قسمتی از مناظره تخیلی من با یک شخص دین دار هستش.
دوستان میدونم که در عالم واقعیت این مکالمه نمیتونه شکل بگیره.ولی خب اگه شکل میگرفت هیچ وقت هیچ دینی نمی تونست سوار انسان بشه.

• معنی این آیه یعنی چی؟
  اینجا منظور خدا فلان چیزه.
• تو از کجا منظور خدارو میدونی؟چرا من نمیدونم؟
  همه نمیتونن منظور خدارو بفهمن فقط یه افراد خاصی هستن که میتونن.
• خب پس چرا من باید بخاطر چیزی که نمیتونم بفهممش،عذاب بکشم؟
  خدا یه عده رو تعیین کرده که شمارو آگاه کنه تا شما هم منظورشو بفهمین،که عذاب نکشین.
• گفتی اون یه عده رو چه کسی تعیین کرده؟
  خدا خودش انتخاب کرده.
• از کجا میدونی خدا انتخاب کرده؟سندی براش هست؟
  تو کافری
• چرا؟ چون خدا خودش نخواسته من حرفاشو بفهمم،پس من کافرم؟
  خدا خواسته تو خودت نمیخوایی.
  +‌ من میخوام.اما وقتی میبینم که توانایی زیادی برای پول درآوردن دارم،نیازی نمیبینم از گوشه تاریک ذهن انسان ها سو استفاده کنم.
  یعنی میگی همه اونایی که طرفدار خدا هستن،از قسمت تاریک ذهنشون تبعیت میکنن؟
• بله،وگرنه چه دلیلی داره که یکی به زور بخواد کسیو ببره بهشت؟
  خدا میخواد که بره بهشت.
• خب پس چرا جهنمو خلق کرده؟
  اون برای عذاب کافرا هستش.
• خب چرا وسیله گناهمونو فراهم میکنه که بریم جهنم؟ مگه اون خیر و صلاح مارو نمیخواد؟
  خدا وسیله گناه رو فراهم نمیکنه،اون شیطانه که اسبابه گناهه.
• یعنی شیطان در برابر خدا میتونه همه کاری بکنه و خدا فقط نظاره گره؟
  خدا شیطان رو آفرید تا بشر رو امتحان کنه.
• مگه خدا خودش به حاصل خلقتش اعتماد نداشت؟
  داشت؛اما میخواست بدونه کی اونو دوست داره و تو هر شرایطی حاضر میشه انتخابش کنه؟
• مگه غیر اینه که هیچ برگی نیست که خدا از افتادنش خبر دار نباشه؟(سوره انعام) پس چطور نمی دونه که چی در دل بندش میگذره؟
  میدونه،میخواد نذاره بندش خلاف امرش رو انجام بده.
• اما تلاش شیطان برای هدفش بیشتر از خداست.
  خدا قدرتمند تر از هر مخلوقیه.
• از منم قوی تره؟
  مطمئن باش بدون کوچیک ترین تلاشی میتونه عمرتو به پایان برسونه.
• ولی برای خوشبختی من هیچ تلاشی نکرده.
  قطعا تو خودت عامل این وضعیتت هستی.
• آره خب منطقیه.همه دوست دارن بدبخت باشن.
  میگم تو که گفتی خدا قدرتمند تره پس من چطور میتونم خلاف امرش رو انجام بدم؟
  چون خدا مهربونه و بهت قدرت اختیار داده.
• پس تو چرا اختیارم رو ازم میگیری؟
  من از طرف خدا وظیفه دارم که راه درست رو بهت نشون بدم.
  +پس خدا قدرت اختیار بهم نداده.
  داده،باید در راه درست بکار ببری.
• این که شد جبر.
  ببین خدا چند صد صفحه کتاب نازل کرده تو باید بخونی حرفاشو و راه درست رو انتخاب کنی.
• خب،من یه شاعر و نویسنده هستم که مطالب کتاب های خدا هیچوقت به دردم نخورده،من اصلا به وجود خدا نیازی ندارم،من وقتی می تونم خودم درد خودم رو درمان کنم و خودم از حقوق خودم و بقیه انسان ها دفاع کنم و حق کسی رو پایمال نکنم دیگه چه نیازی به وجود خدا دارم؟
  خب خدا میخواد بری بهشت باید حرفاشو گوش کنی.
• بایدی در کار نیست،من بدون هیچ پاداش و انتظاری،دارم وظیفه انسانیم رو انجام میدم.هیچ انسانی بخاطر تأمین منافع من به دنیا نیومده و من به این عقیده خودم احترام میذارم و از هیچ انسانی سو استفاده نمیکنم.
• من چرا باید بخاطر انسان هایی که در بهشت در اختیارم قرار میگیرند تا نیازم رو باهاشون رفع کنم،کار خوبی انجام بدم؟کجای این مسئله خوبه؟اینکه خواهر یا مادر بقیه در اختیار ما باشه خوبه؟ یا اینکه مادر یا خواهر ما در اختیار بقیه؟
  این مصلحت خداست،خدا از طریق امیال بی نهایت انسان اون رو تشویق به کار خوب میکنه.
• خب شیطان هم همین کار رو میکنه اما من به وجود هیچ کدومشون اعتقادی ندارم.
• مگه میشه جایی برای صلح و صلاح بشریت ساخته شده باشه بدون هیچ عامل فسادی و همه در آن جاودانه باشن ولی شهوت و ثروت هم در اونجا باشه؟
  کل فساد بشریت مگه بخاطر ثروت و شهوت نیست؟ مگه پادشاهان بخاطر ثروت کشورگشایی نمیکردن؟ مگه بخاطر شهوت کشور رو به بیگانه نمی بخشیدن؟
  اونجا خدا هست بشر نمی تونه سو استفاده کنه.
• خب پس تنها چیزی که از حرف تو‌ متوجه شدم اینه که(تو این دنیا خدایی وجود نداره)

دمتون گرم که وقت گذاشتین.