خب بعد از ۳ماه که از نوبت اول گذشت این چندتا کتاب رو خوندم. اینجا میخوام معرفی کنم بلکه حتی یک نفر تشویق بشه تا کتاب بخونه.تمام کتاب های زیر رو فقط از نسخه صوتی گوش کردم که برام بسیار راحت تر از نسخه چاپی هست.


کتاب دو بخش داره بخش اول خاطرات سر ریدر بولارد سفیر انگلستان در ایران و کلارمونت اسکراین، مأمور تبعید رضاشاه.
اسناد تاریخی و معتبری از وقایع اون سالها تو کتاب آورده شده که برای علاقه‌مندان به تاریخ واقعی ایران نه تاریخ جعلی تولیدی شبکه منوتو میتونه جالب باشه…
مامور تبعید شاه میگه وقتی از بمبیی قرار بود برای همراهان خرید کنم… لیستی شامل دوربین فیلمبرداری ، بهترین دوربین چشمی،راکت تنیس، لباس های مختلف، پیپ با بهترین توتون انگلیسی، ماشین اسپرت دونفره و… بود. ولی رضاشاه فقط ۴تخته قالی بزرگ ایرانی خواست.


ناطور دشت داستان یه پسرنوجوون امریکایی به اسم هولدن کالفیلد رو روایت میکنه.داستان هیچ‌جذابیتی برام نداشت و عملا حوصله‌م سر میرفت ولی ادامه دادم شاید بهتر بشه که هیچ خبری نشد.واقعا از خود هولدن هم منزجر شدم.کلی هم به خودش و اطرافیانش فحش و بد و بیراه میگه.
کتابای بهتر و مفیدتری برای خوندن هست.
*همه دخترا همینجورن. هروقت یه کار قشنگی میکنند.حتی اگه نشه بهشون نگاه کرد یا خنگول باشن.ادم تقریبا عاشقشون میشه و یه دقعه نمیفهمه کجاست.دخترا خدایا! میتونند ادم رو دیوونه کنند. واقعا میتونند.


علویه خانوم
کتاب شامل چند داستان مختلف میشه و پر از فحش های ریز و درشت کاف داره. رفتارهای زشت ایرانیا رو به تندترین شکل نقد میکنه و از سر تا به پای طرف رو قهوه‌ای میکنه. ولی اینکه در اون زمان حاضر شده این چنین تند بنویسه برام خیلی جالبه.گفته میشه از زمان نگارش تا انتشار چیزی حدود ۸سال طول کشید.داستان اصلی درباره علویه خانوم هست که فاحشه‌ست و برای زیارت داره میره مشهد. علویه خانوم تو داستان هم تو سری خوره و هم قلدر!کتاب خواندنی هست ولی خب به اعتقاد بعضی جزو اثار ممتاز صادق هدایت نیست.
اونی که از خدای جون داده نترسه ،از بنده کون داده نمی ترسه.
حالا امامزاده ایی که خودمون درس کردیم داره کمرمون میزنه


نظری ندارم جز اینکه زود رفتم سراغش. باید سروقت میرفتم. باید سالها بعد دوباره بخونم تا بتونم دقیق و روشن بفهمم
حالا هم مثل همیشه معتقدم که زندگی یعنی مرگ، انسان مثل یک تل هیزمی‌ست که به مصرف سوختن می‌رسد
چه رنج‌آور است که انسان بمیرد در حالی که بداند که فراموش خواهد شد


اگه کارافرین هستین یا قرار بر اینه کارافرین بشین بدرد میخوره. مسایل مالی رو تا حدی یاد میده. مخصوصا فرار مالیاتی!!نصیحت ها و نکته های زیادی یادت میده ولی غیر این نه! فایده ای نداره.شاید بهترین چیزی که یاد میده نفی زندگی کارمندی و تشویق به سرمایه گذاری در کارهای دیگر‌است.
اگه به چرت و پرتای انگیزشی علاقه مندین بخونین وگرنه که هیچ


داستانی زیبا درباره کشمکش میان ۲زن تو مرده شور خونه‌، بر سر پیراهنی که از یه مرده گرفتن.یه بخش هایی از داستان‌ بامزه از اب دراومده.کمتر از یه ساعت میشه تمومش کرد.فحش و بد وبیراه هم تا دلتون بخواد هست.بخونید که گمونم شما هم مثل مُرده اخر داستان چشماتون باز میشه. برای خودم نقد خرافه پرستی مردم در داستان بسیار جالب و مورد توجه بود. اصطلاحات جالب هم تو داستان زیاد داشت مثلا چاچول‌بازی!!
مشغول ذمه مرتیکه م شدیم مثل ریگ بیابون قسمم داد که با آب گرم بشوریش . آب گرمم نصب شبی تو کون کی بود؟


این کتاب مثال های زیادی رو میزنه از ادمای مختلف که مسیر زندگی خودشون رو عوض کردن و از موقعیت ممتازی که داشتن دست کشیدن، تا به کامیابی برسن.با اینکه مترجم ابتدای کتاب میگه کتاب اسب سیاه با بقیه کتاب های موفقیت فرق میکنه ولی باز به نظر خودم تفاوت چندانی با اون دست کتابا نداره
این راست است که موفقیت لزوماً به کامیابی نمی‌انجامد، و نباید از دریافتنش شگفت‌زده شویم


عجب کتابی بود، اوففففف
کتاب درباره دختری جوون به اسم مدی، که به خاطر بیماری خاصی که داره، به هیچ وجه نمی تونه از خونه بره بیرون و فقط با مادر، پرستار و کتاباش سر و کار داره.تا اینکه یه همسایه تازه میاد و یه پسر جوون به اسم اُلی. اینجاست که داستان قشنگ میشه. الان متوجه شدم فیلمش رو هم ساختن که حتما باید بشینم و تماشا کنم. فقط حیف که بخشی از داستان کتاب تو ترجمه سانسور شده.حقیقتا ایکاش یه اُلی پیدا بشه تا به خاطرش دست به هر ریسک خطرناکی زد.
قبل از این که او را ببینم، خوشحال بودم. اما الان زنده هستم، و این دو تا، یک چیز نیستند
دلیل اینکه افراد همدیگر را لمس می‌کنند، همین است.گاهی فقط کلمات کافی نیست
اگر زندگی من یک کتاب بود و از اخر به اول می‌خواندیش هیچ چیز عوض نمیشد. امروز مثل دیروز است.فردا مثل امروز خواهد بود.در کتاب مدی همه فصل ها مثل هم هستند تا فصل الی

معرفی چند کتاب که به تازگی خواندم _ نوبت اول