اجازه هست بگویم: سلام! حال شما؟
که باز وصل شود سیم اتصال شما؟
اجازه هست بگویم که باز دخترکی
نشسته بین ورقهای آس فال شما؟
سلام خوبترین اتفاق ناممکن
که آتشم زده دریاچهی خیال شما!
ببخش حضرت آقا! ولی فقط یک بار
بگو نبودن من در دل زلال شما،
به درد خورد؟ دوای جنونتان شده است؟
رسیده شد رطب اشتیاق کال شما؟
زیاده عرض ندارم؛ خدا نگهدارت
و بهترین نفس عاشقانه مال شما…!
غزل کریمی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
این غزلها فقط در خوانش اوّل، خوب بهنظر میان.
در بعدیها، اشکالات به چشم میان و متوجّه میشی مضمونی کهنه و نخنما، بدجوری تو ذوق میزنه.
شاعرائی مثل کاظم بهمنی، حامد عسکری و… ازاین دست شاعران.
جبران خلیل جبران
سلام بر کسانی که معنی عشق را میدانند
ولی محبوبی ندارند …!!!
↩ لاکغلطگیر
سلام دوست عزیز
منم کاملا با شما موافقم و با عرض اجازه، نقدی بر بانو سالومه میکنم:
سالومه جان، در این مدت و با توجه به اشعاری که به اشتراک میزاری، گهگاه نام شاعر و شاعره هایی را میشنوم که تا به حال به گوشم نخورده و مطمئنا هم نخواهد خورد …
ادبیات و شعر از دیرباز در این کشور، ماندگار و اصیل بوده و شاعرانی که از قرون گذشته در دل ما جا دارن، به خاطر سبک و ذوق شاعری به این مهم رسیده اند …
و بودند و هستند و خواهند بود ، شاعرانی که نه نامی از آنها به جا میماند و نه شعری …
پس محترمانه و در کمال خلوص نیت و با توجه به ذوق هنری خودت که بسیار خالص و ناب هست ، ازت خواهش میکنم موضوعات تاپیک خودت رو با چنین اشعار پیش پا افتاده و خالی از هر نوع هنر شعر به معنای ناب کلمه ، خراب نکن …
کماکان در دل همه ما جا داری و حداقل برای من، آزمون یادآوری دوران طلایی زندگی خودم هستی …
با عذرخواهی و پوزش مجدد و امیدوارم بی احترامی به کسی نکرده باشم …
↩ آقای تنها
به به … فوق العاده …
از شاملو به اخوان :
به تو سلام میکنم و در کنارت مینشینم
و در خلوت تو،
شهر بزرگ من بنا میشود …!
↩ Esn~nzr
آدمها به فَراموشی مُحتاجترند تا به خاطره.
آدمها از خاطرات، خَنجر میسازند و با خنجرِ خاطره خط میاندازند روی همهچیزِ زندگی.
زندگی خجالت میکشد که از ذِهن بیرون بیاید، بس که تن و بدن و سر و صورتش خطخطی خاطرات است.
“گاهی خاطره، خطرناکترین چیزِ جهان است.”
سیمین_دانشور
↩ سالومه۲۸
اسم سیمین را که میبینم ، دستام میره بالا و میگم تسلیمم
سیمین بانو میگه:
در اینکه زن،
یک اثر هنریست
شکی نیست… !
↩ Esn~nzr
با درود خدمت شما سروران
حرفتان کاملا درست و انتقادشما رو به جان میخرم
باور کنید سعی من در شناساندن شاعر و شاعره هایی است که در حال حاضر گمنام و زیر سایه شعرا و اساتیدگرانقدر حال حاضر و گذشته ، مانده اند و کمتر کسی به آنها توجه می کند
برای من خیلی دلنشین تره که اشعار حافظ و سعدی و مولانا و سنایی و فردوسی و … رو بنویسم و میدونم که شما هم خوشحالتر میشوید اما تا کی و کجا میشه فقط به این شعرای بزرگ قناعت کرد ؟ چرا نباید با تبلیغ و خواندن شعر شعرای جوان ، آنها رو به سمت تکامل و بلوغ شعری و ادبی رهنمون نکنیم؟ چرا باید فقط به کوروش کبیر مباهات کنیم ؟ چرا نباید فرهنگ کوروش پروری رو نشر بدیم ؟ اگر شاعری شعر بگه و شعرش مورد استقبال و خواندن قرار نگیره ، استعدادش راکد می مونه ، استعداد مثل آب وقتی یه جا بمونه می گنده، بو میگیره و متعفن میشه !
من با نظر شما و جناب لاک غلط گیر که از فرهیختگان این سایت هستید موافقم . حامد عسکری یا حامد یاری یا غزل کریمی و مریم حیدرزاده و … هیچوقت جای شعرای بزرگ قدیم رو نمیگیرند ولی اجازه بدید حداقل ، سهمم رو در شکوفایی استعداد این عزیزان ادا کنم.
می دونم اینجا جای درستی برای شعر و شاعری نیست ! اینجا به پایین تنه بیشتر از فکر و روح ، بها داده میشه ولی من به حرف سعدی باور دارم که گفت :
گوهر اگر در خلاب افتد همچنان نفیس است و غبار گر به آسمان رسد همچنان خسیس
امیدوارم با انشای ناتوان و زبان قاصرم توانسته باشم منظورم رو بیان کنم 🌺
↩ آقای تنها
در محضر شما ، درس پس میدهم 🙏🍂🌺
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
↩ آقای تنها
بسیار زیبا
مولانا:
چون ز شب نیمی بشد
مستان همه بی خود شدند
ما بماندیم و
شب و شمع و شراب و آن نگار …!
↩ Esn~nzr
باز هم پوزش میخوام اگر سرتون رو درد آوردم 🥰🙏🌺
و من گاهى نه صورتت، نه چشمانت كه دلم میخواهد صدايت را ببينم !
ناظم_حكمت
↩ سالومه۲۸
بسیار بسیار مختصر و زیبا دیدگاه و نظرت را در پاسخ نقد من دادی …
امیدوارم در این راه موفق و پیروز باشی …
سیمین بانو:
شب را به عشق تو صبح میکنم،
که سلام کنم، که سلام کنی
که من جان بدهم و تو جان بگیری …!
↩ سالومه۲۸
شهریار جان:
تا صدایت گوشهایم را نوازش میکند
تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار؟؟؟؟؟
آنکه هلاک من همی خواهد و من سلامتش
هرچه کند به شاهدی کس نکند ملامتش
باغ تفرج است و بس میوه نمیدهد به کس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
کاش که در قیامتم بار دگر ببینمی
آنچه گناه او بود من بکشم قرامتش
به تو خو کرده ام ، مانند “سربازی” به " سربندش "
تو معروفی به دل کندن … مونالیزا به لبخندش
تو تا وقتی مرا سربار می بینی، نمی بینی-
-درخت میوه را پرُبار خواهد کرد پیوندش !
به تو تقدیم کردم از همان اول ، دلت را زد …
بهای شعر هایم را بپرس از آرزومندش !
به دنیا اعتباری نیست ، این حاجی بازاری
نه قولش قول خواهد شد نه پا برجاست سوگندش
گریزی نیست جز راه آمدن با مردم پابند
همیشه کفش تقدیرش گره خوردست با بندش
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده ، یادم نیست
چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش
چه حالی داشتم با رفتنت ؟ “سربسته” می گویم
شبیه حال مردی شاهد اعدام فرزندش …
حسین_زحمتکش
↩ آقای تنها
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردنست
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردنست…
↩ artist_erotic
سپاس از همراهی سبزتان 🙏🌺🥰
ماه پوشیده به سمت تو سر و رویش را
دشت برداشته از منظره آهویش را
موجها سرد و خجالت زده بر میگردند
که ندارند کمی پیچ و خم مویش را
همه هم دست که من سوی تو را گم بکنم
مانده ام روی تو را در چه تجسم بکنم
مانده ام راه به دنیای لبت باز شود
که به این شعر اگر پای لبت باز شود
↩ Esn~nzr
گفته بودی که دلم تا بتپد می مانی
چتر برداشتی و رفتی از این بارانی
ای که در زندگیم غیر تو یک سطر نبود
یعنی این خانه به اندازه ی یک چتر نبود ؟
ای غزل آئینه ی قرنـیه ی میشی تان
بگذارید بیاییم به درویشی تان
بس که در کوچه به بی رهگذری زل زده ام
هی دم از چشم تو و فن تغزل زده ام
سنگ های طرف پنجره هم ظن شده اند
بس که حرف از تو زدم ، شکل شنیدن شده اند
بی تو از مـَـردم این شهر تنفر دارم
من از آن کوچه ی بن بست ، دلی پـُـر دارم
↩ Esn~nzr
چی میگید شماها
عقل تو سرتون هست یانه
مطمئنم این پست رو که مینوشتی کیربه دست جق میزدی
واسه خودنمایی این چیزا نخ نما شده
تو فقط نشون دادی که پوچی و هیچ
ایشون این شعرها رو دوست داشته خونده به اشتراک گذاشته ماهم لذت بردیم
اصلا واجب نبود دهن بازکنی و ماهیت اصلی خودتو بروز بدی
↩ دنیز۵۸
دوست عزیزم ممنون از محبتتون و سپاس از مهربانی و همراهی سبزتان 🙏🌺🥰
اینجا یه تاپیک ادبی هست و دوستان لطف می کنند انتقاد و پیشنهاد و نظر میدند. نیازی نیست که کار به بی احترامی کشیده بشه . شما و بقیه دوستان نظرتون برای من مهم و با ارزشه و یه راه برای بهتر شدن مطالبمه.
تا انتقاد نباشه مطالب تصحیح نمیشه و تا پیشنهاد نباشه راه بهتر شدن مطالب بوجود نمیاد
دوست دارم اگر شما هم نظر ، پیشنهاد و مهمتر از همه انتقادی دارید بیان کنید 🙏🌺🥰
↩ Eccentricc
درود و سپاس از مهربانیتان 🙏🌺🥰
دلم ، گل شکفته ی باغت !به تو مجاب شدم!
کنار هرم مسیحایی ات گلاب شدم
میان باغ بهشتت رسیده میوه ی عشق!
تو میوه چیدی و من چون شرابِ ناب شدم
چقدر حس قشنگیست شاد و خوشبختم!
همین که پیش نگاه تو انتخاب شدم
یگانه یوسفِ من، نیستم زلیخا،لیک !
خوشم که در رقمِ مهرِ تو حساب شدم!
شبیه معجزه ای عاقبت روا شده ای
دعا نشست و به قلب تو مستجاب شدم
سمیه_تقوی
↩ روح خسته
😄😄😄😄🙏🌺🥰
در واقع هیچکسی بد اخلاق نیست، فقط باید رفتارشو با کسی که دوسش داره ببینی…
↩ سالومه۲۸
به این جماعت رو بدی
باهاشون خوش برخورد کنی
باهاشون خوش رفتاری کنی
در اولین فرصت ممکن چنان پشیمان خواهی شد که تو ذهنتون هم خطور نمیکرد
حالا بببینید کی گفتم بع شما
↩ عیسی
درود بر شما و سپاس از همراهی شما 🌺🙏
میشه چند نمونه از ارایه های ادبی در این شعر را مثال بزنید که توی ذوق میزنه ؟
↩ روح خسته
متاسفم
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیرِ سرپوشِ سیاهیها
دلم تنگ است …
مهدی_اخوان_ثالث
↩ shaheen2020
🥰🌺🙏
خنديد و گفت:
با تو هوا عاشقانه نيست!
باران گرفت،
گفتمش : "آيا نشانه نيست…”
محمد_شیخی
چشمهایت آسمانی گر چه خیلی ساده اند!
این دو آتش پاره آخر کار دستم داده اند
دست من را بین دستانت بگیر آنطور که …
هر کسی رد شد بگوید این دو فوق العاده اند!!
ناوک مژگان تو قتاله ی جان من است!
آن دو آتش پاره ای که عینِ یک قلاده اند!
دلخوشم با دست و پای بسته در بند توام
شعرهایم چون من از تفسیر تو درمانده اند
انعکاسِ آسمان در پرده ی چشم تو نیست!
از نگاه تو گمانم بر جهان تابانده اند!
سمیه_تقوی
↩ Eccentricc
شرمنده نکنید 🙏🌺🌺
انگار که از مشتِ قفس رستی و رفتی
یکباره به روی همه در بستی و رفتی
هر لحظۀ همراهی ما خاطرهای بود
اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی
نفرین به وفاداریات ای دوست که با من
پیمان سر پیمان شکنی بستی و رفتی
چون خاطرۀ غنچۀ پرپر شده در باد
در حافظۀ باغچهها هستی و رفتی
جا ماندن تصویر تو در سینۀ من! آه!
این آینه را آه که نشکستی و رفتی…
فاضل_نظری