سلام خدمت تمام دوستانی که داستان آینه شکسته رو دنبال میکنند همونجوری که میدونید فاصله بین قسمت های داستان خیلی زیاد شده و از اونجایی که من مشکلات شخصی زیادی دارم و داستان زندگی مهران و مژگان حدودا ۶۰ قسمته قصد دارم ی سری تغییرات در روند انتشار داستان یا مجبورم قسمت های رو ناگزیر حذف کنم از شما عزیزان میخوام که خودتون اعلام کنید چه قسمت براتون جذاب نیست تا در ادامه به اون کمتر پرداخته بشه یا درصورت امکان حذف بشه با تشکر از نظرت دوستان گرامی
۱) داستان روند طبیعی و واقعی البته با عرض معذرت کند خودش رو دنبال کنه
۲)حذف شخصیت های ناشناس داستان و ارتباطشون با کارکترهای اصلی یا کمرنگ جلوه دادنشون
شخصیت های مثل شایسته شیرین سوزان شیوا جاوید مژده و…
۳) حذف قسمتهای مربوط به گذشته دور داستان فریبا و فرخ وخانوادشون
۴) حذف داستان زمان حال مهران یا همون دکتر محبی
۵) کم رنگ کردن گذشته مهران و مژگان و پرداختن به زمان حال
۶) نوشتن یک الی دو قسمت بسیار چکیده و خلاصه شده بدون پرداختن به جزئیات و پایان دادن به داستان
به نظر من 1 بهتره☝️
درسته چند ماه طول میکشه ولی ارزش داره که در نهایت یه داستان خفن رو بخونی!
کیفیت رو فدای کمیت نکنیم!⛔
سلام دوست عزیز
واقعا کارت حرف نداری و قلم شیوایی داری
به نظر من گزینه یک بهترین انتخابه هر چند ممکنه برای شما کار رو مشکلتر کنه اما حیفه داستان زیبات رو با سر هم بندی عجولانه خراب کنی
در ضمن برای ما هم انتظار سخته اما
هر که را طاووس خواهد
جور هندوستان برد
با تشکر
من یکی دو قسمت رو خوندم،خیلی زیبا مینویسی، خیالپردازیت عالیه،صحنه ها رو عالی توصیف میکنی،انگار خود خواننده داره اون کار رو انجام میده.اما یه چیزی باعث شد از اونهمه آیتم خوب صرفنظر کنم و ادامه ندم و اون سن بسیار کم مژگان بود.هیچ مدله نمیتونم تحمل کنم یک کودک ده ساله وارد ماجرا بشه.اینه که صلاحیت ندارم در نظرسنجی شرکت کنم و در باقی داستانهات هم به محض اینکه سن از پانزده پایین تر بیاد خوندن رو ادامه نمیدم نمیتونم،بعدا تا روزهای متمادی افسرده و غمگین میشم.عالی مینویسی اما حق نداریم معصومیت بچگانه رو اینجوری لگدمال کنیم.
↩ PayamSE
سلام خدمت دوست عزیز
بنده اصلا علاقه ای به ترویج سکس با کودکان نداشته و ندارم اما این موضوع چیزی نیست که من بخوام تعین کنم و ماهیت داستانه که کاملا واقعیه تنها کاری که تونستم انجام بدم این بوده پررنگ نشه و جنبه بزرگ نمایی پیدا نکنه
البته که کودکان بلاخص کودکان امروز همیچیز رو شفاف و روشن میبینن
قلمت من رو یاد داستان تابستان رویایی انداخت خیلی عالیه من پیشنهاد بهتری دارم
هم این داستان رو ادامه بده ، هم یه نگاه به داستان تابستان رویایی بنداز و فصل دوم اون رو شروع کن 🙂
↩ Yootab
ممنون دوست عزیز
داستان تابستان رویایی رو نتونستم پیدا کنم اگر تونستی لینکش رو خصوصی برام ارسال کن
درمورد پیشنهادت هم بگم نظر لطفت بنده است اما اولا اون داستان خودش نویسنده و صاحب اثر داره دوم بنده اصلا نمیرسم که بخوام انجام بدم ولی در هر صورت ممنونم 🩵🩵🩵
↩ Ahmadms
حتما لینکش رو برات میفرستم تو لوتی هست مطمئنم اگه فرصت کنی چند قسمتش رو بخونی خودت شیفته اش میشی ، اتفاقا نویسنده اش گفته هرکی میتونه ادامه بده ، به نظرم تنها کسانی که میتونن به همون خوبی ادامه بدن یا خود شمایی یا شیوا
درود
وقتتون بخیر
داستان عالی هست.
با شماره یک موافقم.
لطف کن طولانی بنویس.
با توجه به کامنتها
زودتر قسمت بعدی داستان رو بذارید.
(هر چند بعید میدونم )
در ضمن ویرایش هم انجام بده.
چون گاهی یه اشتباه نگارشی معنی کلمه رو هم عوض میکنه. مثل (فرقه) که منظورتون فقره هست .
بازم ممنون از قلم شیواتون جونم.