گی من و جواد و ...

1402/07/13

سلام اساتید هنروسکس نقد داستانهای کسشعر سکسی،این داستان گی است منم مفعولم ،نیازی به اثبات ندارم و هیچوقتم مثل بقیه گرمی و داغی اب کیر کسیو حس نکردم بی نیستم پس خوشتون نمیاد وقت و نت حروم نکنید،من نزدیک ده ساله با جواد سکس دارم البته خیلی دیر به دیر ،ولی همونا هم پراز شهوت و اتیشه ،نه من حوصله دارم بایکی دیگه بخوام اشنا بشمو اعتماد کنم و مسایل دیگه نه اون،برا همین باهم کنار میایم و ادامه میدیم،همیشه هم کلی فانتزی داریم،یکیش گروپه که هیچوقت نشد،چون شرایطش نبود،سکسامون هم همیشه تومکان منه،یروز که تعطیل بودم ،شانسم زدو مامان بابا قبل از ظهر حدود ساعت ده رفتن شهر نزدیک خونه ابجیم،منم تازه صبحونه خورده بودم پاشدم گفتم امروز باید عروس شم،رفتم توحموم دوساعت طول کشید تا بدنمو شیو کردم با واجبی تیغو ماشین اصلاح ،خسته وکوفته اومدم بیرون دیدم هنوز دوازده نشده ،باشهوت زیاد لباس عوض کردم اماده شدم زدم بیرون رفتم اون سرشهر یه لباس زیری پیدا کردمو ماسک گذاشتم رفتم تو،یه خانم جوان بود گفت بفرما،گفتم برا دوستم لباس فانتزی میخام،یکسری معرفی کردو یه ستت سفید توری گیپور خریدم و خودمو رسوندم خونه،تمام بدنم میلرزید،یهو یادم اومد لوازم ارایش ندارم،گفتم بیخیال رفتم دستشویی و عملیات تخلیه و شستشو انجام دادم،ساعت یکونیم بود،شورتو سوتین پوشیدمو کلی خودمو دستمالی کردم و با عشوه ناز میگفتم کیر میخوام و اخ و اوخ میکردم یکم گذشتو شروع کردم عکسو فیلم گرفتن و فرستادم برا اقا جواد تنها مرد زندگیم،ازشهوت داشتم میمردم یهو انلاین شد و شروع کرد فحش دادن که اگه مکان جوره چرا بهش نگفتم،گفتم داشتم اماده میشدم و اونم افتاد به التماس که بیاد،منم گفتم قرصتو بخور بیا،نیم ساعت بعد زنگ زد پایین ساختمونم درو بزن،منم گفتم باشه،پشت تلفن گفت رامیییین یچیز بگم،گفتم بگو گفت تورو خدا ناراحت شدی قهر نکن گفتم خوب بگو گفت یکیو اوردم،یهو تمام حسم پرید خشکم زد،نمیدونم چقد فحشش دادم کمی که اروم شدم گفتم چرا نشناخته میاری شاید اشنا باشه،کلی بحث کردیم و راضی شد ازش عکس بفرسته عکسشو دیدم نشناختم ،منم گفتم عیب نداره جهنم حالشو ببریم تو کفیم ،پریدم یبار دیگه خودمو تخلیه کردم یه تیغ دیگه دور سوراخم کشیدم کلی اسپری زدم به التم،که وسط کار ابم نیاد و زنگ زدم گفتم بیاید بالا،چادر مامانو سرکردم بااسترس وقتی اومدن درو باز کردم،یه اقای قد حدود 180چهارشونه سبیلو مو فر سیاه سفیید،با اقا جواد اومدن تو،یدفه حشرم زد بالا یه چشمک زدم به جواد و اونم بغلم کردو لب گرفتو چادرو برداشت،خجالت کشیدم زانوهام چسبوندم بهم ،اون اقا، اقا بهرام فهمیدو سرشو چرخوند منم گفتم بفرمایید تو اتاق،رفتن تو پذیرایی جواد کلی ذوق زده بودو منو نشوند رو پاهاش،دست مردونشو گذاشت لای پام رونمو فشار میداد منم رونامو بهم فشار میدادم،دستم انداختم دور گردنش که نیفتم،بالبخند گفت شروع کنیم،گفتم عجله داری؟گفت من نه ولی یوقت مادرخانمم میاد،گفتم طوری نیست دومادشیا،خندیدو قربون صدقم رفت و گفت چه لباسایی پوشیدی،گفتم براشماس،ازون شورتا که دوس داری از بغل بکنی توش،اقا بهرامم نشسته بود مبل روبرویمون بالبخند نگامون میکرد،جواد گفت یکم جنده بازی کن برامون،منم گفتم شما لخت شین و بشینین کنار هم،پاشدمو اون سریع لخت شد و باشورت بود اقا بهرامم باشورتو زیر پوش،گفتم نه لخت مادر زاد کنار هم پاها باز،باکلی کلنجار اقا بهرامم باخنده و خجالت لخت شد ،وایی کیرش نیمه شق صاف یه رگ کلفت روش،خایه هاش صورتی یهو جواد گفت هووپی کجایی ،،خندیدمو گفتم دارم براتون،رفتم از حموم یه نرم کننده لطیف اوردم گذاشتم کنارم داگی شدمو کونمو بادستام مالوندم و مث کسی که زیر کیر حال میکنه ناله کردم از لطیفه زدم به انگشتمو از بغل شورت انگشتم لیز خورد تو،یکم سوختم منتها نرم کننده عجیب لیزش میکنه انگشتمو تو سوراخم تکون میدادمو ناله میکردمو بااون دستم شورتمو کنارنگه داشته بودم تا سوراخمو ببینن،جواد گفت بسه کشتیمون بیا،برگشتم دیدم کیر جواد شق و سفت شده،کیر بهذرامم یکم بلند شده بود داشت سفت میشد تو هوا دل میزد،به جواد گفتم اول مهمون،اونم گفت هرچی شما بگین،خودم دلم میخاست نیمه شق بزارم دهنم تا تو دهنم سفت بشه،انگشتام لطیفه زدمو گفتم اقا بهرام سرمو بگیر تو دستات بزار رو کیرت،گفت چشم،سرمو بادستای بزرگش اروم گرفت برد سمت کیرش واییی بوی افترشیو میداد لعنتی قبل اومدن شیش تیغش کرده بود و افتر شیو زده بود،اروم دهنمو باز کردم سرشو بردم تو ،چشامو بستم سرکیرشو مک میزدم،همزمان شروع کردم خودمو انگشت کردن انگشتام دوتاش راحت میرفت تو و نصف کیرش تو دهنم فقط مک میزدم،سرش یدفه شروع کرد بزرگ شدنو سفت شدن خیلی حس خوبی داره،چشامو باز کردم همون موقع اون چشاشو بست سرشو داد عقب با دهان باز بالا رو نگاه کرد،نگاه کردم به جواد داشت جق میزد بالبخند اونم پاشد اومد پشتم چسبید بمن انگشتشو لیز کردو فرستاد تو کونم ،اروم تکون میداد،بهرام سرشو اورد پایین نگاکرد بمن گفت اجازه هست با لبخند کیرش دهنم بود فهموندم اره،سرمو شروع کرد با دستاش حرکت دادن دوسه دقیقه بعد تند ترش کردو تو حلقم میکرد ،گردنم درد گرفت بادست بهش فهموندم که نگه داره،بنده خدا کلی عذر خواهی کرد،گفتم پاشو بایست ،پاشد وایساد من داشتم از بدنش لذت میبردم دوس داشتم یکی ازمون فیلم میگرفت،به جواد گپشت سرم بود گفتم گروپ یا جدا جدا،اونم دستشو دراورد اومد کنار بهرام گفت اگه اجازه بدی گروپ خشن یکم،گفتم پس اسیب نزنید بادستم زدم بهتون نگه دارید ولی جیغو داد و التماس گریه محل ندید،اونم گفت چشم خانم جرررت میدیم،ماهواره روشن کردمو پشت بهشون وایسادمو دستام بردم عقب بیخ کیراشون گرفتمو گفتم بیاید اون لطفه هم بیار،کونمو مث جنده ها تکون میدادمو چندقدم رفتم ،وایسادم گفتم شمامرد نیستین،دست ندارید انگولکم کنید،بهرام یهو کف دستشو چسبوند لای کونمو راه افتادیم رفتیم تو اتاقم لب تخت پشت بهشون بودم داشتم کیراشون میمالوندم،ولشون کردمو برگشتم گفتم خیلی خب مردیتون ببینم چکاره اید،که جواد دست گذاشت روسرمو گفت باشه،بشین دوزانو نشستم کیراشون مالوندن روصورتم ،همون موقع متوجه شدم هماهنگ کردن ،تو چشام رو لبام حتی گوشام کیراشون مالوندن،جواد رفت کنار گفت بخور براش،دهنمو باز کردمو بهرام اومد صاف روبروم،دستش روسرم گذاشت بااون دست بیخ کیرشو گرفت گذاشت رو لبام،گفت جوون لبامو اروم باز کردمو اروم تا بیخ کرد تو گلوم ،با اجازتون چون خیلی طولانیه بقیشو فردا روزی میزارم

نوشته: ramin26joonesf


👍 9
👎 7
20801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

951371
2023-10-06 00:49:07 +0330 +0330

ابت اومد فک کنم🙁

3 ❤️

951376
2023-10-06 01:11:20 +0330 +0330

خسته نباشی فقط اگه میتونی بی زحمت یه چند نفر شخصیت مرد از اینترنت درار تا ما هم بتونیم درست داستانتو بفهمیم و تصور کنیم

0 ❤️

951384
2023-10-06 01:37:36 +0330 +0330

نگفتی چند سالته

0 ❤️

951434
2023-10-06 10:29:26 +0330 +0330

با خواندن سطر اول داستانت واجب است که اول نظر خودمو بنویسم بعد ترشحات کس مغزی تو رو بخونم

0 ❤️

951758
2023-10-08 07:21:01 +0330 +0330

6 مین چراغ دیس لایک و برات روشن کردم حب خب چه از خود رازی و از خود متشکر کونی خانوم معلومه همچین مالی ام نیستی که این قدر از خودت تعریف کردی قدما گفتن کونی که خارش می کنه خودش سفارش می کنه این قدرم صغرا و کبری نکن کسی نمی خواد بکندت خیالت راحت.که بخواد باهات آشنا بشه.

0 ❤️