کام همگان باد روا، کام شما نه!!!

1401/03/04

با یک دل غمگین به جهان،
شادی نیست!
تا یک ده ویران بود،
آبادی نیست!
تا در همه‌ی جهان یکی،
زندان هست،
در هیچ کجای عالم،
آزادی نیست…

یک سال پیش، در چنین روزی، یکی دیگر از بزرگان ادبیات این دیار، شاعری دلشکسته، نویسنده ای چیره دست، مترجمی بزرگ و یکی دیگر از اعضای کانون نویسندگان، رخت از دنیای فانی بر بست.
در ۹ تیر ۱۳۱۷ در مشهد زاده شد و پس از طی دوران ابتدایی تا متوسطه در آن شهر، جهت ادامه تحصیل به تهران آمد و با اخذ مدرک فلسفه از دانشسرای عالی و با بورس تحصیلی به انگلیس رفت و از دانشگاه لندن، دکترای فلسفه گرفت و به تدریس در دانشگاه تربیت معلم فعلی مشغول شد.
بعد از انقلاب و پس از اعدام دوستش، سعید سلطان‌پور، و طی دوره ای زندگی پنهانی، از ایران مهاجرت کرد و به لندن پناه برد.
از مخالفان صدور فتوای قتل سلمان رشدی، در کنار بزرگان دیگری همچون، نادر نادرپور بود.
با بیش از ۳۰ مجموعه و دفتر شعر زیبا به مانند “نوروزانه” که توسط داریوش در قالب تصنیف اجرا شده است.
اشعار وی، اکثر در قالب غزل با مضامین اجتماعی و انتقادی و متاثر از مهدی اخوان ثالث بود.
اشعار و آثارش به چندین زبان‌ زنده دنیا از جمله انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی و …، ترجمه شده‌ است و مجموعه اشعارش به زبان انگلیسی، Voice of Exile (صدای تبعید) نام دارد و برنده چندین و چند جایزه ادبی بین المللی شده است.
کتاب، نوشته، نوار، کاست و ترجمه های فراوانی از این بزرگمرد به یادگار مانده که از آن جمله می توان به ترجمه کتاب “چنین گفت زرتشت” نیچه، اشاره کرد.
همسر دومش، رکسانا صبا، دختر ابوالحسن خان صبا بود که حاصل آن دو دختر به نام های سبا و سرایه است. (سبا در شبکه من و تو مشغول کار است)
یکسال پیش در چنین روزی، به مانند دیگر بزرگان ادبیات این سرزمین، در غربت بارانی لندن درگذشت و پیکرش بنا به وصیتش، سوزانده شد.
با جرعه شعری زیبا و غمگین از این اسطوره ادبیات دیار پارس، شما رفقای عزیز را به شب نشینی شعر “اسماعیل خان خویی”، دعوت میکنم.
یادش و نامش تا ابد، جاودان باد.

رها نمی‌کند این بغض،
وگرنه می‌گفتم با شما
که عشق،
چه می‌کند
با آدم…!!

14 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-05-27 08:35:46 +0430 +0430

↩ Shab.n1
صبحم بخیر شد بانو …
شاد باشی …

1 ❤️

2022-06-30 00:08:33 +0430 +0430

به مناسبت زادروز اسماعیل خان خویی:
به سوی من چو می‌آیی،
تمام تن
تپش و بال می‌شوم
چو در تو می‌نگرم
زلال می‌شوم
سخن چو می‌گویی
آفتاب بر می‌آید

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «