شروع سفرمون با یه اکیپ 20 نفره با 5 تا ماشین آفرود بود. از همون اول که چشای لیدر تورمون آرش به تیپ دنیز افتاد معلوم بود که بدجوری چششو گرفته


دنیز علاقه داره که چشم مردا به ساق پاهاش باشه و برا همین شلوارک و شلوار کوتاه جزیی از استایلشه!
وقتی رسیدیم کویر آرش تو تو صحبت با دنیز فهمیده بود که دنیز کلی لباس برا عکاسی آورده و برا همین از فرصت استفاده کرد و دنیز رو مدل عکاسیش کرد و دنیز جلو همه با دامن کوتاه و شلوارک کوتاه مدل عکاسیش شد. البته این برا آرشم فرصت خوبی بود تا به بهانه ی عکاسی موهای دنیز و خودش براش جمع کنه و وسط عکاسی برای فیگور دادن به دنیز پاهای زنمو دسمالی کنه.




شبش کنار آتیش نشستیمو دیدم که آرش برامون مشروب آورد درس قبل غروب این عکسو از دنیز گرفت.


من حسابی مشروب خوردم و مست و پاتیل شاهد این بودم که آرش وسط عکاسی دنیزو دسمالی میکنه تا این که دست دنیز که یکم مست بود رو گرفت و برد سمت اتوبوس. در اتوبوس و اونیکی لیدر اتابک باز کرد و دنیز و سوار کردن و در و بستن.
من کنار اتوبوس وایسادمو ناله های زنمو گوش دادم.