اگه مادرش مجرد بوده عذاب وجدان نداره چون برای بچه های طلاق طبیعیه

↩ Amirsahafa
همه بچه های طلاق با روابط جنسی مادرشون اوکی هستن

↩ Sina.sina.45
خب همینجا تعریف کنید ماهم لذت ببریم؟

↩ Arashb900
چرا دوست عزیز؟

اووووف کاش مامان منم کس میدااد

↩ Amirali.mn
خوب بهت سواری میدن؟

↩ hootbi69
چیزی از شلوغی هاش نمیدونی؟ یا چیزی بو نبردی یا نشنیدی که چیکارا کرد؟

↩ Amirsahafa
نههه نمیدونم

↩ hootbi69
امیدوارم به آرزوت برسی و دادانش رو ببینی یا بشنوی

ارسالی:
بابام راننده ترانزیت هست، مادرم هم از اون میلف های کردنی، الان ۵۰ سالشه، قضیه واسه سال ۸۶ هست، یه نصف شب تابستونی بود که نخوابیده بودم و بدجور حشرم زده بود بالا داشتم رو گوشی سوپر میدیدم. بابام هم رفته بود ایتالیا بار داشت، احساس کردم از راه پله صدا میاد، آروم در رو باز کردم اومدم ببینم چخبره، دیدم شوهر خاله دراز و کیرکلفتم داره وحشیانه لبهای مامان رو میخوره بعدش مامان نشست واسش ساک زد، شلوارش رو که در اورد نزدیک بود آبم بیاد، یه کون خیییییلی سفید و گوشتی داشت، عمو حسن کون مامان رو میبوسید و سوراخش رو بو میکشید و لیس میزد، مامان هم رو به دیوار و کونش سمت عمو حسن بود، بعدش عموحسن شوهر خالم یه دل سیر کص مامانم رو جر داد و آبش رو هم ریخت رو زمین مامان شرتشو پوشید و منم یواشکی پاشدم رفتم تختم جق زدم، قطعا بهترین جق عمرم بود.
ولی افسوس بعدش چیزی ندیدم

ارسالی:
مادرم بخاطر خیانتش از بابام طلاق گرفت.
یادمه یبار بچه بودم باهم رفتیم بیرون، خیلی ارایش کرده بود گفت میریم خونه عمو.
وقتی رسیدیم به من گفت بشین تلویزیون ببین من با عمو کار دارم.
رفتن اتاق و حسابی همدیگه رو ارضا کردند.
شب بابام ازم پرسید خب امروز کجا رفتی، گفتم بامامان رفتیم خونه عمو.
که این لو دادنم باعث فهمیدن خانواده های پدری و مادریم شد و طلاق گرفتن.
الان مامانم تنهایی زندگی میکنه و یه جنده حرفه ای شده

ارسالی:
مادرم به مدیر مدرسه مون دوست شده بود، سه سال تمام زیر کیرش بود.
هم مدیر و هم مادرم جفت شون هم میدونستنن من میدونم و لذت میبرم از جندگی مامانم

ارسالی:
مامانم بخاطر یه مسئله شغلی رفته بود کیش، بعد ها توی اینستاگرامش دیدم با یه کیر کلفت پشمالو توی کیش ریخته رو هم.
بعدشم از توی چت هاش فهمیدم که اونجا مامانمو گاییده

عذاب وجدان نداره
هم مادر لذت برده هم پسر
مثل خودم و مامان جونم

↩ Dirtymindboy
سلام دوست عزیز اگه چیزی از گذشته مامانت میدونی خوشحال میشیم بازم تعریف کنی

بیایید از جندگی مامانتون تعریف کنید و هرچیزی دیدید و شنیدید تعریف کنید، حتی شما دوست عزیز

↩ Amirali.mn
مامان منم بیوه هست … سه سال صیغه بود و شوهرش میومد خونه خودمون

پسرش را هم کردی؟

↩ خرس هیز
نه ولی اونم خوب چیزی بود ولی خب نمیشد بنا به دلایلی

↩ BlackKnight123
به به.
چی ها دیدی و متوجه شدی؟
خوشحال میشم تعریف کنی🙏

خیلی ها الان مادراشون طلاق گرفتن و مجردن و از رپابطشون تطلاع دارن چیز عجیبی نیست

ارسالی از دوستان؛
اولین باری که از نزدیک فاصله چند متری سکس مامانمو دیدم ۱۵ ۱۶ سالم بود نصف شب از تشنگی بیدار شدم برم آب بخورم تا خواستم در اتاقمو باز کنم دیدم صدا میاد از پذیرایی آروم آروم درو باز کردم سرمو بردم بیرون ببینم چخبره دیدم چراغا روشنه و مامان خوشگلم رو کاناپه داگی استایل منتظره بابامه تا بکنتش هردوشونم لخت مادرزاد

ارسالی؛
خب یکی دو سال پیش بود که مامانم پیله کرد لاین نصب کنم براش و خیلی برام عجیب بود که یه برنامه ای که دیگه طرفداری نداره چرا باید یهویی گیر بده نصبش کنم براش
یه مدت بعدش یه بار از سر کنجکاوی گوشیشو باز کردم چک کنم چیز خاصی ب چشمم نخورد همینجوری لای برنامه های گوشی لاین رو دیدم و بازش کردم و فقط یه چت داخلش بود
سه تا فیلم از سکسش با همونی که چت کرده بود تو لوکیشنا و تاریخای مختلف
بعد اینکه شماره رو گوشی خودم ذخیره کردم ببینم تلگرام داره یا نه دیدم معلم خصوصی برادر کوچیکترمه

ارسالی؛
شوهر عمم و مامانم رابطه دارن یادمه یبار رفته بودیم بیرون با عمه اینا، یجایی که مامان و شوهر عمه من رو نمیدیدن باهم حرف میزدن، دقیقا شنیدم مامانم گفت فردا خونه مون خالیه.
شوهر عمه هم خوشحال شد مامان گفت بسه دیگه تابلو بازی در نیار، خییلی هیجانی شدم، همونجا توی طبیعت رفتم جق زدم، فردا شب ه وقتی از دانشگاه اومدم خونه دیدم مامان یه دوش هم گرفته و خستس قشنگ معلوم کص و کونش رو داده و خستس، اینم عکسش

↩ Arashb19
چه جالب و چه غم انگیز.
اگه شوهره بی جنبه بازی در نمیاورد و خودشو میزد به ندیدن فکر کنم بهتر بود

بیایید تعریف کنید، یکی از دوستان عکس مامان میلفش رو هم فرستاده

ارسالی همراه با عکس مخفی از مامانش؛
مدتی بود مامانم از پسر همسایه خیلی تعریف میکرد، همش میگفت خیلی خوشتتیپه و پسر خوبیه با اون رفیق شو.
من ۲۵ سالمه اون پسره هم ۳۰ سالشه.
یبار ظهر تابستون پارسال که من توی زیر زمین خونه که خنک بود خوابیده بودم و بابامم سرکار بود، احساس کردم یه صدایی میاد.
آروم رفتم دیدم توی راه پله پشت بوم مامانم و همسایه مون دارن لب همدیگه رو میخورن.
نتوستم برم ببینمشون و فقط گوش میدادم، بعدش صدای ساک زدن مامانم رو شنیدم و یکم بعدش شالاپ شلوپ کص دادنش رو شنیدم و بعدش فوری پریدم زیر زمین، جق زدم و خوابیدم‌
الانم تازه نامزد کردم دوست دارم نامزدم رو هم بکنه پسر همسایه مون

ارزومونو ولی خوب نه متاسفانه ندیدیم همچین صحنه ای

بیایید از جندگی های مادرتون بگین و خاطرات کص دادن مامان دیگران رو بخونید

↩ sine.naze.mamanim
اگه چیزی ازش ندیدی و نمیدونی پس این حس کاکولدی از کجا اومده؟