مخالفان ازدواج رسمی و بچه دار شدن

1397/04/23

سلام به روی ماهتون

بنده یک زایش ستیز هستم

حرفم هم اینه که دنیا جای قشنگی نیست و هر لحظه امکان درد کشیدن وجود داره پس ایده‌آل هم نیست.

خب بنده به همین دلیل با بچه‌دار شدن مخالفم

تفکر زایش ستیز میگه:
وقتی یک بچه‌ای اصلا به دنیا نیومده پس نیست و وقتی نیست خوب و بدی براش وجود نداره
ولی وقتی یه بچه به دنیا میاد، هست و خوب و بد براش اتفاق میفته

حالا شما اگر یک نفرو نیافرینید بدی‌ای در حقش نکردید چون اصلا وجود نداره و وقتی نیست چجوری می‌خواد خوبی و بدی‌ای در حقش اتفاق بیفته؟
همونطور که میدونید در ریاضی عدد تقسیم بر 0 مبهمه یعنی تعریف نداره

کیا با من موافقن و میخوان اصلا بچه نیارن تو این برزخ لعنتی کیا مخالفن؟

حالا حرف و نظریه‌ش به کنار، اگه بتونیم عمل کنیم مرد و زن عملیم

و اینکه ازدواج رسمی رو چرا باهاش مخالفم؟ چون حرف زور و مسؤلیت دائمی بیخودیه… و همچنین اینکه من شدیدا با رسم و رسومات هر دینی مخالفم

1944 👀
3 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2018-07-15 20:51:53 +0430 +0430
نقل از: dr.king_schultz
نقل از: Asghariz

این تفکر ممکنه بصورت خاص و در بعضی شرایط درست باشه(مثل اخته کردن مردان و نازا کردن زنان معتاد یا بیمارهای صعب العلاج مانند ایدز)، ولی بصورت عام درست نیست.

تفکر شما مثل این مثال میمونه که بگم: "من رانندگی نمیکنم. چون ممکنه اگه رانندگی کنم، منجر به تصادف بشم و آسیب مالی یا جانی به یک نفر وارد کنم".

یا یک مثال دیگه: "من علی رغم اینکه دانشگاه دولتی قبول شدم و دولت تمام هزینه های تحصیل من رو میده، ولی دانشگاه نمیرم. چون میترسم علی رغم اینکه سواد کسب کردم، ولی هیچ فایده ای برای جامعه نداشته باشم و فقط خرج رو دست دولت بمونه".

ولی بدترین مثال: "میترسم دچار بیماری واگیردار بشم یا بخاطر جنون آنی منجر به مرگ یک نفر بشم یا بخاطر اشتباه در کارم به فردی یا خانواده ای آسیب بزنم و ... پس همون بهتر که خودم رو بکُشم تا هم خودم راحت بشم و هم جامعه از خطرات احتمالی که ممکنه از جانب من بهشون وارد میشه، در امان بمونه!!!".

نتیجه:

بنظر من چنین تفکری که حاضره صورت مساله رو به طور کامل بابت مشکلات احتمالی پاک کنه، نشات گرفته از ضعف آدمی هستش.

موید باشی

البته من نگفتم نازا و اخته کردن و این حرفا
منظورم اینه که آدما با آزادی کامل و با اختیار خودشون پیشگیری کنن (نریزن توش یا هر کار درست دیگه) نه اینکه دولت و حکومت بیاد اخته‌شون کنه!

تا اینجا نظر مخالفا رو خوندم ولی نظر تو منو به فکر فرو برد
سپاس‌گذارم از اینکه انقدر قشنگ و مؤدبانه توضیح دادی

حالا یه سوال پیش میاد و امیدوارم که این سوال رو ببینی و جواب بدی چون میخوایم مباحثه کنیم اگه مایل باشی:

بچه دار شدن (چه برای خود انسان چه برای جامعه) چه فایده‌ای داره و چه هدفی رو دنبال می‌کنه؟

در خصوص بخش اول حرفتون باید عرض کنم مثال گفته شده، صرفاً در راستای صحبت شما بود و حتّی کمی بالاتر. بذارید مفصّل توضیح بدم. شما توی تاپیکتون گفتید: "تفکر زایش ستیز میگه: وقتی یک بچه‌ای اصلا به دنیا نیومده پس نیست و وقتی نیست خوب و بدی براش وجود نداره. ولی وقتی یه بچه به دنیا میاد، هست و خوب و بد براش اتفاق میفته".

