دست به دستم بنه این زمان
تا روشن تر شود روزمان
ای هموطن دوره رنج و حرمان گذشت
دولت پوچ دیوان گذشت
گذشت آن زمانی که آن سان گذشت
گذشت آن زمانی که آن سان گذشت
شد از بیداری انقلاب
کاخ ریاکاری خراب
فصل فضل بشر در رسید
صبح آزادگی بردمید
ای هموطن دوره رنج و حرمان گذشت
دولت پوچ دیوان گذشت
گذشت آن زمانی که آن سان گذشت
گذشت آن زمانی که آن سان گذشت
دوست می دارم تو را هموطن
دوست می دارم تو را ای چو من
دست در دستم بنه این زمان
تا روشن تر شود روزمان
البته تو اصل شعر کاخ سرمایه داری بود.
من تغییرش دادم به ریاکاری. 👌