میخوای تاپیک بزنی اول برو ببین کسی با این اسم قبلا تاپیک نزده باشه صبح یه نفر دیگه زده بود تو دومی هستی

[quote=142]میخوای تاپیک بزنی اول برو ببین کسی با این اسم قبلا تاپیک نزده باشه صبح یه نفر دیگه زده بود تو دومی هستی[/quote]
سلام دوست عزيز,با عرض شرمندگي ازتون معضرت ميخوام اگر ميدونستم شخص ديگري اين تاپيك را زده به هيچ وجه اين تاپيك رو نميزدم

وﻗﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ،ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯾﺪ. ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ

روزى كوروش به خدا گفت: خدايا به عنوان كسى كه جز خدمت به بشر هيچ نكرده از تو خواهشى دارم خدا گفت: بگو اى بنده بزرگوار من
-از تو مى خواهم يك روز فقط يك روز به من فرصت دهى تا ايران امروزم را ببينم سوگند مى خورم كه پس از آن هرگز تمنايى از تو نداشته باشم
-چرا چنين چيزى را مى خواهى؟
-آرزو دارم در سرزمين عزيزم گردش كنم و از نتيجه سال ها نيكى و عدالت گسترى لذت ببرم
خداوند يكى از ملائكه خود را براى همراهى كوروش به زمين فرستاد و كوروش را با كالبدى از پاسارگاد بيرون كشيد. فرشته در كنار كوروش قرار گرفت.
كوروش گفت: اينجا چقدر مرطوب است
فرشته تأسف خورد
-مى توانى مرا بين مردم ببرى مى خواهم بدانم نوادگانم چقدر به يادم هستند و فرشته چنين كرد. كوروش براى اين كار شوق و ذوق زيادى داشت اما به زودى نااميد شد. به جز عده اى اندك كسى ياد او نبود. كوروش غمگين شد اما با صدايى رسا گفت: اشكالى ندارد شايد آن ها سرگرم كارهاى روزانه هستند
فرشته تأسف خورد
كوروش در راه مى شنيد كه مردم چگونه يكديگر را صدا مى زنند قاسم، جابر، عبدالله… هرگز پيش از اين چنين نام هايى را نشنيده بود
ادامه…

فرشته گفت: اين نام ها عربى است و پس از هجوم اعراب به ايران مرسوم شدند آن ها قومى وحشى بودند
كوروش برافروخت: يعنى مى گويى وحشى ها به وطنم هجوم آورده و آن را تصرف كردند؟!
فرشته تأسف خورد
سكوتى بين آن نا حاكم شد پس از مدتى كوروش گفت: تو مى دانى من جز ايزد يكتا كسى را نپرستيدم مردم من اكنون پيرو ايزد يكتا هستند
-در ظاهر بله
كوروش شاد شد اما به زودى معنى “در ظاهر بله” را فهميد
-نقشه ايران را به من بده. مى خواهم ايران بزرگ و پهناورم را ببينم. فرشته چنين كرد

• همين ؟!!. او باورش نمى شد با ناباورى گفت: پس بقيه اش كجاست؟ چرا اين سرزمين اينقدر كوچك شده است؟ چرا “خليج عربى” نوشته شده است؟
  -دلم گرفت مى خواهم به آن سوى مرزها بروم و بگويم ايران من چه بوده است.تازه رسيده بودند كه مردى از آن ها پرسيد: اهل كجاييد؟ كوروش سرش را بالا گرفت و مغرورانه گفت: ايران
  مرد با ترس و لرز گفت: آه خداى من او يك تروريست است. قلب كوروش شكست فرشته با بغض گفت: هنوز خيلى چيزهارا نديده اى دروغ،فساد،فقر،تجاوز، شكنجه،اعدام… كوروش به آرامى گفت: مرا به آرامگاهم برگردان
  فرشته گريست.

خیلی ممنون اشکم دراومد!
من قول میدم که اسم اولین پسرم رو کوروش بذارم،

[quote=142]میخوای تاپیک بزنی اول برو ببین کسی با این اسم قبلا تاپیک نزده باشه صبح یه نفر دیگه زده بود تو دومی هستی[/quote]

>:) >:) >:) =)) =)) =))

دادا دیدی اینروزا طرف که میخواد ولین انجمنشو بزنه میاد از مامانش مایه میذاره =)) =)) =)) =)) =))

منظورت با من بود?
نميدونم با من بودي يا نه اما اگه با من بودي لازم دونستم متذكر بشم كه اون موقعي كه شما نميدونستي شهواني چيه و كجاست ما اينجا داستان مينوشتيم,به تاريخ عضويتمم نگاه نكن عزيزم از هفته اول با شهواني بوديم اما ثبت نام نكرديم تا اينكه به خاطر يك مسايلي مجبور به ثبت نام شديم

1 سر هم به این انجمن بزنید بد نبست بسیار پر بار هست
کوروش کبیر شاه شاهان
داخل قسمت بحث سیاسی هست