گفتم شاید این شعر از جامی متناسب با حال هوای اینروزای ایران باشه
**فغان ز ابلهی این خَران بی دم و گوش
که جمله شیخ تراش آمدند و شیخ فروش
شوند هر دو سه روزی مرید نادانی
تهی ز دین و خرد خالی از بصیرت و هوش**
نه بر برون وی از لمعه هدایت نور
نه در درون وی از شعله محبت جوش
گهی که در سخن آید هوس کند سامع
که کاش ازین هذیان زودتر شود خاموش
وگر خموش شود حاصل مراقبه اش
ز بار سر نبود غیر درد گردن و دوش
نگاه دار خدایا مدام جامی را
ز شر زرق ریا پیشگان ازرق پوش
به گوش هوش رسان از حریم میکده اش
صدای نعره مستان و بانگ نوشانوش
بسیار زیبا و بجا بود عزیز دل 🌹🌹🌹
مصیبت جامعه ما اینست که دانایان سکوت میکنند و نادانان جار میزنند 😔