زنگ تفریح -۴

1401/02/20

تاپیک مرتبط
قبلاً بابت الفاظ و واژگان رکیک در متن، از همه، معذرت می‌خوام.

فی‌الحال، در سنه‌ی جدیده و در ایّامی که در مملکت محروسه‌ی ایران، ربیع دل‌انگیز شروع شده و بوی گل و ریاحین، هر انسانی را مست و حشری می‌کند، و بر اساس ثواب زیاده‌ی صله‌ی ‌رحم و تاکید موکّد بر انجام این دید و بازدیدها که مردمان بر دیدن یک‌دیگر سبقت می‌گرفتند، عیال محبوب را به همراه فرزندان نورچشممان، برای دیدن والد مکرّم و والده‌ی مکرّمه، راهی دیار پدری‌شان نموده و بالاجبار، برحسب مشاغل دیوانی و احتسابات عمّال، کنج عزلت و عذوبت اختیار. بر چرخ روزگار تفی انداخته و با تنهائی خود، ساخته و خود را از همه‌ی اطرافیان، پرداخته.
روزگار را بر سبیل مزاحمت بر آباجی گرامی، در بعضِ وعده‌های شام و ناهار، به اصرار ایشان، سپری کرده و با نظّاره‌ی رخساره‌ی برافروخته‌ی یزنه، کارد بر شکم خود زده و کوفت می‌نمودیم.
بر اثر مجاهدت‌های ملوکانه‌ی ظل‌ّالله خلدآشیان جنّت‌مکان (که ای‌کاش می‌بودند و می‌دیدند)، ارتباط رسائل رخ به رخ (۱) را با زوجه‌ی خود برقرار نموده و ابراز دلتنگی‌هائی نمودیم. بر ایشان گفتیم: فدایت شوم! جای خالی تو، قلب ما را سخت فشرده و فسرده. طریق بی‌مهری را طیّ نموده‌ای و فراق را بر ما تحمیل! کاش تعجیل نمائی که این دل بی‌قرار را شکیبی، و از مساحت دل‌انگیز اندامت، ما را نصیبی نیست! شب‌ها سر بر سنگ می‌گذارم و قلبت ما را یاد می‌آید. چه‌طور می‌توانی این‌قدر سنگ‌دل باشی؟ ایشان می‌گفتند فراق‌ را پایانی است و دل قوی دار که السّاعه هفته به آخر می‌رسد و دلبر به دلدار!
مدّت معهود به انجام رسید و نگار ما نیامد. علّت را جویا شدیم و ایشان فرمودند بر سبیل عادات ماهانه، خون شرمساری را در میان پاهای مبارک مشاهدت نموده و سخت آزرده‌خاطرند. پرسیدیم: تصدّقت گردم! ای دوای دردم! مگر رشته‌ی حساب از دستان مبارکت خارج شده که این شومی را بر من بشارت می‌دهی؟ و پاسخ عذرشان، مقدّرات الهی بود.
به‌ناچار یک هفته‌ی دیگر را نیز می‌بایست بر آلتمان استراحت می‌دادیم و این، بس ناگوار و ناخوشایند بود.
در دیداری اتّفاقی که با همکلاسی قدیم دارالفنونی‌ خود اتّفاق افتاد و از احوال اینجانب باخبر گردید، بعد از ابراز تاسّفی شدید بر حالتمان، بر سادگی‌مان خنده‌ها زد و طرق دیگری در پیش پایمان نهاد تا شرمسار آلتمان در دو دنیا نگردیم. از زیبارویان و خوش‌اندامانی که دیدنشان آب بر دهان می‌گرداند و اشک در چشمان! ما را گفت به زوجه‌ات چه‌کارت، بشنو از غنچه‌های نشکفته‌ای که از برگ گل لطیف‌ترند و آماده‌ی ازاله‌ی بکارت! فرنگیانی که در مقایسه‌، برترند و از زنان ایرانی، سرتر!
پیشنهاداتی که مدّتی فکرمان را به خود مشغول کرد. فلذا صواب را در آن دیدیم تا با زوجه‌ی خود از باب مشارکت، دری بگشائیم، لکن خطرات و مخاطرات انجام کار، ما را ازین امر باز داشت و به فکر آن افتادیم تا با زبان شعر، دل سنگش را آب نمائیم.
این رباعی حاصل آمد:
دستان من از تو، کُس و کون و ممه جوید
وین کیر کلفتم، به تو این حرف بگوید:
گر دست من افتی، بدَرم کون و کُست را
آن‌طور که بر کون و کُست، موی نروید!

و فردای آن‌روز، با مرسوله‌ی جهان‌شمول (۲)، بر همسر خود ارسال نموده و منتظر پاسخ ماندیم. لکن پاسخ او، ما را سخت آشفته و پریشان کرد که فرموده بودند اندکی صبر! سحر نزدیک است!
دیدیم که این سحَرِ معهود، تا شش روز دیگر طلوع نخواهد کرد و مدّت فراق، بالغ از ده روزی خواهد شد، پس رباعی دیگری برای نرمی دل او فرستادیم:
شاید که عِلاج کُس و کون تو هویج (۳) است
یا شاخه‌ی انبوه درختان کِویج (۴) است
از دوری تو، خایه‌ی ‌من باد نموده
وین کیر نگون‌بخت، ازین مسئله گیج است!

لکن پاسخی در خور دریافت ننموده و مورد تمسخر وی قرار گرفتیم. گویا بر وی مشتبه شده‌است که سوفیالورن است و ما مجنون‌وار، بایست بر گِرد او بگردیم؛ بااین‌حال بر او الحاح کرده تا رضا شود، وی با گستاخی تمام، ما را به خوداتّکائی و خودارضائی رهنمون نمود.
ما هم با غیظ و غضب شاهزادگی خود، این رباعی را بر وی فرستادیم:
اندام تو بی موی و
لطیف است و
سپید است
هم‌خوابگی‌ام با تو، هم از بخت سعید است!
کُس ریخته اینجا!
بزنم جلق؟
نه!
هیهات!
این حرف ز اندیشه و شأن تو بعید است.

لکن تیر آخر ترکش ما بر دل سنگ او کارگر نشد و بر مقدّرات الهی اصرار ورزید و طبع سرشار ما را اندکی از الحاح و التماس، منحرف نموده و زبان بر شکایتِ از خود، گشود و چون هنوز عُلقه‌ای با وی ما را بود، پیشنهاد دوست دارالفنونی خود را هیچ انگاشته و بر تنهائی خود خو کردیم؛ هرچند که دستمان هم از دامان کوتاهشان کوتاه بود. مکتوبات بداهه و از سر غضب خود را مرتّب نموده و حاصل، رباعیّات هجرانیّه نام یافت:
اطراف تو کُس ریخته و دست به کیری
ماندی چه کنی؟
کون بکنی
یا ممه گیری؟
مُردن بِه ازین زندگی بی کُس و کون است!
آن‌قدر بزن جلق!
بزن!
تا که بمیری!


منّت نکشم از کُس و از کون تو بانو!
از موی تو
از گوشت و
از خون تو بانو!
دستی کشم اینک به سر کیر کلفتم
رو می‌کنم این‌بار به صابون تو بانو!


ای کیر! ز سر، فکر کُس و کون به در انداز
با فکر و تخیّل، ره کوه و کمر انداز
خود را برسان باز به حمّام و به صابون
با خودارضائی، خود را به خطر انداز!

ته‌نوشت:
۱- تماس تصویری
۲- پیام اینترنتی
۳- کنایه از همانی که در مخیّله‌تان آمد!
۴- زالزالک

24 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-05-10 04:18:41 +0430 +0430

با سپاس از دوست عزیز و گرانقدرم! ❤❤

3 ❤️

2022-05-10 05:31:51 +0430 +0430

دمت گرم نوید جان که هستی.
فوق العاده بود …

1 ❤️

2022-05-10 09:36:45 +0430 +0430

زیبا و جالب بود 👌👌👌
امیدوارم تا همه صابون های خونه تموم نشده دوران هجر تموم بشه 😁😁😈

1 ❤️

2022-05-11 01:18:03 +0430 +0430

↩ Peyman191

چک چک وک چک چک چک چک…

دارم برات دست میزنم دوست عزیز. فوق العاده بود. باریکلا. مرحبا. آفرین


لطفتون پایدار. ممنون از حضورتون. 🌹

0 ❤️

2022-05-11 01:24:50 +0430 +0430

↩ Esn~nzr

دمت گرم نوید جان که هستی.
فوق العاده بود …

دمت گرم احسان‌جان که لطف کردی و خوندی!
لطفت پایدار. ❤

1 ❤️

2022-05-11 01:26:18 +0430 +0430

گیرم پدرت بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل

1 ❤️

2022-05-11 01:34:09 +0430 +0430

↩ Freya

لاک غلطگیر که در دستانِ شماست؛ جرات نکردیم به آن دست ببریم. بر آن شدیم که تیغ جرّاحی را برداشته، متن راتشریح نماییم. دیدیم اینکار نیز از عهده ی ما خارج است! لذا تیغ جرّاحی را نیز بر زمین گذاشته و کما فی السابق از مکتوبات عالی لذّت بردیم!
استاد همه چی عالی ولی یه سوال:
زنان فرنگی از زنان ایرانی بهتر و سرترند؟؟
مگه نشنیدین که یه شاعر بزرگوارِ دنیا دیده می فرمایند:
همه ی دنیا رو گشتم تا به اینجا رسیدم
که میگم مثل زنِ ایرونی هیچ جا ندیدم
زن ایرونی تکه، خوشگل و با نمکه
زن ایرونی تکه والا سراپا کلکه!
یعنی شما می فرمایید شاعر محترم دروغ میگه؟؟

نه! این لاک، مشترک‌المنافعه، چیز، یعنی وقف عامّه! می‌تونی ازش استفاده کنی؛ ولی وجداناً دست به تیغ نشو!
ممنون که تعارف می‌کنی و از زیر نقد، فرار! 😛
نه! وای بر من! اُف بر من! این حرف اون رفیق دارالفنونی گمراه بی‌وجدانه، وگرنه من تأئیدش که نکردم، هیچ، دیگه برای امتحان، دنبالش هم نرفتم!
هیهات اگر اون شاعر محترم، دروغ گفته باشه! ☺️

  • ممنون از حضورت، قدم رنجه کردی! 🌹
1 ❤️

2022-05-11 01:41:49 +0430 +0430

↩ anjelinazero

👍💟👍💟👍💟👍💟👍💟✌✌✌✌✌

ممنون از حضورتون. 🌹

0 ❤️

2022-05-11 01:47:09 +0430 +0430

↩ horney_persian_man

نوید جان عزیزم ❤️

متعجب شدم ازین تاپیک چون تا جایی که در خاطر من هست چنین سبک نوشتاری از شما ندیده بودم 😎 ولی بسی حظ و لذت بردیم ازین حکایت نغز که چون انگبین و عسل حلاوتی داشت بلاوصف!

امید که ایام هجر به سر آید و فشار حشر به کف! 😀


سعیدجان گرامی! ❤
خب از تو چه پنهون که من نویسنده نیستم، ولی ادبیّات قاجار، برام خیلی جذّابه و دوست دارم اگه متنی می‌نویسم، شبیه اون دوران باشه؛ البتّه با سجعی بیشتر.
توی دو تاپیک قبلی، زنگ تفریح یک و زنگ تفریح دو، تلاشی ناقص و نافرجام داشتم، این شد سوّمی‌ش! 😛
لطفت پایدار دکترجان! ❤
ممنون از مهربانی و حضورت! 🌹

1 ❤️

2022-05-11 06:03:00 +0430 +0430

😂

1 ❤️

2022-05-11 06:06:09 +0430 +0430

خیلی عالی
انگار منشآت مرحوم قائم مقام رو داریم می‌خونیم.

1 ❤️

2022-05-11 07:37:24 +0430 +0430

↩ Saraaajooon

زیبا و جالب بود 👌👌👌
امیدوارم تا همه صابون های خونه تموم نشده دوران هجر تموم بشه 😁😁😈

ممنون عزیز! لطف داری! 🌹
راستش خودم هم اون رباعی رو بیشتر دوست دارم! البتّه یواشکی بگم، فتیش صابون دارم 👅 و حالاحالاها تموم نمیشن! 😛

1 ❤️

2022-05-11 07:38:46 +0430 +0430

↩ Lili48

😅😅😅😅😅👏👍🌹 آورین آورین داری راه می افتادی

ممنون از حضورتون بانو! 🌹

  • بالاخره راه افتادم یا دارم راه می‌افتم؟ 😛
1 ❤️

2022-05-11 08:08:51 +0430 +0430

↩ هاینریش

دلا یا ایها اللاکی که ساکیدی دل ما را…
که کیر آسان برفت داخل چرا که لیز بود آن را…

ببخش که در مقابل استعداد ناب شاعری‌ت، جسارتکی کردیم یا شاعر!

  • ممنون از حضورت رضاجان! 🌹
1 ❤️

2022-05-11 08:10:10 +0430 +0430

↩ Freya

من؟
من کجام؟
شما کجایی؟
اینجا کجاست؟
گفتی بیا بخون نقد کن گفتم بلد نیستم. باید حتماً به روم بیاری؟ باید خجالتم بدی؟

بلدی، رو نمی‌کنی! شکسته‌نفسی ممنوع!

1 ❤️

2022-05-11 08:10:58 +0430 +0430

↩ joeymills

گیرم پدرت بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل

ممنون از حضورتون 🌹 ولی متوجّه نشدم! 🤔

0 ❤️

2022-05-11 08:12:11 +0430 +0430

↩ isamanrezaei

این نگاره‌ی عهد قجری ما را بسیار دلچسب آمد، سپاس جناب لاکغلطگیر

خوشحالم پسندیدی سامان‌جان! ❤
ممنون از حضورت! 🌹

1 ❤️

2022-05-11 08:13:24 +0430 +0430

↩ rvb

خیلی عالی
انگار منشآت مرحوم قائم مقام رو داریم می‌خونیم.

