با این وضعیت تخمی مملکت، که خیانت عادی شده، اکثرمون تا شرایطش پیش بیاد خیانت میکنیم و از هیچ فرصتی نمیگذریم، تو این وضعیت که اکثر مردا دنبالِ کردنِ مادر زن و خواهر زن و خاله و عمه و خواهر و دختر عمه و دختر دایی و… هستن، تو این وضعیت که اکثر زنها راحت به خیانت و همخوابی با یکی به غیر از شوهر تن میدن، تو این وضعیت که سکس کردن و خیانت کردن مثل آب خوردن شده، مجردای عزیزی که اهل خیانت نیستید و دارید درست زندگی میکنید، از ازدواج کردن نمیترسید؟!
من که عین سگ از ازدواج ترسیدم. قراره یکی رو انتخاب کنی و یه عمر باهاش زندگی کنی. یعنی تو این پنجاه سال زندگی میتونه پاش نلغزه و وفادار باشه بهت؟ (با فرض اینکه خودمون خیانتکار نباشیم!)
متاهلا چی؟ تا الان خیانت دیدید؟ حس کردید که همسرتون داره بهتون خیانت میکنه؟از خیانت کردن همسرتون نمیترسید؟ خودتون تا حالا خیانت کردید؟ واکنشتون به خیانت همسرتون چی بوده؟ حستون بعد از خیانت خودتون به همسرتون چی بوده؟ دلیلتون برای خیانت چی بوده؟
و در آخر باید چیکار کنیم که همسرمون هیچوقت ذهنش سمت خیانت نره؟
دلیل این تاپیک شنیدن یه خبر پشمریزون بود. خواهر یکی از فامیلهامون، با شوهر خواهرش رابطه داشته و لو رفتن. الان هم یه تاپیک دیدم در مورد خواهرزن. ۹۰ درصد کامنتا تو کف خواهرزنشون بودن… نمیخوام شعار بدم، ولی حقیقتا دنیای عنیه…
↩ Lilak lime
دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه دوست بشی؟
↩ ایستاده در گا
دوست ندارم با دوستت که دوست داره با من دوست بشه دوست بشم، دوست محترم
↩ Shinshin98
به شدت موافقم. واقعا متعهد بودن یکی از لذتبخش ترین چیزاییه که آدم میتونه تجربه کنه👌🌹❤️
من ب همسرم ن تنها نوی دوره 6 ساله دوستی خیانت نکردم، حتی بعده ازدواج هم متعهد موندم(چن انسانم)
همسرم هم فک میکنم هیچوقت نزدیک خیانت هم نشده
البته از رفتارش گفتارش هم پیداس حتی زمان دوستی با 700 800 کیلومتر فاصله بازم وفادار هم بودیم…
اما کارهایی ک میتونین بکنین
یکی از ملاک هاتون این باشه ک تک دختر باشه خواهرزن نداشته باشین😁😁
ولی تو جمع هایی ک درمورد اسیب شناسی خیانت صحبت میکردم، همسرم باور جالبی ک داره رو عنوان کرد
گف اگر مرد خودش خوب باشه و برای خونواده اش کم نذاره چ باکی داره از خیانت زنش؟ اگرم روزی زنش خیانت کرد فشارروانی شدیدی رو حس نمیکنه چن کم نذاشته نهایتا اونو بی لیاقت میبینه، وجدااز همه این ها هرکسی چارچوبی داره و وظیفه انسانیش توی حفظ چارچوباشه، کنترل کردن اشتباه، باید مسولیت هر ادمی ب خودش سپرده بشه، اگ از پایه همینطور بوده باشه وجدان بیدارمیمونه و دروحله اول ادم مقام انسانیت خودشو حفظ میکنه…
این بحث خیلی طولانیه کلی کتاب درموردش نوشته شده
بخونی بنظرم کمکت میکنه…
خودم که اصلا نه تنها علاقه ای به ازدواج ندارم، بدم هم میاد. دلیلشم این ترسه نبود، واقعا خیلی شبیه کاره، خسته کننده و بیهوده. واقعا نمیدونم چرا همه خودشونو بهم اینطوری با اجبار زنجیر میکنن. اگه قراره اجبار باشه که حتما یه روزی یه جوری خراب میشه. اگه اجبار نیست و درست حسابیه که اصلا عقد و این مزخرفات رسمی نیازی نیست که طرف بمونه.
آره واقعا بدبختی این کارام از دستمون بر نیومد که هیچ همش هم تیغمون زدن
همیشه دلیل محکمی برای خیانت باید وجود داشته باشه…بنظرم آدم باید با همسرش ندار باشه…از اول توافق کنند اگر در جاهایی از زندگی از هم سرد شدند و بعد از صحبت و تلاش برای رفع مشکل به نتیجه نرسیدند با طلاق توافقی به بهترین نحو از هم جدا بشوند…
خیانت بدترین چیز تو زندگی متاهلی
همین خیانت باعث شد زندگیم از هم بپاشه…
تحقیقات ثابت کرده اونایی که تو کف خواهرزنشونن سندروم یعقوب دارن😶😁
درود،،، چرا آدم بخواد اینقد ذهنش رو درگیر این مسائل بکنه؟ اگه به هر چیزی آدم بخواد اینجوری و این مدلی نگاه بندازه و اینقد عمیق و بی سر و ته توی افکارش باشه که داغون میشه ،، اولا که میگه من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش،،،، شما خودت شخصا سالم زندگی کن و صرفا در مورد قسمتی که مربوط به شخص خودت هست سلامت باش و در مورد طرف مقابلت هم فرض بر سالم بودن و سلامت بودن بذار و کار به چیزی دیگه نداشته باش،،، اما یه موضوعی هست درباره ازدواج و زندگی مشترک،، آدم امروزی فاصله تهران تا قم رو و طی کردن این مسیر رو مطابق چیزی که امروزه هس میپذیره و اصلا نمیتونه چیزی که برای ۶۰ سال یا ۸۰ سال پیش بوده رو برا الان بپذیره، و این رو میبایست برای تمام موارد و همه چیز زندگی نیز پذیرفت از جمله ازدواج و شریک شدن و شراکت در زندگی با شخص دیگه ای،،، و هر چیزی که برا بقیه ادما و جامعه هس برا خودش هم باید بپذیره و قبول کنه ،،،
خیلی وقته باید دست آدمای تنهای جقیرو بوسید
چون حداقل به کسی آسیب نمیزنن
قبول دارم دنیای عنیه
دیگه جا افتاده ،کاریش نمیشه کرد
توو دنیای واقعی از اینا پُرِ اتفاقا