نکته ای که در اینجا وجود داره اینه که در خصوص فرد دارای بیماری صعب العلاج یا معتاد، مطمئناً فرزند زاده شده دارای مشکلاتی هست که بلاشک آزادی هایی از اون فرزند سلب میشه(بعنوان بارزترین نمونه از آزادی سلب شده، سلامتی جسمی فرزنده). حتی علاوه بر این، بدلیل نداشتن تربیت صحیح، مشکلاتی برای جامعه به وجود میاره. لذا باید دستی قدرتمند بعنوان حاکم(که ما اینجا اسمشو میذاریم قانون)، بالاتر از اختیارِ فرد معتاد یا بیمار صعب العلاج که ممکنه از این ابزار (که در واقع همون قدرت اختیار خودش هست) به درستی استفاده نکنه و حتی ممکنه تعبیر درستی از آزادی نداشته باشه، قرار بگیره و محدودش کنه. لذا اگر بخوام نتیجه درستی از بخش اول صحبت هام بگیرم، باید بگم: افرادی در جامعه هستند که بدلیل مشکلاتی که براشون بوجود آمده، طبق قانونی که مطابق بر مصالح جامعه نوشته میشه، باید اختیارشون محدود بشه(حالا ممکنه بگید که این وسط خیلی از چنین افرادی وجود دارند که میتونند فرزندان مشکل داری داشته باشند و نسبت به این مساله هم آگاهی دارند، ولی با اختیار خودشون فرزند نمیارند. امّا من در جواب میگم که خیلی ها علی رغم دانایی نسبت به اینکه فرزندشون مشکل داره، بنا به توجیهات خودشون، فرزند میارند و اتّفاقا باید با چنین افرادی که تعبیرشون از آزادی نادرسته برخورد قانونی کرد).

پیش از اینکه بخش دوّمتون رو پاسخ بدم باید بگم خواهش میکنم. امّا جواب.

جواب خیلی ساده هست، ولی طولانی. نویسنده ای هست به نام یووال هری که کتابی داره به نام "انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر". نویسنده تاریخ انسان هوشمند رو که دارای قدمت حدود 200هزار ساله هست، به چهار بخش تقسیم می‌کنه: انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، وحدت انسان‌ها و انقلاب علمی. این کتاب دوتا نکته خیلی اساسی داره. اول اینکه انسان خردمند یا هوشمند در طول تاریخ بشر، در هر چهاربخش دارای پیشرفتِ و این بسیار خوبِ. این امر نشات گرفته از چیزی جز تجمع تجارب و یادگیری از تاریخ پیروزی ها و شکست ها در تمامی امورات زندگی بشری نیست که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده. گرچه نویسنده در بخشی، انقلاب کشاورزی رو دارای ضعف هایی اساسی میدونه که اگه مرتفع نشه، در بین 4 انقلاب ذکر شده، در آینده یک انقلاب شکست خورده تلقی میشه، ولی در همون بخش اشاره میکنه که مسلماً هدف بشری اینگونه هست که به اون سمتی حرکت کنه تا این انقلاب هم به هدف غایی خودش برسه و از شکست رهایی پیدا کنه. اما نکته دوم بسیار مهم تره. نویسنده معتقده که انسان خردمند در طول تاریخ خودش، بسیار وحشی تر از حیوانات، خصوصاً حیوانات اهلی رفتار کرده و همین امر منجر به این شده که علی رغم انقلاب علمی خودش، نسبت به گذشته، شادی و امیدواری کمتری داشته باشه و این دقیقاً مطابق با صحبت شماست که وجود بدی در حق نسل بعدی رو محتمل میدونید و این بدی با توجه به نظر یووال هری، میتونه وحشی تر شدن نسل بعد، احساسِ کمتر شادی و افزایش ناامیدی نام برد. امّا مساله دقیقاً همین جاست. بشر با انقلاب علمی خودش و از همه بدتر از اون، شروع انقلاب صنعتی، در دام خودش افتاد. در واقع قرار بود انقلاب علمی و صنعتی برای بشر همچون یک قلاب ماهی گیری باشه که فقط ماهی (اختراعات و اکتشافات) رو بگیره. اما در کنار همه اینها منجر به این شد که در نهایت متوجه بشه هر اختراعش و هر اکتشافش یک جنبه مثبت و یک جنبه منفی داره(مثل انرژی اتمی که در کنار صدها فوایدش، ازش بمب اتم هم ساخته میشه و سابقه استفاده ازش هم داره). طبق نکته اول بشر باید با کسب تجربه، انقلاب علمی خودش رو هم بهبود ببخشه. لذا اگر قرار بر این باشه که نسل بشری بخاطر وحشی گرایی، عدم شادی و در نهایت ناامیدی دیگه تولید نشه، تولید دانش و گستردگی علم هم از یک زمانی به بعد متوقف میشه و تمام تجارب چند صد هزار ساله بشری از بین میره. در نتیجه در پاسخ به این مساله باید گفت که افزایش بشر از منظر کمیتی و تعداد، (احتمالاً) میتونه در نهایت منجر به افزایش کیفیت زندگی بشری هم بشه. مساله ای که در کشورهای خصوصاً دارای دانش پایه بسیار مهم شده و فرزندآوری رو تشویق میکنند. یک مثال حاشیه ای به ذهنم رسید و اتفاقاً چون سالمرگ خانم میرزاخانی هم هست میگم. خیلی جالبه که از بین 80 میلیون ایرانی، تنها ایشون تونستن جایزه فیلدز رو کسب کنند و بین 3.5 میلیارد زن جهان، اولین زنی باشند که موفق به دریافت این جایزه شدند(البته لازم به ذکره که این جایزه مختص افراد زیر 40 سال هست و اعداد رو باید یکم کاهش بدم). خب اگر ایشون حدود دو دهه پیش در اون اتوبوس دانشجویان المپیاد جهانی جزو کشته شدگان بود، بشر حالا حالاها چنین کسی رو به خودش نمیدید و لذا اگر ما هرچه جمعیتمون بیشتر باشه، احتمال داشتن افرادی که کیفیت زندگی بشری رو ارتقا میدن هم بیشتر میشه. از بحث دور نشم. نتیجه ای که میتونم بگیرم اینه که بشر برای خروج از دامی که خودش ناخواسته در خودش فرو رفته، نیازمند تولید انسانِ. باید در حد توان خودش تولید کنه تا بتونه یک انقلاب جدید جدای از 4 انقلاب ذکر شده در زمان آتی بوجود بیاره و مشکل انقلاب علمی رو مرتفع کنه.