لطفتون پایدار. ❤

  • نه دیگه در اون حدّ! شما مهربانید! 🌹
1 ❤️

2022-05-11 08:20:53 +0430 +0430

آقا دمت گرم
شاید که تو را عبید دوران نامند

2 ❤️

2022-05-11 09:12:21 +0430 +0430

↩ لاکغلطگیر
استفاده زیاد از صابون پوست رو خشک میکنه عزیزم
بهتره از روغن بچه هم استفاده بشه، عالیه 😁😁😁😘😈

1 ❤️

2022-05-11 21:20:06 +0430 +0430

↩ morebakakh

آقا دمت گرم
شاید که تو را عبید دوران نامند

نه بابا! درین حدّ که نیستم، اصلاً پیش بزرگان، من هیچ نیستم.
ممنون از مهربانی‌تون! ❤

0 ❤️

2022-05-11 21:22:36 +0430 +0430

↩ Saraaajooon

استفاده زیاد از صابون پوست رو خشک میکنه عزیزم
بهتره از روغن بچه هم استفاده بشه، عالیه 😁😁😁😘😈

انگار هجران نکشیدی و نمی‌دونی اون موقع، اصلاً مخ کار نمی‌کنه که به فکر خشکی و نرمی باشی!
البتّه ممنون از دلسوزی و راهنمائی‌ت، تلاش می‌کنم برای دفعات بعد، لحاظ کنم!

  • نازخاتون معتاد رو عشقه! 😛
1 ❤️

2022-05-11 21:25:12 +0430 +0430

↩ Kh.om.ey.ni

کلن باید متناطو با تمرکذ بخونم
بعد تمرکض کنم مبادا غلت املایی چیضی داشته باشم
کامنط گزاشتن برات صخته

اثلن حمین کح کامنطط رو دیدم، مشأوف شودم و خیلی هال کردم.
کم پیدائی امام!
مرثی اض هذورط! ❤

1 ❤️

2022-05-11 21:27:04 +0430 +0430

↩ هاینریش

قربونت عسیسم ❤️❤️❤️ چاکرتیم

فقط یه چیزی، وزن اون رعایت شده بود یا اینم مشکل داشت؟


مخلصم عزیز! 💋
نه! جسارت نمی‌کنم ولی ت در رفت، وزن رو مختلّ کرده! ❤

1 ❤️

2022-05-11 21:33:25 +0430 +0430

↩ هاینریش

خوب شد؟😁

نه! 😛
الان بِرَف ورژن جدید تلفّظ بَرْفه؟ می‌تونستی از بشد استفاده کنی! 😛

1 ❤️

2022-05-11 21:55:31 +0430 +0430

↩ لاکغلطگیر
هجران هم کشیدم 😁😁😈
ولی نرمی رو ترجیح دادم 😁
حتما دفعه بعدامتحان کن 😂😈

نازخاتون معتاد طاقت هجران نداره ها 😌😌😛

1 ❤️

2022-05-11 22:19:35 +0430 +0430

↩ هاینریش

هااا آره خیلی بهتر شد.

که کیر آسان بشد داخل…


فلذا محکم احسنت! 🌹

1 ❤️

2022-05-11 22:20:56 +0430 +0430

↩ Saraaajooon

هجران هم کشیدم 😁😁😈
ولی نرمی رو ترجیح دادم 😁
حتما دفعه بعدامتحان کن 😂😈

نازخاتون معتاد طاقت هجران نداره ها 😌😌😛


هجران مردها با زنها فرق فوکوله! 😛

  • فرستادم براش دیگه! مگه بسش نیست؟
1 ❤️

2022-05-11 22:25:44 +0430 +0430

↩ لاکغلطگیر
هجران هجرانه دیگه
جلوی چشمو بگیره دیگه گرفته 😜😈

نازخاتون طفلک معتاده دیگه
بسش نیست کلا😋😋

1 ❤️

2022-05-11 23:35:18 +0430 +0430

↩ Saraaajooon

هجران هجرانه دیگه
جلوی چشمو بگیره دیگه گرفته 😜😈

نازخاتون طفلک معتاده دیگه
بسش نیست کلا😋😋


بله ولی بستگی به عمقش داره.
بگو کم‌کم ترک کنه که واسه همه خوبه! 😛

1 ❤️

2022-05-11 23:47:55 +0430 +0430

↩ لاکغلطگیر
اصلا میرم بهش میگم بپره از لب بام
بره تو افق محو بشه دیگه
بگم نازخاتون به خاطره ها بپیونده کلا 🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «