سلام دوستان ،من نویسنده “سرزمین شیواها” هستم…عضو نبودم،اصلا 1ماهو نیم بود که حتی به اینجا سرم نزده بودم و نمیدونستم خاطره ای که نوشتم تو سایت گذاشته شده،امروز اومدم دیدم و نظرات رو خوندم…من نویسنده نیستم ولی از نوشتن اون خاطره هدف داشتم،صرفا نوشتن نبود دردم…اولش نا امیدانه میون شیطنتایی که تو نوشتن اون خاطره کرده بودم سعی کردم این هدفی که میگمو تفهیم کنم اونم کاملا به زبان محاوره که همه یه ذره م که شده درک کنن این موضوع رو…ولی بعد خوندن چند تا مطلب تو سایت و نظرات یه عده از عزیزان امیدوار هم شدم تازه چون فهمیدم آدمای اندیشمند و با سواد کم نیستن اینجا…آره! حتی اینجا!!!(یه طوری گفتم که انگار همه جا غیر اینجا اندیشمند درو میکنیم صبح تا شب!ِD: حتی تو منصبایی که صاحبای کله گنده دارن…ازونایی که گندگی کلشون انقد اود کرده که رو رنگ لباس زیر زنای جامعه نظارت دارن جهت مدافعت از اسلام ولی صفرای دزدیده شده از حسابای گنده تر از کلشون از دستشون در میره یا خودشون در میبرونن بازم جهت مدافعت از همون اسلام!!! ای بابا بحث منحرف شد که،پوزش) درد من دروغه ریاس تزویره…چیزی که ما تو این جامعه باهاشون نفس میکشیم،نون میخوریم و از همه مهم تر آبرو میخریم!هه! حالا میخوام بگم ایهاالناس میدونین کلمه ی بکارت ینی چی؟؟؟ شما آقا پسر دوس داری با دختر بکر باشی؟؟؟ واسه همینه کون همه دخترای شهرتو گشاد کردی؟؟؟ اونوقت اینارو که میکنی بکر و باکر تحویل شوهراشون میدی شب حجله؟؟؟ که چی؟ پسره که اونم عین خودت همه دخترای شهرو کشورشو از پشت گشاد کرده بزنه اون سمبل دروغینو پاره کنه بعد با دیدن 2قطره خون حس مردونگی بش دست بده بعد با دروغای دخترک بیچاره تا آخر عمر با خیال یه زن بکرو مردونگی و جهلش حال کنه؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟ من با افتخار میگم باکره ای که تو مغز معیوب تو هست نیستم ولی انسانم و انسان منشانه زندگی میکنم…بدون دروغ بدون کلک! آقایی که به من گفتی “جنده” تو نظرات آخر خاطره ای که نوشتم، میدونستی تو باتلاق جهل گیر کردی؟؟؟ این که من با همه پسرا تو دانشگاه،فامیل،تو کل جامعه رابطه ی سالم دارم و اصلا فکر سکس با کسی غیر دوس پسرم به سرم نزده جندگیه؟که اگر فکرم منحرفم بشه سمت کس دیگه،دیگه باهاش نمی مونم چون فکرم هرزه نیس عین تو! اینی که من میگم به هر نری که از کنارم رد شده کون ندادم جندگیه؟ یا اینکه تا 22سالگیم یعنی تا الان فقط با یه مرد بودم؟؟؟ میگم مرد نه نر…میدونی چرا؟ چون صرف این که باهاش سکس دارم از نظرش جنده نمیشم،اصلا سکس یک عملیه که دو نفر توش دخیلن به یه اندازه…بازم میدونی چرا؟ آخه تو نمیدونی که،ولی الان تو دنیا واسه همه ی اونایی که بلدن فک کنن و یکم واسه بی مصرفایی که کل عقلشون تو شرتشونه کمی پرده از راز خلقت بردارن دیگه کاملا محرزه که جنس مرد و زن هر دو به یک اندازه از دنیا و تعلقاتش سهم دارن…کاری به این ندارم که کدوم سنت و دینو کوفت و زهرماری اینارو کرده تو کلت…ازین غمگینم که فکر نمیکنی! به دروغا و کثافتایی که واسمون عین آب خوردن حیاتی شده…میگی چرا؟ خوب عزیز من اگه عین کثافتا دروغ نگیم که شرف و آبرو واسمون نمیمونه که!هه! به گذشت زمان و تغییر نسل و شرایط زندگی(جامعه مدرن و سختی ازدواج) فک نمیکنی…دو تا کتاب نمیخونی…هیچی از روان یک انسان و روانشناسی نمیدونی و… یا مث این که فرمودین من میخوام سکس سالم یه دختر مجردو طبیعی جلوه بدم؟؟؟ معلومه که طبیعی جلوه میدم…چون طبیعیه،درستش همینه…اصلا میدونی طبق آماری که سال پیش از دخترای دبیرستانی ایران به دست اومده 76% دخترا تو ایران قبل 18سالگی سکسو تجربه میکنن؟؟؟ میدونی تو خود اروپاشم دخترا تا 18سالگی سکس ندارن؟ میدونی این فاجعه ی ملل جهان سومه؟؟؟ خب پس دیگه چه مرگمونه که هنوزم تظاهر میکنیم؟؟؟ من یک آدم کاملا نرمال از لحاظ زندگی سکس هستم و هیچگونه فانتزی خاصی ندارم،یک دوستی پر از فایده دارم چه از لحاظ روحی چه جسمی…سعی میکنم مث یه انسان درست زندگی کنم و آیا من تو این جامعه جنده محسوب میشم؟!!! زیاد حرف زدم میدونم ولی به خدا که بازم کم گفتم…دوستان میخوام بگین بکارت یا صداقت؟؟؟ کدومو ترجیح میدین؟ از همه میپرسم…و جواب میخوام نه شعار! ممنون از کسایی که خوندنو فکر کردن!