یک نکته در نهایت بگم: دیدگاه هایی که در بالا ذکر شد، کاملاً شخصیه و من اگر جای شما بودم یک ایراد اساسی بهش میگرفتم. دیدگاه بنده یک دیدگاه کلان، زمان بر، قابل اجرا در شرایط آزمایشگاهی و در نهایت یک دیدگاه از بالا به پایین هستش. بدین معنی که این دیدگاه احتمالاً توسط یک سیاست گذار ملی یا بین المللی (ممکنه) مطرح بشه و برای اون برنامه ای بریزه و یا مثل مسئولان بی عرضه کشور ما، برنامه ای برای افزایش جمعیت نداشته باشند و فقط شعار دادنش رو خوب بلدند(مثل رهبر جمهوری اسلامی که چندین سال پیش در تریبون عمومی بی هیچ ترسی گفت در خصوص شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر اشتباه کردیم و باید عوضش کنیم. اما با گذشت چندین سال، هیچ و دقیقاً هیچ برنامه ای برای افزایش فرزندآوری هم خودش و هم مسئولان دولت قبل و این دولت نداشتن و از طرفی اوضاع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هم چنان اُفت کرده که رغبت برای حتی داشتن یک فرزند هم داره کم میشه. چه برسه به دوتا و سه تا و بیشتر). لذا بنده کاملاً به شما حق میدم که اگر فردی هستید که در ایران زندگی میکنید، این حرفها رو خیلی مورد توجه قرار ندید. ولی بدونید در عرصه بین المللی دیدگاه های سیاست مدارها متفاوته(گرچه دیدگاه مردم بین الملل هم تا حد زیادی مثل ماست).

موفق باشید

1 ❤️

2018-07-15 20:58:19 +0430 +0430
نقل از: dr.king_schultz
نقل از: Faludehmalude پا حرف تو باشه نسله بشرو کور میکنی میره پی کارش بچه شیرینتر میکنه زندگیو هر تغییری خوب باشه رو زندگی اثر دارد .ادم اینقد ضعیف ینی یه مشکل از پا درش بیاره واقعن نوبرشو اوووردی

آهان پس معلوم شد تو به بچه نگاه ابزاری داری!

