خواهر 16 ساله شیطونم2

1403/04/11

قسمت 2
رو تختش خوابیده بود و پتوشو کشید رو سرش
گفتم ببخشید نباید این حرفو میزدم
صدای گریش میومد گفت تو میگی نرو سراغ کسی با کسی هم نباش خب لعنتی منم نیاز دارم دوس دارم با یکی حرف بزنم…بیا برو ببین هم سنای من چکارایی که نمیکنن… گفتم خب من برادرتم… گفت با برادراشونم همینکارو میکنن… چندتا از دوستام اصن با برادراشون رفیقن انقدر راحتن که همه جا باهمن همه خلافی با برادراشون میکنن انقدر پایه ان آدم غصه ش میشه که چرا یه همچین خانواده ای نداره اونوقت تو اینجوری هستی
مشکل تو اینه جنبه نداری فک میکنی باید سخت گیر باشی و…
کلی حرف قلمبه سلمبه بارم کرد
راست میگفت شاید من زیادی سخت گرفته بودم
اگه قراره پیش من راحت نباشه پس میخواد پیش کی راحت باشه… پیش پسرای مردم؟
گفتم باشه درکت میکنم و سعی میکنم تغییر کنم
گفت تو نمیتونی چون بیجنبه ای
گفتم نیستم غیرت دارم… با دهنش صدای گوز دراورد و گفت غیرتیی که واسه کون خواهرش راست میکنه
دهن سرویس علنا داشت میرید بهم
مث خودش پررو شدمو با خنده گفتم
خب اون راست شدن دست من نبود به هرجا بخوره بلند میشه 😂
ساکت شد و چند دقیقه بعد گفت من خودمم حسش کردم وقتی نشسته بودی روم
گفتم خب فرق ما باشما همینه ما با رفتارامون نشون میدیم و تابلوعه شما راست میکنید و تابلو میشید
پتوشو زدم کنار و خوابیدم کنارش دستمم انداختم دورش و گفتم من همه جوره پایتم ولی تو هم رعایت کن زیاد جلو نری
گفت اوووه دوستام یه رازهایی با داداشاشون دارن اگه بشنوی شاخ درمیاری
گفتم تو از کجا میدونی شاید الکی میگن
گفت الکی نیست عکساشونو میارن
گفتم مگه چکار میکنن…
انتظار داشتم بگه سکس میکنن ولی گفت باهم حمام میرن
گفتم این شاخ درآوردن داره؟ تو سن کم مامان دوتامونو باهم حموم میداد ما که از اونا جلوتریم تازه مامانمونم بوده
زد زیر خنده و گفت البته من که عمرا با تو برم حموم… هم خشنی هم راست میکنی
گفتم بیا دوباره شروع کرد…
خلاصه ناهار رو خوردیم و مامانم اومد و چند روزی به همین روال گذشت
منو نرگس هم حسابی به هم نزدیک شدیم تا جایی که نرگس علنا فیلم سوپر واسم میفرستاد و گاهی در موردشون حسابی شوخی میکردیم
یکی دوماهی گذشت خیالم راحت بود که نرگس دیگه با کسی نیست و شرایطمون حسابی صمیمی بود تا روزی که از دوستش یکم شراب گرفته بود و میگفت باید امتحانش کنیم
مخالفت من قطعا کارساز نبود پس تو اولین فرصتی که مامان شیفت شب بود نشستیم و شروع کردیم خوردن
یکم که گذشت کله دوتامون داغ شد و چون تجربه ای نداشتیم بلند شدیم به رقصیدن و حسابی میخندیدیم
نرگس بخاطر عرق کردن تاپشو درآورد و با سوتین و شلوارک جلوم میرقصید
و جلوی منی که نشسته بودم مدام حرکات سکسی انجام میداد و به خنده میگفت الان یکاری میکنم راست کنی… مدام اون کون کوچولوشو بهم میمالید
چون شلوارکم کلفت بود معلوم نبود کیرم بلند شده و منم یجوری وانمود میکردم که اتفاقی نیفتاده
تا اینکه نرگس گفت میدونم راست کردی گفتم نه بابا کجا راست کردم… گفت بگیرش ببینم… منم زدم زیر خنده و از رو شلوارک گرفتمش… سایز کیرم بدک نبود حدودا 18 میشد و با اون شلوارک ضخیم بزرگتر به نظر میومد
با گرفتن کیرم از رو شلوارک نرگس بهش خیره شد و گفت چه گندست لعنتی
بهم گفت اگه راست میگی تو هم با شرت بشین
گفتم نه خوبه
دست از رقصیدن برداشت و گفت باز بیجنبه شد
گفتم بیجنبه نیستم فقط روم نمیشه
گفت بیا من شرتکمو درمیارم که تو هم روت بشه و همونجا شلوارک که پاش بود رو کشید پایین
چه رون سفیدی داشت چشمام داشت از حدقه میزد بیرون مخصوصا اون شرت قرمز رنگش که خط کصشو قشنگ نشون میداد اومد
مستی هوش رو از سرم پرونده بود نرگس اومد جلو و شلوارکشو انداخت رو صورتم
دستمو گرفت و بلندم کرد که برقصیم
شلوارکش چه بوی خوبی میداد بوی بدنش بود
بلند شدم یکم رقصیدیم و مسخره بازی درآوردیم یباره دستشو برد سمت کمرم و شلوارکمو کشید پایین
همزمان با شلوارکم شرتمم دراومد و اون کیر کلفت افتاد بیرون
میدونستم که قصدش شرتم نبود یه جیغی زد و غش کرد از خنده🤣 فوری شرتمو دادم بالا… گفت بخدا میخواستم شلوارکتو در بیارم
تیشرتمو کندم و شروع کردم رقصیدن و خل بازی حالا دوتا مون با شرت بودیم گاهی چشمم با نرگس میخورد اون سوتین مشکیش و سینه ای که زیرشه و شرتش که بنظر میومد خیس شده
یکم تو بغل هم دنس دونفره رفتیم اگرچه بلد نبودیم و بیشتر کصخل بازی بود ولی مستی کار خودشو کرده بود
پیش ابم اومده بود و نوک کیرمو از تو شرت خیس کرده بود
گاهی دستمو به کمر نرگس میزدم ولی انگشتام به کونش میرسید
اونم موقع رقص گاهی خودشو بهم میچسبوند طوری که کیرم به شکمش میچسبید
هردومون به روی هم نمیاوردیم و فقط سعی میکردیم لذت ببریم
موزیک اروم شده بود و ما تو بغل هم آروم میرقصیدیم
بالاخره نرگس زبون باز کرد و تو چشمام نگاه کرد و گفت اشکاااااان
گفته چیه
گفت میخواااام و سرشو گذاشت تو بغلم…
نمیدونستم بخاطر مستی بود یا شهوت
گفتم
منم میخوام ولی میدونی که نمیشه
گفت آره میدونم
کلی تو بغل هم رقصیدیم و بالاخره نشستیم رو مبل
گفت کاشکی زن و شوهر بودیم… گفتم آره همیشه دوستت داشتم و عاشقت بودم… گفت منم همینطور ولی نمیتونستم بهت بگم
حرفامون و موزیک جو رو کاملا رمانتیک کرده بود
گفت یکی از آرزوهام اینه کاش زن و شوهر بودیم
میدونستم منظورش چیه ولی نمیتونستم حتی بهش فکر کنم
منظورش سکس بود چیزی که جرقه ش مدت هاست خورده بودو آتشش روز به روز شعله ور تر میشد
نرگس گفت دوستم آیدا اونم عاشق برادرشه و کلا مث زن و شوهرن حتی قراره داداشش خونه اجاره کنه بره پیشش دیگه
گفتم یعنی باهم رابطه هم دارن گفت آره همون اول
گفت برادره مخشو اول زده و بردش… حتی پردشم زده
نمیدونم چرا دوباره راست کردم و نرگس متوجه شد
گفت این کیر تو هم که منتظره
خندید و گفت من میرم حموم درو باز میزارم اگه دوست داشتی بیا
از پشت که میرفت چقدر حشری کننده بود با اینکه جسه کوچیکی داشت و کونش کوچولو بود ولی قلمبه بود و نسبت به کمرش بزرگ بود دم حموم که رسید نگام کرد… میتونستم نگاه خمارشو ببینم… رفت و درو بست… چند ثانیه بعد درو باز کرد و سوتینشو انداخت بیرون و صدای آب اومد
داشتم دیوونه میشدم
یه کون لخت چند قدمیم بود بدون هیچ دردسری کاملا هم حشری فقط تنها مشکل رابطه خونیمون بود
مغزم رفته بود تو کیرم و هیچ تصمیمی نمیتونستم بگیرم بلند شدم میدونستم با رفتنم تو اون حموم دیگه هیچ چیز مث سابق دیگه نیست
البته همین الانشم ما ریز ریزرخیلی پیش رفته بودیم مث همین چند دقیقه پیش… من داشتم علنا کیرمو به خواهرم میمالیدم اونم کیرمو دید و منم زاغ کص و کونشو زده بودم پس نگران کجاش بودم
رفتم دم در و درو باز کردم
پشت نرگس به من بود
دروبستم و نرگس چرخید
سینه های کوچیکش مث دوتا لیمو بودن با نوکی تیز و برجسته فک کنم به حد بزرگ بودن خودشون رسیده بودن
اومد جلو و بغلم کرد… گفت میدونستم که میای… حالا من مال توام هر کاری میخوای بکن…
چشماش خمارخمار بود… بغلش کردم و لبمو بردم سمت لبش و لبشو گذاشتم تو دهنم… چقدر داغ بود… فوری زبونشو کرد تو دهنم و وحشیانه شروع کرد لب گرفتن
دوش رو باز کرد و هر دوتامون خیس شدیم نزاشت شرتمو در بیارم همونجا دستشو برد و کیرمو گرفت و از رو شرت شروع کرد مالیدن
نفس نفس میزد منم سینشو گرفتم و شروع کردم مالیدن سینش
جلوم زانو زد و شرتمو داد پایین و شروع کرد ساک زدن
گاهی دندون میزد ولی سعی میکرد تو حلقش کنه
عق میزد ولی دست بردار نبود
چند دقیقه ای همزمان هم جق میزد هم ساک میزد
بلندش کردم گفتم بریم بیرون
آب رو بستمو بغلش کردم و بردمش تو اتاقش گفت دوست دارم مث زنو شوهرا بریم رو تخت دونفره مامان
یه پتو انداختم زیرش و خوابوندمش رو تخت مامان از سینش شروع کردم خوردن تا رفتم رو شکمش و نافش
شرتش هنوز خیس بود از رو شرت کصشو لیس میزدمو گاز میگرفتم
شرتشو با دندون درآوردم و اون کص صورتی با حاله های قهوه ای کمرنگ دیونم کرد
سایز کصش کوچیک بود و به شدت خوردنی
مث دخترایی نبود که کرده بودمشون
پاشو باز کردم و زبونمو کشیدم لای کصش
با صدای خفه آهههه میکشید
با دندونم شروع کردم بازی دادن چوچولش و زبون تو کصش میکردم
صدای ناله هاش بیشتر شده بود
دستشو گذاشته بود رو دهنش که جیغ نزنه
از شدت حشری شدن اشک میریخت
یباره گفت اشکان تو رو خدا بکنم کیر میخوااام توروخدااا پردمو بزن جرم بده
خشن بکنم… جرم بده
چی میشنیدم نرگس التماس میکرد که بکنمش
گفتم نمیشه دیوونه بکنم تو کصت گفت خب بکن تو کونم جون مامان جون آجی بکن
هنوز زود بود برای کردنش به زبون زدن و مالیدنش، لیس زدن کشاله رونش تا سوراخ کونش رفتم
قسم میداد اشکان بکنم الان قلبم میایسته
گفتم خب بزار کونتو باز کنم گفت نمیخواد
گفتم مگه کونت بازه
گفت نه به خدا اون پسره هم فقطخودم لای کصمو میمالیدم به کیرش
با اصرار خودش برگشت و دمر خوابید
یکم کونشو خوردم ولی مدام میگفت بکنم اشکان
کرم رو از رو میز کنار تخت مامان برداشتم و زدم به کیرم و زدم به سوراخ نرگس
گفت انگشتتو بکن تو دهنم دارم از حشر میمیرم
لعنتی این همه شهوت عجیب بود و خوشحال بودم که دارم میکنمش چون اگه من نمیکردم قطعا هر کی میکرد کص و کونشو جر میداد و نهایت ولش میکرد
یکم کیرمو رو سوراخ کونش کشیدم و فشار دادم
انقدر کوچیک و تنگ بود که در میرفت
خودش کونشو از بغل کشید و منم کیرمو فشار دادم
سر کیرم پرید تو و نرگس یه جیغ زد و خودشو کشید جلو… با سابقه ای که من از کون کردن داشتم میدونستم الان اگه نکنمش میترسه و کونشم دیگه باز نمیشه واسه همین خوابیدم روش و محکم بغلش کردم و کیرمو همزمان فرو میکردم
از درد زد زیر گریه و به غلط کردن افتاد
بهش گفتم تحمل کن تا تموم شه دردش همین یباره بعد کم کم باز میشی میتونی راحت بهم بدی
با هر فشار جیغ میزد و التماس میکرد که صبر کنم
سعی میکردم همزمان گوششو بخورم و دستمو برده بودم و سینشو گرفته بودم و میمالیدم
نفسش بند اومده بود ولی بالاخره اون کیر کلفت تا ته رفت تو کونش
میگفت از درد حتی نمیتونم نفس بکشم و سرشو گذاشته بود لای دستشو یواش اشک میریخت
همونطور که کیرم تو کونش بود شروع کردم حرفای سکسی زدن و از کصش تعریف دادن
بهش گفتم ما هم باید مث دوستت زن و شوهر بشیم اینجوری حالش خیلی بیشتره اونم با اینکه درد میکشید موافقت کرد و گفت البته با این سایز کیر تو من جر میخورم
منم گفتم خب سایز کص و کون تو هم تکه و واقعا تنگه
به خنده گفتم از این به بعد یه قوطی کرم باید کنار تختمون بزاریم 😂
نرگس گفت اشکان یه چی بگم بین خودمون میمونه
گفتم آره قول میدم
گفت من یه شب نصف شبش رفتم دستشویی از لای در مامانو دیدم داشت انگشت تو کصش میکرد
گفتم الکی نگووو
گفت بخدا حتی دوربینم گذاشته بود جلوش و کرم زد به سوراخش و انگشت تو کونش میکرد و چت میکرد
خندیدمو گفتم لعنتی تو از همه آتو گرفتیاااا
گفت همین باعث شد حشری بشم برم پسر جور کنم بیاد بکنتم
یکم مکث کرد و گفت آخخخ فک کن پای مامانم به داستان بازشه
گفتم مگه خل شدی اون اولا بخاطر اینکه تنهاست بعدشم مشکل قلبی داره فقط کافیه من و تو رو بفهمه تمومه
خلاصه شروع کردم تلمبه زدن و نرگس هم آخ و اوخ میکرد
دردش کمتر شده بود واسه همین به بغل خوابوندمش و یواش تلمبه میزدم و همزمان سینشو گرفته بودم و کص کوچولوشو میمالیدم
گاهی هم سرشو میچرخوند و ازش لب میگرفتم
چند دقیقه ای کصشو مالیدم که جیغ زد و خودشو جمع کرد
فهمیدم ارضا شده تلمبه هامو شل تر کردم و بعد یکی دو دقیقه حالت داگی قرارش دادم… یکم کصشو و سوراخشو خوردم و شروع کردم تلمبه زدن
نرگس ناله هاش کل خونه رو برداشته بود
با ناله بهم گفت اشکان آبتو بریز تو کونم
چند دقیقه ای تلمبه زدم تا بالاخره با چندتا تلمبه سنگین آبم اومد و همونجا تو کونش خالی کردم
همونطور که کیرم تو کون نرگس بود روش خوابیدم و شروع کردم گردنشو بوسیدن
چند دقیقه ای ساکت بود…
نرگس گفت اشکان یه چی دیگه بگم گفتم بگو عشقم
گفت دوستم آیدا که بهت گفتم، تو جریانه…
گفتم جریان چی؟
گفت اینکه من عاشق توام
گفتم خب مشکلش چیه
گفت داداشش گفته حالا که مث همیم بیاید با هم ارتباط بگیریم
حتی شرابم اون داد به آیدا که بهم بده
گفتم من کلی از کیرت واسش تعریف کردم میگه کیر داداش من 14 هستش کاشکی شوهر منم مث تو کیر کلفت بود
به نرگس گفتم عکسشو ببینم
عکس آیدا و داداششو نشونم داد لامصبا دوتاشون کردنی بودن، سفید و بور
آیدا که قدش کوتاه بود ولی لاغر و کون گنده بود سینه های خوبی هم داشت داداششم از من کوچیکتر بود
به نرگس گفتم باشه یه برنامه بزار بعدا ببینیمشون فقط اینا چجوری رفتن تو کار هم نرگس گفت داستان اینا مفصله ولی داداشه یه پسر میاره خونه میکنه آیدا میفهمه،شاکی میشه و کلی به داداشش راه میده یه شب داداشه میره تو تخت آیدا و یواشکی میمالتش از اون شب کارش همین بود تا آیدا بهش میگه من میدونم و بیدارم و بیا راحت کارتو بکن از اون موقع هم آیدا رو میکنه بابا و مامانشم طلاق گرفتن و کلا مسافرتن اینا هم تو خونه تنهان… گفت آیدا کلی از بچه های کلاسو برده واسش که بکنه حتی منم میخواست ببره ولی من دوست پسر داشتم ولی داداشش خیلی خوشکله بچه ها واسش دست و پا میشکنن که یه بار زیرش بخوابن بچه پولدارم هستن و دخترا رو میبره استخر ویلاشون همونجا پلمپشونو باز میکنه
حالا این وسط آیدا هم از تو خوشش اومده بود ولی گفتم من شوهرمو نمیدم 😋
گفتم نرگس حسابی حشریم کردی حیف حال ندارم وگرنه یه دست دیگه میکردمت
کیرمو از کون نرگس درآوردم
هنوز سوراخش باز مونده بود
گفت آخخخخ نمیدونی چه دردی داشت قشنگ جر خوردم
بوسش کردمو گفتم خب خشن میخواستی بایدم جر بخوری

8 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-07-01 17:55:38 +0330 +0330

عالی بود لذت بردم ادامه بدههه

1 ❤️

2024-07-01 18:16:25 +0330 +0330

خواهرت چقدر حشری و دوستداشتنیه
اگر میشه عکسش رو هم بذار

1 ❤️

2024-07-01 18:54:03 +0330 +0330

کیف کردم دمت گرم اینم هدیه من به تو عکس خواهرم

3 ❤️

2024-07-01 19:29:05 +0330 +0330

↩ catmaxoor
مرسی❤️❤️

1 ❤️

2024-07-01 19:29:20 +0330 +0330

فدای تو

0 ❤️

2024-07-01 19:30:05 +0330 +0330

↩ DADA@20m
❤️❤️

0 ❤️

2024-07-02 03:05:13 +0330 +0330

خوب بود.
می‌تونه بهتر بشه اگه مامانم بیاری تو بازی.
و می‌تونه کصشر بشه اگه گی و بی‌غیرتی و … اضافه کنی.

0 ❤️

2024-07-02 19:13:32 +0330 +0330

↩ Zeynool
اوهوم

0 ❤️






‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «