کنیزو – منیرو روانی پور

1401/12/09



منیرو روانی پور در کنار دیگر نویسندگان جنوب روایتگر زنان و مردان جنوب هستند که در فقر، نداری و کمبود، سعی می‌کنند احترام خود را حفظ کنند.
منیرو بعنوان یک زن نویسنده، زنان را باور دارد و قصه زندگی آنان را در مجموعه کتاب‌هایش روایت کرده است. اهل غرق، دل فولاد، کولی کنار آتش و مجموعه داستان کنیزو آثار او هستند…
که هرکدام به گونه‌ای به زنان جنوب می‌پردازند. رنج‌ها، عواطف، خاطرات و سرگذشت زنان جنوب در مجموعه قصه‌های کنیزو توسط مریم، روایت می‌شود، او به زنی طردشده دل می‌بندد و مسیر زندگی او را روایت می‌کند. زنی آسیب دیده که ناگزیر از انتخاب‌هایی شده که ناگزیر بوده است. اما روانی پور در همین مجموعه داستان «گلپر» را در «شب بلند» روایت می‌کند. از همان شب‌هایی که هاجر جای خالی سلوچ داشته است . فریادهای جگرخراش گلپر با صدای هول آور دریا ترکیب می‌شود. منیرو روانی پور از احساسات زنان می‌نویسد. زنانی که پرهستند از غرایز سرکوب شده و عشق‌های بی سرانجام که در مواجهه با مردانی که آنان را تنها یک جسم زیبا بدون قلب و احساس می‌بینند، می‌شکنند. در بازی مرد هنرمند است و در دل فولاد افسانه زنی است کتک خورده و حرمت از دست داده که از شیراز روانه تهران می‌شود تا سرنوشتی دیگر برای خود رقم بزند. زنان داستان‌های منیرو در پی پیروزی بر مردانی هستند که به آنان آسیب زده‌اند اما گاه شکست می‌خورند و راهی جز در خود فرورفتن ندارند. این زنان در اکثر داستان‌های این نویسنده هستند. زنانی که می‌دانند چاره‌ای ندارند و برای زندگی بهتر و آسوده‌تر باید از دیوارها عبور کنند.

1180 👀
4 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-02-28 15:32:04 +0330 +0330

عیدی اگر بیکار بودم باید بخونمش

1 ❤️

2023-02-28 15:46:02 +0330 +0330

↩ dark_man00
توصیه میکنم دوست عزیز
بخشی از ادبیات ما که مغفول موندیم ازش همین آثار هستش
تقدیم به حضور سبزت
حکایت از چه کنم سینه‌سینه درد اینجاست
هزار شعله‌ی سوزان و آه سرد اینجاست

نگاه کن که ز هر بیشه در قفس شیری‌ست
بلوچ و کرد و لر و ترک و گیله‌مرد اینجاست

بیا که مسئله‌ی بودن و نبودن نیست
حدیث عهد و وفا می‌رود، نبرد اینجاست

بهار آن سوی دیوار ماند و باد خوشش
هنوز با غم این برگ‌های زرد اینجاست

به روزگار شبی بی‌سحر نخواهد ماند
چو چشم باز کنی صبح شب‌نورد اینجاست

جدایی از زن و فرزند سایه جان! سهل است
تو را ز خویش جدا می‌کنند، درد اینجاست

هوشنگ_ابتهاج

1 ❤️

2023-03-01 13:10:19 +0330 +0330

منیرو بهترینه

1 ❤️

2023-03-01 13:31:04 +0330 +0330

↩ Royalezlezi
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
مرسی هستین رویا خانم
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار
آیینه به دست آمده‌ام بر سر بازار

هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست
یادآوری خاطره‌ی بوسه‌ی دیدار

روزی که شکست آینه با گریه چه می‌گفت
دیوار به آیینه و آیینه به دیوار

کشتم دل خود را که نبینم دگری را
یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار !

چون رود که مجبور به پیمودن خویش است
آزاد و گرفتارم _ آزاد و گرفتار

ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد
برخیز فدای سرت، انگار نه انگار

تا لحظه‌ی بوسیدن او فاصله‌ای نیست
ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه‌دار
فاضل_نظری

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «