ارسالی از رفقا😉
جریان اینجوری بود که ما ۲، ۳ سال پیش تو خیابون امام شیراز مستاجر بودیم.ساختمونه ۴ واحد بود. یه زیر زمین. یه واحد ۱۷۰ متری همکف که دست ما بود. ۲ تا واحد ۲ خابه هم طبقه بالاپشت ساختمون یه حیاط خلوت داشت در اختیار ما بود. طبقه بالایی ها هم بالکان داشتن که مسلط به حیاط خلوت بود. خانومم اونجا یه بند رخت زده بود واسه خشک کردن لباسیه روز ۲ تا پسر همسایه طبقه بالایی (یکیشون حدود ۲۰ و اونیکی ۱۶،۱۷ ساله) اومدن دم در که لباس زیرامون افتاده تو حیاط پشتی اگه اجازه بدین بریم برداریم. منم تریپ غیرت گرفتم و نزاشتم بیان داخل . گفتم صبر کن خودم میارم واستون
رفتم و شروع کردم. به جمع کردن شورتاشون. رو زمین چشمم افتاد به یه مایو قرمز شبیه لباس زیرای زنونه. با خودم گفتم اینارو باش مایو زنونه میپوشن😂. خلاصه جمع کردم دادم بهشون فرداش خانومم گفت یه مایو قرنز داشتن تازه خریده بودم. دیروز سربند لباس بود. گمش کردم. یه دفعه یادم از اتفاق دیروز اومد و به خانومی گفتم😂 بعدش یه فکری اومد به ذهنم. بهوخانوم گفتم من حدس میزنم اینا لباست رو رو بند دیدن و نقشه کشیدن بیان یه جوری شورت همسایه خوشکله رو یادگاری ببرن و مخصوصا شورتاشون رو انداختن تو حیاط خلوت و باقی قضیه… 🤔
خانومم خندید و گفت بیخیالِ پلیس بازی شو. این اتفاق رو هم جایی تعریف نکن🥰
ولی عجب زنی داره😘
نظر بدین توی همین جا دنبال نفر مطمئن میگرده
عکس آبجیام و مامانمو میدم
مامانم فاطمه ۵۵_آبجی ناتنیم عادله ۶۸_آبجی دو قلوم شیوا ۷۱_آبجی کوچیکم نرگس ۷۸
آیدی تلگرامم
Akdjbeb