این داستان مال 14 سالگیمه ،با پسر عموهام که قبلا تعریف کردم باهاشون سکس داشتم و یکی از فامیل هاشون اسمش ارسلان بود ، شب سیزده بدر خونه عموم اینا بودیم ظاهرا پسر عموهام به ارسلان گفته بودن که چند بار با من سکس داشتم اونم فهمیده بود شبش حسابی منو دستمالی میکردن ،عموم یه ماشین داشت نمیدونم اسمش چیه از اینایی که میشه عقبش اثاث جابه جا کرد 😂 ، قرار بود وسیله ها رو بزاریم پشت اون و ببرین بیرون پسر عموهام شبش باهام هماهنگ کردن که میخوان با اون ماشین برن منم اصرار کنم به مامانم که باهاشون برم فرداش طبق برنامه منم با اونا رفتم با پسر عموهام و ارسلان تا راه افتادیم پسر عموهام یه پتو کف ماشین انداختن و لباسامو در اوردن و خوابوند روی اون خودشونم شلوار هاشونو در اورده بودن اول آرش اومد از جلو کیرشو گذاشت لاپاهام و شروع کرد عقب جلو کردن و از لب میگرفت و سینه هامو میخورد یه چند دقیقه ای لاپایی زد منم حسابی خیس شده بودم ،آبش که داشت میومد کیرشو در اورد و آبشو روی بدن خالی کرد،بعدش ارسلان اومد و گفت بردگرد منم روی شکمم خوابیدم و اون کیرشو از پشت گذاشت لای پاهام و شروع کرد تلمبه زدن ،موهامو میگرفت توی دستش و میکشید عقب یکی دوبارم سعی کرد بکنه توی کونم که نشد با تمام سرعت داشت بهم لاپایی میزد که ارضا شد و همونجا بین پاهام خالی کرد آبشو بعدشم اشکان اومد و دوباره من برگردوند و کیرشو گذاشت روی کصم و شروع کرد مالیدن و بعدشم گذاشت لاپاهام و اونم بلاخره ارضا شد اونم کیرشو در اورد و آبشو ریخت روی سینم بعدش خودشون با دستمال بدنمو تمیز کردن آب کیر سه نفر روی بدنم بود بعد لباسمو تنم کردن .
ادامه دار…

نظر فراموش نشه