بچه رو میارین که چی؟ که زندگی “خودتون رو شیرین کنین” اون بچه هیچ چی از شیرینی نمیفهمه لااقل اول زندگیش… و همچنین قدرت انتخاب نداره که بیاد یا نه ولی شماها به زور میارینش اینجای لعنتی

من که نگفتم نسل بشر رو به اجبار و زور منقرض کنم؛ گفتم آدما خودشون بخوان…

آدما گونه‌ی پستانداران نیستند بلکه یه جور ویروسن که همه چی رو داغون میکنن حتی به خودشونم رحم نمیکنن (تقریبا دیالوگ “مأمور اسمیت” تو فیلم ماتریکس 1 هست)

انسانها متجاوزانی هستند که روی زمین زندگی می‌کنند و دیر یا زود از بین میروند (اینم تقریبا یه ضرب‌المثل سرخ پوستی هست) ?

من ضعیف نیستم، تفکرمه!

در عوض جبهه مقابل مامور اسمیت تمام تلاش خودش رو کرد تا بتونه نسل بشری که دارای عقل و شعور و احساس هست رو حفظ کنه و البته که اون مغز عظیم متوجه این موضوع شد و تصمیم گرفت نسل بشری حفظ بشه.
بنظر من بشر یک ویروس نیست. بلکه ویروسی شده و نیازمنده درمانه.

1 ❤️

2018-07-15 21:05:25 +0430 +0430
نقل از: Hamed_New "زندگی‌" هیچ اهمیتی برای افراد یا حتی گونه‌های مختلف جانوری قائل نیست. یعنی‌ براش مهم نیست که کسی‌ دچار رنج و درد میشه یا نه. نیروی "زندگی‌" از پیکرهای مادی ما به عنوان یه وسیله نقلیه استفاده می‌کنه که در زمان به سمت جلو حرکت کنه. آدمها هم مثل بقیه جاندارن فقط یک وسیله هستن برای ادامه حیات. حالا در این بین آدمها به طور غریزی اما با توجیهات مختلف مثل هدفمند کردن خودشون یا احساس مسوولیت کردن یا .... خودشون رو متقاعد میکنند که باید بچه بیارن! بعضی‌ وقتا هم که اصلا فکر یا منطق زیادی هم پشت اینکار نیست ... طرف واسه سکس زن میگیره و نتیجش می‌شه بچه!

صحبت هاتون قشنگ بود. ولی آیا میتونید “نیروی زندگی” رو برای من ترجمه کنید؟ منظور شما از نیروی زندگی دقیقاً چیه؟ اینطور که من درک کردم تعبیر شما اینه که ما در یک جهانی که شما اسمشو نیروی زندگی گذاشتین، محاط شدیم و این نیرو، از ما داره تغذیه میکنه تا به سمت جلو پیش بره(که جالبه بدونید این جزو یکی از نظریات انیشتین هم هست که البته هنوز اثبات نشده). ولی سوال، این نیروی زندگی تا کی میخواد تغذیه کنه؟ آخرش به کجا میخواد برسه؟

من که هرچی فکر میکنم، تهش به نظریه وجود روز قیامت و وجود خدا میرسم (که البته بهش اعتقاد دارم. ولی نه از مدلی که شما گفتین).

1 ❤️

2018-07-15 21:21:50 +0430 +0430
نقل از: dr.king_schultz
نقل از: Coolcouple1396 منم تا حدودی باهات موافقم و پیشنهادم برای زوجهایی که بچه دوست دارن اینه اگه خیلی توانایی دارین، برین از پرورشگاه بچه‌ای که محبورا تو این دنیا هست رو بردارید و بزرگ کنید و عشقتونو بهش بدید، اینجوری نه آدم جدیدی به این دنیا اضافه کردین که بعداً پشیمون بشید و نه ظلمی در حق کسی

آره اینم میشه و خیلی هم پسندیده هست ولی بازم یه مشکلی وجود داره: پدر مادرایی که بچه میارن و میذارن پرورشگاه یا می‌دن به یکی دیگه…
اینا تعدادشون بیشتر میشه اگه این قضیه پیشرفت کنه

نه دیگه اینجوری نمیشه، کدوم آدم عاقلی میاد زحمت نه ماه بارداری با کلی خطر و ضرر رو به جون بخره که بعد بچه‌ش رو بذاره سر راه یا بده بهزیستی؟
این دیگه خیلی سختگیرانه ست‌.

0 ❤️

2018-07-16 06:46:36 +0430 +0430
نقل از: Faludehmalude به بچه محبت میکنیم کیفشو میبره مگه میگم بیله کار کنه هر نوع تغییر خوب باشه زندگی شیرنتر میشه تو خودت ینی یکنواختی رو دوس داری حال ادم بهم میخوره اینجور که تو میخای باشه

تو نمیفهمی

من میگم زندگی تلخی داره و ارزش نداره بیاریمش اینجا تو هی میگی یه نواختی رو دوس داری…! من کی گفتم؟؟؟

باشه شما هر جور دوس داری برو زندگیتو بکن

0 ❤️

2018-07-16 06:47:55 +0430 +0430
نقل از: Faludehmalude به پوچی رسیدی حرفات فقط یاَس و نامیدی هس حتی عرضه نداری با مشکل بجنگی شول و ول 🙄

این یکی حرفت کاملا درسته

0 ❤️

2018-07-16 06:50:20 +0430 +0430
نقل از: nanaz-lez
نقل از: dr.king_schultz
نقل از: Faludehmalude تو نسل خودتو میخای کور کنی واقعن که برو خودتو یه جا روانشناس نشون بده

اگه اینجوری باشه کل فیلسوفا باید خودشونو بیمارستان روانی بستری کنند!

حالا من که پشم کیسه‌ی بیضه‌شونم نیستم :)

باهات موافقم .ولی خب یه کنجکاویه بیشتر ک ادما میخان همه چیز و تجربه کنن

بله دقیقا درسته

0 ❤️

2018-07-16 07:34:04 +0430 +0430
نقل از: Hamed_New "زندگی‌" هیچ اهمیتی برای افراد یا حتی گونه‌های مختلف جانوری قائل نیست. یعنی‌ براش مهم نیست که کسی‌ دچار رنج و درد میشه یا نه. نیروی "زندگی‌" از پیکرهای مادی ما به عنوان یه وسیله نقلیه استفاده می‌کنه که در زمان به سمت جلو حرکت کنه. آدمها هم مثل بقیه جاندارن فقط یک وسیله هستن برای ادامه حیات. حالا در این بین آدمها به طور غریزی اما با توجیهات مختلف مثل هدفمند کردن خودشون یا احساس مسوولیت کردن یا .... خودشون رو متقاعد میکنند که باید بچه بیارن! بعضی‌ وقتا هم که اصلا فکر یا منطق زیادی هم پشت اینکار نیست ... طرف واسه سکس زن میگیره و نتیجش می‌شه بچه!

آی زنده باد

0 ❤️

2018-07-16 07:59:44 +0430 +0430
نقل از: Asghariz
نقل از: dr.king_schultz
نقل از: Asghariz

این تفکر ممکنه بصورت خاص و در بعضی شرایط درست باشه(مثل اخته کردن مردان و نازا کردن زنان معتاد یا بیمارهای صعب العلاج مانند ایدز)، ولی بصورت عام درست نیست.

تفکر شما مثل این مثال میمونه که بگم: "من رانندگی نمیکنم. چون ممکنه اگه رانندگی کنم، منجر به تصادف بشم و آسیب مالی یا جانی به یک نفر وارد کنم".

یا یک مثال دیگه: "من علی رغم اینکه دانشگاه دولتی قبول شدم و دولت تمام هزینه های تحصیل من رو میده، ولی دانشگاه نمیرم. چون میترسم علی رغم اینکه سواد کسب کردم، ولی هیچ فایده ای برای جامعه نداشته باشم و فقط خرج رو دست دولت بمونه".

ولی بدترین مثال: "میترسم دچار بیماری واگیردار بشم یا بخاطر جنون آنی منجر به مرگ یک نفر بشم یا بخاطر اشتباه در کارم به فردی یا خانواده ای آسیب بزنم و ... پس همون بهتر که خودم رو بکُشم تا هم خودم راحت بشم و هم جامعه از خطرات احتمالی که ممکنه از جانب من بهشون وارد میشه، در امان بمونه!!!".

نتیجه:

بنظر من چنین تفکری که حاضره صورت مساله رو به طور کامل بابت مشکلات احتمالی پاک کنه، نشات گرفته از ضعف آدمی هستش.

موید باشی

البته من نگفتم نازا و اخته کردن و این حرفا
منظورم اینه که آدما با آزادی کامل و با اختیار خودشون پیشگیری کنن (نریزن توش یا هر کار درست دیگه) نه اینکه دولت و حکومت بیاد اخته‌شون کنه!

تا اینجا نظر مخالفا رو خوندم ولی نظر تو منو به فکر فرو برد
سپاس‌گذارم از اینکه انقدر قشنگ و مؤدبانه توضیح دادی

حالا یه سوال پیش میاد و امیدوارم که این سوال رو ببینی و جواب بدی چون میخوایم مباحثه کنیم اگه مایل باشی:

بچه دار شدن (چه برای خود انسان چه برای جامعه) چه فایده‌ای داره و چه هدفی رو دنبال می‌کنه؟

در خصوص بخش اول حرفتون باید عرض کنم مثال گفته شده، صرفاً در راستای صحبت شما بود و حتّی کمی بالاتر. بذارید مفصّل توضیح بدم. شما توی تاپیکتون گفتید: "تفکر زایش ستیز میگه: وقتی یک بچه‌ای اصلا به دنیا نیومده پس نیست و وقتی نیست خوب و بدی براش وجود نداره. ولی وقتی یه بچه به دنیا میاد، هست و خوب و بد براش اتفاق میفته".

نکته ای که در اینجا وجود داره اینه که در خصوص فرد دارای بیماری صعب العلاج یا معتاد، مطمئناً فرزند زاده شده دارای مشکلاتی هست که بلاشک آزادی هایی از اون فرزند سلب میشه(بعنوان بارزترین نمونه از آزادی سلب شده، سلامتی جسمی فرزنده). حتی علاوه بر این، بدلیل نداشتن تربیت صحیح، مشکلاتی برای جامعه به وجود میاره. لذا باید دستی قدرتمند بعنوان حاکم(که ما اینجا اسمشو میذاریم قانون)، بالاتر از اختیارِ فرد معتاد یا بیمار صعب العلاج که ممکنه از این ابزار (که در واقع همون قدرت اختیار خودش هست) به درستی استفاده نکنه و حتی ممکنه تعبیر درستی از آزادی نداشته باشه، قرار بگیره و محدودش کنه. لذا اگر بخوام نتیجه درستی از بخش اول صحبت هام بگیرم، باید بگم: افرادی در جامعه هستند که بدلیل مشکلاتی که براشون بوجود آمده، طبق قانونی که مطابق بر مصالح جامعه نوشته میشه، باید اختیارشون محدود بشه(حالا ممکنه بگید که این وسط خیلی از چنین افرادی وجود دارند که میتونند فرزندان مشکل داری داشته باشند و نسبت به این مساله هم آگاهی دارند، ولی با اختیار خودشون فرزند نمیارند. امّا من در جواب میگم که خیلی ها علی رغم دانایی نسبت به اینکه فرزندشون مشکل داره، بنا به توجیهات خودشون، فرزند میارند و اتّفاقا باید با چنین افرادی که تعبیرشون از آزادی نادرسته برخورد قانونی کرد).

پیش از اینکه بخش دوّمتون رو پاسخ بدم باید بگم خواهش میکنم. امّا جواب.

