سكس با دختر خوشگله

1390/05/16

سلام من اولين بارمه كه اين داستانو براتون مينويسم من ميلاد 19 سالمه و در تبريز زندگي ميكنيم رفته بودم تهران خواهرم را ببينم كه تو يه مجتمع هستن صبح كه رسيدم خونه ي خواهرم دو سه ساعتي خوابيدم شوهر خواهرم كارش اداره اي هست و بعضي وقتا هم خيلي دير مياد خونه رفتم اتاق خواب ديدم چند مبل و ميز هستن به خواهرم گفتم اينا ماله كيه گفت برا همسايه هستن كه امروز مياد ميبره ولي شوهرش نيست گفتم عيب نداره من خودم ميبرم خواهرم رفت درشون رو زد گفت برادرم ميخواد بياره مبلاتون رو گفت نه زحمت ميشه من فورا گفتم چه زحمتي وظيفه است يك دختر هم داشت كه اسمش محدثه 16 يا 17 سالش بود و خيلي خوشگول و زيبا بود تا كنون دختري به اين زيبايي نديده بودم خوش هيكل اندام سكسي ناجور داشت من مبلارو بردم همشون خونشون ميزم محدثه اومد كمك كرد برديم من چشمم همش يه محدثه بود آخه خيلي زيبا بود بعد ديدم كامپيوتر رو گذاشتند نزديك در گفتم اين برا چي اينجاست گفت بهم ريخته بايد ببريم درستش كنند گفتم چرا بيرون خودم براتون درستش ميكنم گفتند مگه بلدي گفتم عجب مثل اينكه ما عمرمونو با كامپيوتر گذرانديم منم لب تابمو با خودم آورده بودم و برنامه ويندوز – ويروسكش خلاصه تو كيفم همه چيز بود حتي فيلم سكس گفتم كيس رو بيارين خونه درستش ميكنم گفتند اتفاقا چه خوب شد چون ما عكس هاي خانوادگي هم داشتيم خلاصه محدثه كيس رو بغل كرد آورد اتاق خواب خواهرم من كيس خواهرم رو كنار گذاشتم كيس محدثه رو وصل كردم محدثه هم نشست كنار من آخه دو تا صندلي گذاشته بودم جلوي مانيتور محدثه يه تي شرت كشي پوشيده بود كه خيلي تنگ بود طوري كه با نگاه ميشد نوك پستوناشو ديد و يه شلوار كشي كه خيلي سكسيش كرده بود اندامشو البته اولش با چادر بود خواهرم هم تو آشپزخونه بود داشت غذا آماده ميكرد كه ميخواست بره خريد براي بازار نميدونم بازار جمعه هست يا چي خواهرم آماده شد بره كه مادر محدثه هم اومد اونم آماده شده بود بره بازار محدثه رو صدا كرد گفت بيا خونه آقا ميلاد برات درستش ميكنه كامپيوترتو بيا برادرتو بخوابون كه گريه نكنه بعد خوابوندنش حالا مياي آقا ميلاد بهت ياد ميده محدثه هم كه كامپيوتر ميخوند خيلي علاقه داشت ازم چيزايي ياد بگيره گفت باشه محدثه رفت برادرشو بخوابونه و خواهرم و مادر محدثه رفتن بازار كه يكم هم دور بود من داشتم ويندوزو نصب ميكردم و كم كم آخراش بود كه در زده شد فكر كردم خواهرمه ديدم محدثه هست گفتم چه خوب كه اومدي ديگه آخرشه گفتم برادرت چي شد پس گفت خوابش برد گفتم بيا دم در بده اومد و رفتيم اتاق خواب نشستيم محدثه چادر داشت گفتم راحت باش محدثه هوا هم خيلي گرم بود چادر رو گذاشت كنار آخ جوون چه هيكلي داشتم ميمردم عجب پستونايي داشت لباساشم نخي تنگ بود موهاشم يكم بلند بود ريخته بود پشتش من خواستم لب تابمو روشن كنم كه گويا (هايبرنيت) كرده بودم و فيلم سكسي رو كه نگاه كرده بودم تا نصفه مونده بود تو صفحه يكدفعه كه بازش كردم محدثه هم چشمش افتاد به فيلمه من خودمو گم كردم فورا (آلت اف 4 ) را زدم محدثه گفت چي بود فيلمه گفتم يه فيلم ترسناك بود گفت اااا من خيلي دوست دارم فيلم ترسناك بزن (پلي) شه گفتم آخه بدون سانسوره و بازيگرانش بي حجابن گفت هر چيزي ارزش يه بار نگه كردنو داره من زدم فيلمو نگاه كنيم كه يه خوابگاه دخترونه بود و آبدارچي با يكي از دانش آموزان زيبا ميخواست سكس كنه خلاصه سكسشون آغاز شد محدثه با چه هيجاني نگاه ميكرد كير منم عينه سخ شده بود و با دست اين ورو اون ور ميكردم محدثه هم فهميده بود به محدثه گفتم فيلم سكسي دوست داري گفت آره خيلي گفتم تو كيفم دو تا دي وي دي خوشگل دارم ميخواي بهت بدم گفت آره بده ممنون ميشم گفتم شرط داره گفت هر چي باشه قبوله گفتم يه لب طولاني ازت بگيرم گفت باشه لبامو بردم روي لباش خيلي نرم و باحال بود كم كم شروع كردم با زبانم ليسيدن لباشو گفتم بريم رو تخت بهتر ميشه رفتيم رو تخت دو نفري محدثه دراز كشيد منم افتادم روش داشتم تمام صورتشو ميخوردم لب ميگرفتم ازش آخ چه حالي ميداد كم كم دستمو بردم روي پستوناش واي چهقدر گرم و نرم بودن داشتم با دستم ميماليدمشون محدثه هم خيلي خوشش ميومد گفتم محدثه تيشرتتو در مياري گفت نه ديگه اين شرطت نبود خلاصه با كلي التماس درش آوردم واي چه بدن سفيدي داشت يدونه مو هم در بدنش نبود بدنش داغ شده بود كم كم اومدم پايين تر و شروع كردم به خوردن پستون هاي خوشگلو توپولش كه زيادم بزرگ نبودن داشت آه ناله ميكرد از هوس منم نوك پستونشو داشتم ميخوردم عين بچه يه شش ماهه چقدر خوشمزه و لذيذ بودن هر چقدر ميخوردم سير نميشدم كيرمم ديگه داشت شلواركمو پاره ميكرد محدثه هم سخ شدن كيرمو فهميده بود گفتم محدثه جوون ميخواي كيرمو بخوري جواب نداد آخه يكم خجالتي بود گفتم سكوت نشانه رضايته شلواركمو در آوردم و شورتمو هم كشيدم پايين منم كه ميخواستم بيام تمام موهاي كيرمو زده بودم داشت برق ميزد خيلي كلفت شده بود تا حالا كيرم به اين كلفتي نشده بود رفتم جلو محدثه اول كيرمو گرفت دستش و داشت ساك ميزد منم صدام ديگه در اومده بود كم كم برد دهنش واي انگار داشت بستني ميخورد چه با كلاس ميخورد من سرشو با دستام گرفتم و كيرمو ميكردم تو دهنش خيلي حال ميداد خلاصه گفتم محدثه حالا نوبته منه گفت چي؟ گفت بكش پايين ميخوام كستو بخورم گفت نه گفتم آره افتادم روش و به زور شلوارشو كشيدم پايين همراه شورتش ديگه لخت لخت بود واي چه كسي چه كوني من زياد اهله كس نيستم عاشق كونم كه اونم محدثه داشت در حد تيم ملي گفتم محدثه برگرد ميخوام كون سفيدتو بخورم واي انگار داشتم خواب ميديم باورم نميشد كه يه كون سفيد الان جلومه ، شروع كردم به خوردن كونش با زبانم همه جاشو خيس كرده بودم زبونم ميخواستم بكنم تو سوراخش ولي خيلي تنگ بود نمي رفت بعد 5 – 10 دقيقه خوردن كونش كيرمو گرفتم دستم گفتم محدثه آماده اي گفت برا چي گفتم ميخوام كيرمو بكنم تو كونت گفت نه جر ميخوره آخه كيرم كلفته گفتم نه يواش يواش ميكنم گفتم حالا امتحان كنم اگه دردت اومد ديگه نميكنم كيرمو با دست چپم گرفتم و سرشو نزديك كردم به كونش كم كم فشار دادم ولي هر كاري كردم نرفت كه نرفت هر بار كه فشار ميدادم محدثه جيغ ميكشيد رفتم كرم نرم كننده رو آوردم و حسابي به كونش زدم به سوراخ كوچولوي كونش كه خيلي با اين كار حال ميكرد بعد انگشتم يواش يواش بردم تو كونش كه داشت آه آه ميكرد يكم تونستم كونشو باز كنم دوباره كيرمو گرفتم تو دستم و سرشو فشار دادم تو كونش كه سرش يكن رفت محدثه يه جيغ عميقي كشيد گفت خواهش ميكنم ديگه بسه ولي زياد اصرار نميكرد چون ديگه حسابي حال ميكرد با يكم زور كيرمو تا نصف فرو كردم تو كونش و يه دستم هم روي پستوناش بود و دسته ديگم رو كسش با سومين فشار كيرمو تا ته فرو كردم محدثه صداش قطع نميشد فقط آه آه ميكرد جيغ ميكشيد كيرمو آوردم بيرون دوباره فرو كردم كه اينبار خيلي راحت رفت دوباره كشيدم بيرون و شروع كردم به تلمبه زدن به كون سفيده محدثه كه ديگه جيغ نميكشيد و داشت حال ميكرد منم كم كم ديگه به طور وحشيانه داشتم تلمبه ميزدم و با دستم ميكشيدم محكم به كونش كه اثر انگشتام افتاده بود رو كون محدثه و قرمز قرمز شده بود محدثه انگار تو يه عالمه ديگه بود ديگه جيغ نميزد منم حسابي داشتم تلمبه ميزدم كه كم كم احساس كردم داره آبم مياد سرعت تلمبه زدنو خيلي زياد كردم اين دفعه محدثه صداش در اومد گفت آرومتر ميلاد گفتم الان تموم ميشه داشتم به طور وحشتناك ميكردمش كه همه ي آبمو ريختم تو كونش محدثه يه آه طولاني كشيد گفت واي سوختم سوختم كيرمو كشيدم بيرون و هر دو رو تخت ولو شده بوديم همديگرو بغل كرديم و دوباره شروع به لب گرفتن از هم زبون من تو دهان محدثه بود و ماله اون تو دهن من واي چه حالي بود انگار توي زمين نبودم محدثه كم كم بلند شد و لباساشو پوشيد منم كه رو تخت ولو شده بودم منم يواش يواش بلند شدم لباسارو پوشيدم و در حالت ايستاده دوباره محدثه رو بغلش كردم از پشت واي نميدنيد چقدر كونش نرم بود و يه لب هم گرفتم دوباره هر چقدر لباشو ميخوردم سير نميشدم محدثه گفت الانه كه مامانم بياد ويندوز هم نصب شده بود تموم شده بود گفتم كامپيوترتم ببر كه بقيشو ميام در يك وقت مناسب برات درستش ميكنم كه يه سكس دوباره هم با هم كرديم دوستان عزيز اگه از داستان خوشتون اومده بقيه ي داستانو بنويسم اگه غلط املايي يا جمله اي داشت ببخشيد من اولين بارمه داستان مينويسم… :X
منتظر نظرهاتون هستم …

12942 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2011-08-11 08:32:52 +0430 +0430

saam
in dafe man aval shodamaaaaaa

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «