دخترک شادی بودم…
چشمهایم را بستم و با فکر به رویاهایم ذوق میکردم💆🏻♀️
چشمهایم را که باز کردم خود را در میان باتلاقی یافتم!
باتلاقی که خودم ساخته بودم!
ذوق کودکانه ام که روزی در برابر طوفان ها از من محافظت میکرد در برابر باتلاق هیچکاری نکرد…
حتی تقلای دیدن رویاهایم نیز دیگر تغییری در حال من ایجاد نمیکرد!
ثانیه به ثانیه در باتلاق خودساخته بیشتر غرق میشدم…
دست و پا زدن و تقلاهای بی فایده فقط سرعت غرق شدنم را بیشتر میکرد!
به هرکس و هر چیز که چنگ می انداختم فقط بی توجهی میدیدم!
حتی زمانی که به خیرشان امید نداشتم شر هم رساندند!
سوالی در ذهنم آمد!اصلا مگر این همه تقلا ارزشش را داشت؟
رها کردن مگر چه عیبی دارد وقتی نمیشود جنگید؟!
بله!گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود…باید نشست و از قهوه ای که سرد شده است لذت برد♟
چشمهایم را که باز کردم خود را در میان باتلاقی یافتم!اونم چ باتلاقی...پر از تمساح و مار ماهی😂😂😂👍🏻
↩ hani_simin
رایلی با این حجم از حشریت حاضره یه پولیم بده 600 نفر بریزن سرش بکننش
عکسهای انحرافی و پیامهای جدی 🥺🥺🥺🥺
نبینم غمتو مهربون 🥰🌹
این عکسی که نشسته ۶تا کیر دورَش کردن، یکی دهنش ، دوتا تو دستش یعنی به چی فکر میکنه؟ سالها بعد همین عکس رو ببینه نظرش چیه؟!
طبق تصاویر واصله
اولش دخترک شادی بوده
اما بعدش
دخترک گشادی بوده
والسلام 😍
چقدر عجیب بود متن و عکسها!
انگار واقعا از زبان یه پورن استار یا روسپی گفته شده بود و یک زاویه دید از زندگیش بود!
این چی بود!! 🤣🤣🤣
ولی ایده خوبدی بود
ولی قهوه ایشو باید چیز دیگه میذاشتی
نمیدونم از هوای بهاره یا ماها همه با هم دچار موج بحران شدیم.
در پس لبخند آدمها حرفهای مگو زیاد هست.
درود مهربانو پریناز
متن سنگینی بود جدای از عکس
اسطوره ای برای دختران
حیف قانون بازنشستگی بش خورد
حیف
↩ hojabr
هیچ!شما خودت وقتی سر کاری به چی فکر میکنی؟ اینم همونه کارش همینه!
↩ wrecked_erny
این داستان برگرفته از واقعیت میباشد🤝