جواب خیلی ساده هست، ولی طولانی. نویسنده ای هست به نام یووال هری که کتابی داره به نام "انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر". نویسنده تاریخ انسان هوشمند رو که دارای قدمت حدود 200هزار ساله هست، به چهار بخش تقسیم می‌کنه: انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، وحدت انسان‌ها و انقلاب علمی. این کتاب دوتا نکته خیلی اساسی داره. اول اینکه انسان خردمند یا هوشمند در طول تاریخ بشر، در هر چهاربخش دارای پیشرفتِ و این بسیار خوبِ. این امر نشات گرفته از چیزی جز تجمع تجارب و یادگیری از تاریخ پیروزی ها و شکست ها در تمامی امورات زندگی بشری نیست که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده. گرچه نویسنده در بخشی، انقلاب کشاورزی رو دارای ضعف هایی اساسی میدونه که اگه مرتفع نشه، در بین 4 انقلاب ذکر شده، در آینده یک انقلاب شکست خورده تلقی میشه، ولی در همون بخش اشاره میکنه که مسلماً هدف بشری اینگونه هست که به اون سمتی حرکت کنه تا این انقلاب هم به هدف غایی خودش برسه و از شکست رهایی پیدا کنه. اما نکته دوم بسیار مهم تره. نویسنده معتقده که انسان خردمند در طول تاریخ خودش، بسیار وحشی تر از حیوانات، خصوصاً حیوانات اهلی رفتار کرده و همین امر منجر به این شده که علی رغم انقلاب علمی خودش، نسبت به گذشته، شادی و امیدواری کمتری داشته باشه و این دقیقاً مطابق با صحبت شماست که وجود بدی در حق نسل بعدی رو محتمل میدونید و این بدی با توجه به نظر یووال هری، میتونه وحشی تر شدن نسل بعد، احساسِ کمتر شادی و افزایش ناامیدی نام برد. امّا مساله دقیقاً همین جاست. بشر با انقلاب علمی خودش و از همه بدتر از اون، شروع انقلاب صنعتی، در دام خودش افتاد. در واقع قرار بود انقلاب علمی و صنعتی برای بشر همچون یک قلاب ماهی گیری باشه که فقط ماهی (اختراعات و اکتشافات) رو بگیره. اما در کنار همه اینها منجر به این شد که در نهایت متوجه بشه هر اختراعش و هر اکتشافش یک جنبه مثبت و یک جنبه منفی داره(مثل انرژی اتمی که در کنار صدها فوایدش، ازش بمب اتم هم ساخته میشه و سابقه استفاده ازش هم داره). طبق نکته اول بشر باید با کسب تجربه، انقلاب علمی خودش رو هم بهبود ببخشه. لذا اگر قرار بر این باشه که نسل بشری بخاطر وحشی گرایی، عدم شادی و در نهایت ناامیدی دیگه تولید نشه، تولید دانش و گستردگی علم هم از یک زمانی به بعد متوقف میشه و تمام تجارب چند صد هزار ساله بشری از بین میره. در نتیجه در پاسخ به این مساله باید گفت که افزایش بشر از منظر کمیتی و تعداد، (احتمالاً) میتونه در نهایت منجر به افزایش کیفیت زندگی بشری هم بشه. مساله ای که در کشورهای خصوصاً دارای دانش پایه بسیار مهم شده و فرزندآوری رو تشویق میکنند. یک مثال حاشیه ای به ذهنم رسید و اتفاقاً چون سالمرگ خانم میرزاخانی هم هست میگم. خیلی جالبه که از بین 80 میلیون ایرانی، تنها ایشون تونستن جایزه فیلدز رو کسب کنند و بین 3.5 میلیارد زن جهان، اولین زنی باشند که موفق به دریافت این جایزه شدند(البته لازم به ذکره که این جایزه مختص افراد زیر 40 سال هست و اعداد رو باید یکم کاهش بدم). خب اگر ایشون حدود دو دهه پیش در اون اتوبوس دانشجویان المپیاد جهانی جزو کشته شدگان بود، بشر حالا حالاها چنین کسی رو به خودش نمیدید و لذا اگر ما هرچه جمعیتمون بیشتر باشه، احتمال داشتن افرادی که کیفیت زندگی بشری رو ارتقا میدن هم بیشتر میشه. از بحث دور نشم. نتیجه ای که میتونم بگیرم اینه که بشر برای خروج از دامی که خودش ناخواسته در خودش فرو رفته، نیازمند تولید انسانِ. باید در حد توان خودش تولید کنه تا بتونه یک انقلاب جدید جدای از 4 انقلاب ذکر شده در زمان آتی بوجود بیاره و مشکل انقلاب علمی رو مرتفع کنه.

یک نکته در نهایت بگم: دیدگاه هایی که در بالا ذکر شد، کاملاً شخصیه و من اگر جای شما بودم یک ایراد اساسی بهش میگرفتم. دیدگاه بنده یک دیدگاه کلان، زمان بر، قابل اجرا در شرایط آزمایشگاهی و در نهایت یک دیدگاه از بالا به پایین هستش. بدین معنی که این دیدگاه احتمالاً توسط یک سیاست گذار ملی یا بین المللی (ممکنه) مطرح بشه و برای اون برنامه ای بریزه و یا مثل مسئولان بی عرضه کشور ما، برنامه ای برای افزایش جمعیت نداشته باشند و فقط شعار دادنش رو خوب بلدند(مثل رهبر جمهوری اسلامی که چندین سال پیش در تریبون عمومی بی هیچ ترسی گفت در خصوص شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر اشتباه کردیم و باید عوضش کنیم. اما با گذشت چندین سال، هیچ و دقیقاً هیچ برنامه ای برای افزایش فرزندآوری هم خودش و هم مسئولان دولت قبل و این دولت نداشتن و از طرفی اوضاع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هم چنان اُفت کرده که رغبت برای حتی داشتن یک فرزند هم داره کم میشه. چه برسه به دوتا و سه تا و بیشتر). لذا بنده کاملاً به شما حق میدم که اگر فردی هستید که در ایران زندگی میکنید، این حرفها رو خیلی مورد توجه قرار ندید. ولی بدونید در عرصه بین المللی دیدگاه های سیاست مدارها متفاوته(گرچه دیدگاه مردم بین الملل هم تا حد زیادی مثل ماست).

موفق باشید

عالی توضیح دادی سپاس از زحماتت براوو

بله من در ایران زندگی می‌کنم

می‌دونی؟…
من فکر می‌کنم یه روزی میشه که انسانها بی‌رمق و افسرده و از کار افتاده و عقیم میشن؛ اونوقت نگهداری از انسانها تا زمان مرگشون میفته گردن ربات‌ها ادامه‌ی راه علمی انسانها هم میفته گردن ربات‌ها البته نه این ربات‌های احمق الان، ربات‌هایی که مثل انسان با شبکه‌ی عصبی کار کنن و مثل انسان تصمیم بگیرن

این حرفم الان خنده‌دار و احمقانه به نظر میاد اما شاید اونایی که در آینده‌ی دور یا نزدیک که اون موقع براشون میشه “الان” دارن این متنو می‌خونن به اونایی که مسخره‌م میکردن بخندن

1 ❤️

2018-07-17 20:51:12 +0430 +0430
نقل از: Asghariz
نقل از: Hamed_New "زندگی‌" هیچ اهمیتی برای افراد یا حتی گونه‌های مختلف جانوری قائل نیست. یعنی‌ براش مهم نیست که کسی‌ دچار رنج و درد میشه یا نه. نیروی "زندگی‌" از پیکرهای مادی ما به عنوان یه وسیله نقلیه استفاده می‌کنه که در زمان به سمت جلو حرکت کنه. آدمها هم مثل بقیه جاندارن فقط یک وسیله هستن برای ادامه حیات. حالا در این بین آدمها به طور غریزی اما با توجیهات مختلف مثل هدفمند کردن خودشون یا احساس مسوولیت کردن یا .... خودشون رو متقاعد میکنند که باید بچه بیارن! بعضی‌ وقتا هم که اصلا فکر یا منطق زیادی هم پشت اینکار نیست ... طرف واسه سکس زن میگیره و نتیجش می‌شه بچه!

صحبت هاتون قشنگ بود. ولی آیا میتونید “نیروی زندگی” رو برای من ترجمه کنید؟ منظور شما از نیروی زندگی دقیقاً چیه؟ اینطور که من درک کردم تعبیر شما اینه که ما در یک جهانی که شما اسمشو نیروی زندگی گذاشتین، محاط شدیم و این نیرو، از ما داره تغذیه میکنه تا به سمت جلو پیش بره(که جالبه بدونید این جزو یکی از نظریات انیشتین هم هست که البته هنوز اثبات نشده). ولی سوال، این نیروی زندگی تا کی میخواد تغذیه کنه؟ آخرش به کجا میخواد برسه؟

من که هرچی فکر میکنم، تهش به نظریه وجود روز قیامت و وجود خدا میرسم (که البته بهش اعتقاد دارم. ولی نه از مدلی که شما گفتین).

ساده‌ترین تعریفی‌ که برای زندگی‌ (Life) می‌تونم بکنم اینجوریه: فرض کن یک نفری الان زندس و سرپا، ظرف چند دقیقه بر اثر یک دلیلی‌ مثل سکته میمیره … حالا “زندگی‌” عبارت است از آنچه قبل از مرگ این شخص در پیکر او جریان داشت ولی‌ حالا دیگه وجود نداره.

1 ❤️

2018-07-21 15:48:28 +0430 +0430

اون موقع که زمان شاه بود و مردم تو خوشی بودند و خیال می‌کردند تو بهشتند بچه دار شدند و حالا بچه‌هاشون دارن تو برزخ انقلاب دست و پا میزنن حالا شما میخواین بچه دار شین از این برزخ کیری و تخمی صادرش کنین جهنم؟!

0 ❤️

2018-12-16 07:55:35 +0330 +0330

اگه قراره پس بندازید و تو خیابون ولش کنید بهتره نزایید، بچه ای که آینده اش تامینه باید بدنیا بیاد

0 ❤️

2018-12-16 08:05:00 +0330 +0330

کاریش نمیشه کرد لذت بدون کاندوم کردن یه چیز دیگس

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «