430
NA

اینا ببرین دکتر … داغونه بدبخت

0 ❤️

456794
2015-03-25 18:16:41 +0430 +0430
NA

سلام دیگران و من را به مامان گرامیتون ابلاغ بفرمایین

0 ❤️

456795
2015-03-25 18:41:29 +0430 +0430

اينم يه سبكيه طرف داستان كون دادنشو از نگاه خودش مينويسه ولي يه توصيه كم بده هميشه بده

0 ❤️

456796
2015-03-25 19:24:54 +0430 +0430
NA

خاک بر سر پدر مادرت
دلشون خوشه بچه بزرگ کردن

0 ❤️

456797
2015-03-26 01:04:33 +0430 +0430

نه کردن میدونی چیه،،،نه نوشتن،،،نه تخیل…
خیلی وقت بود کس کون گیرت نیومده بود؟؟؟؟؟؟ تو خودت هنوز کونی جیگر…

0 ❤️

456798
2015-03-26 01:50:42 +0430 +0430
NA

میشه بگی وقتی دستشو زد ب دیوار کونش رو داد عقب …تو چ جوری رسیدی ک لبت رو گذاشتی رو لبش از پشت…خو مگه زرافه ای…

1 ❤️

456800
2015-03-26 07:04:49 +0430 +0430
NA

ای خدا اینا چقدر از خودشون تعریف می کنند .

0 ❤️

456801
2015-03-26 08:16:22 +0430 +0430
NA

خاک توسر کسی که باداستان چرت وپرت توجلق بزنه

0 ❤️

456802
2015-03-26 08:21:31 +0430 +0430
NA

F.U

0 ❤️

456803
2015-03-26 12:30:20 +0430 +0430
NA

همچین کس مخهایی باید باشن تا قدر کونی های واقعیی رو بدونبم .
بچه کونی
اگه تو شاعری من بچه شیرم سوراخ کون تو دائم به کیرم

0 ❤️

456804
2015-03-26 12:59:17 +0430 +0430
NA

khili kos kholi baba
boro jalgeto bezan koni

0 ❤️