هـنـــــر اعـتـــراضــــــی

1396/10/09

آنــچه کـــ عیان است چــ حاجت بــ بیان اســد :)

10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2018-03-31 18:47:51 +0430 +0430

این بوم
نه آباد شد
و نه بر اهالیِ تشنه‌اش
بارانی بارید.

پیر ما گفت:
مصلحت
از زِهدان دروغ زاده شد
و سر مادرش را هم خورد.
نازنین !
باید چراغ بر گرفت.

«لیلا احمدی افضلی»

1 ❤️

2018-04-07 15:21:26 +0430 +0430

“بدبینی”

هنگامی که به زمین آمدیم
و گفتیم جهان زیبایی می‌سازیم
هستی زیبا بود
مگر نه این است که
اجازه‌ی پرسش و بلند پروازی
به ما می داد؟

اما اکنون پرنده‌ای که بشارتمان می‌داد پرید
و روزگار قاتلان فرا رسیده است.

«سعدی يوسف»

1 ❤️

2018-04-12 10:47:46 +0430 +0430

گفتی که
شاهکار شما
در زمانه چیست؟
بالله که زنده بودن ما
شاهکار ماست
» فخرالدین عراقی «

1 ❤️

2018-04-15 21:45:28 +0430 +0430

کاش دنیا دستِ زن ها بود،
زن ها که زاییده اند یعنی خلق کرده اند و
قدرِ مخلوق خودشان را می دانند.
قدرِ تحمل و حوصله و یکنواختی و
برای خود هیچ کاری نتوانستن را.
شاید مردها چون هیچ وقت خالق نبوده اند آن قدر خود را به آب و آتش می‌زنند
تا چیزی بیافرینند.
اگر دنیا دستِ زن ها بود،جنگ کجا بود؟

???سووشون
» سیمین_دانشور «

1 ❤️

2018-04-21 10:29:54 +0430 +0430

تیغ بُرّان گر به دستت داد چرخ روزگار ،
هر چه می‌خواهی بِبُر، اما مَبُر نان کسی…

اول اردیبهشت, سالروز بزرگداشت استاد سخن, سعدی شیرازی, گرامی باد.???

1 ❤️

2018-04-27 20:28:26 +0430 +0430
نقل از: عنترخان
نقل از: Gangsta-Rap کاش دنیا دستِ زن ها بود، زن ها که زاییده اند یعنی خلق کرده اند و قدرِ مخلوق خودشان را می دانند. قدرِ تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ وقت خالق نبوده اند آن قدر خود را به آب و آتش می‌زنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دستِ زن ها بود،جنگ کجا بود؟

???سووشون
» سیمین_دانشور «

شاید زن مادر خوبی باشه ولی مادرشوهر یا عمه خوبی نیس. فکر کن جهان میلیونها زن مادر شوهر گونه و عمه گونه بهش حکم کنن اون وقت تیکه بزرگمون خایه مونه.

منظور ب مقام مادر بود .

1 ❤️

2018-04-27 20:44:45 +0430 +0430

“کارگران”

از خود سوال می کنم
آیا آنان که در کارخانه ی اسلحه سازی کار می کنند،
کارگرانِ مرگند؟
آنان که فروشگاه لوازم آرایشی دارند،
کارگرانِ زیبایی؟
و من که شاعرم،
من که سطر به سطر در هر شعر،
خودم را تنهاتر می کنم
کارگرِ تنهایی ام؟
آیا آنان،
که خانه نشین زندان اند
کارگرانِ آزادی بوده اند
و کارگردان
با زندگی کارگرها بازی می کند!؟
چیزی برای توضیح نیست
ما گرسنه ایم
و به هر قیمتی
و در هر کجا
کارگران مشغول کارند.

«محسن بیدوازی »

1 ❤️

2018-04-28 12:25:40 +0430 +0430

در اینکه زن ،
یک اثر هنری است
شکی نیست!

» سیمین دانشور «

۸ اردبیهشت ماه
زادروز سیمین دانشور

1 ❤️

2018-05-05 18:10:15 +0430 +0430

که ما همچنان
می نویسیم
که ما همچنان
در اینجا مانده ایم
مثل درخت که مانده است
مثل گرسنگی
که اینجا مانده است
مثل سنگ ها که مانده اند
مثل درد که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل فکر
مثل آرزوی آزادی
و مثل هر چیز که از ما نشانه ای دارد.

«محمد مختاری»

3 ❤️

2018-05-09 20:50:16 +0430 +0430

یک روز تلویزیون بخشی از پیشرفت های شگرف چین در سی چهل سال اخیر را نشان میداد؛ دود از مغزم بلند شد. یادم آمد روزهایی را که سجاده زیر بغل به نماز جمعه میرفتیم تا از خدا بخواهیم که کافران را نابود، کشورمان را آباد، زندگیمان را پربرکت، تنمان را سالم، دلمان را شاد و عمرمان را دراز گرداند؛ اما نمیدانم چه شد که سر از اینجا در آوردیم.
آیا خدا اشتباه کردو همه چیزهایی را که همه ما ملت ایران در مدت نزدیک به 40 سال با اشک و آه و توسل به مقام کبریایی خودش، عزت و آبروی 14 معصوم، پهلوی شکسته زهرا، فرق شکسته علی، سر بریده حسین، دست قطع شده عباس، علی اکبر جوان، علی اصغر خردسال و با گرو گذاشتن خون شهدا، امام شهدا، ناله و ضجه مادران، پدران و همسر شهدا، اشک یتیمان شهدا، حرمت میلیونها جلسه قرائت قرآن، مفاتیح‌الجنان، جلسات دعای ندبه، کمیل، سمات، ابوحمزه و غیره ما از خدا میخواستیم، همه را به چینی های کمونیست خدانشناس داده و در عوض همه ی درد و رنج روحی و جسمی، فقر، خرابی مملکت، بیکاری و فحشا، خرابی اعصاب و روان، خزانه خالی، خیل عظیم معتادین، ده ها میلیون پرونده قضایی، تهمت، افترا،دروغ، دزدی ها و اختلاس های میلیاردی، چپاول بیت المال توسط کسانی که خود را مرد خدا میخوانند،کسب برترین مقامها در منفی ترین موضوعات وپایین ترین مقام ها در موضوعات مثبت، خشکسالی های ممتد و غیره
همه را یکجا به ما داده.
اشکال کار کجا بود؟!
یادم میآید در خیابان منتهی به نماز جمعه، چادر و روسری و جانماز چینی به وفور دیده میشد و بعدها، قرآن چینی و مهرچینی نیز اضافه گردید.
شاید خدا به خاطر مهربانی چینی ها، تمام موهبت ها را به آنها داده، چرا که بازار مملکت را پر کرده‌اند از تمام وسایل زندگی، از سفیدی قند تا سیاهی زغال؛ تا ما، وقت گرانبهایمان را با خیال راحت برای کسب مجوز بهشت به دعا و عبادت بگذرانیم.
یا شاید رهبران چین، مدیران فرصت طلب و زیرکی بودند! یا شاید چراغ عقل ما و رهبرانمان خاموش شده بود و در بی خبری و توهم به سر میبردیم! شاید هم هردو!
آیا سجاده به دست شدیم، چراغ عقلمان خاموش شد؟! یا اول چراغ عقلمان خاموش شد که سجاده به دست شدیم؟!
آیا امید نجاتی باقیمانده است؟!
آیا رهبران ما از عالم توهم بیرون و به دنیای واقعیت ها پاخواهند گذاشت؟!
مگر اسلام ناب فقط مال ما نبود؟!
مگر دیگران کافر، نجس، گمراه، منحرف و در ضلالت نبودند ؟!
مگر ما تنها هدایت یافتگان راه حق نبودیم؟!
چرا کارمان به اینجا کشید؟!
مگر کافران هرروزه با بی حجابی،مشروبات الکلی، دنسینگ، شادی و خنده، اعصاب خدا را بهم نمیریزند؟؟؟؟

3 ❤️

2018-05-11 09:44:53 +0430 +0430

تفنگ ها، نشانه اش می گیرند
فرقی هم نمی کند
از بامی در کابل بلند شده باشد
یا تهران.
در کشور من و تو
آزادی، پرنده ای است
که از آسمان شهری قحطی زده می گذرد.

« حسین رضایی - شاعر اهل افغانستان »

1 ❤️

2018-05-11 09:50:37 +0430 +0430

زیرِ بارانِ سیاست
پیاده‌ایم -
بدونِ چتر ؛
سیاست !
جنگ میزاید گاه ، در انتها ؛
ما -
در سلسله مراتبِ موجود ، جلودارِ هر فاجعه‌ایم
که‌شلیک -
میشود.

«فلزبان»

1 ❤️

2018-05-11 09:57:04 +0430 +0430

پرندگان را باید به جان پناه های زیر زمینی برد
آنجا دیگر نه هوایی هست که شُش هاشان را یارای تنفس اش باشد
نه قطره آبی هست که منقارشان را یارای نوشیدن!

ماهیان را باید به جان پناه های زیر زمینی برد
پیش از آنکه جسمِ سرب فام شان خود به مرمی فشنگ ها بدل شود!

درختان را باید به جان پناه های زیر زمینی برد
درختان گردو و کاج و سرو را
بی آنکه سنجابی آزاری ببیند !

باید به جان پناه های زیر زمینی برد
نگاهِ پاکِ کودکان را
پیش از آنکه مچاله شود مثل اسکناس های چرک
لایِ دست های زندگی !

دستمالِ گلدوزی شده،بوی هندوانه
نرمای کف رودخانه
پیچک های روی پنجره
دست روی پیشانی ت توی روزهای سخت زندگی ، همه را !

جهان را باید به جان پناه های زیر زمینی برد.!!

«تورگای فیشکچی»

1 ❤️

2018-05-11 10:12:19 +0430 +0430

هنر گرافیتی

هنرمند ناشناس - مریوان ، ایران

1 ❤️

2018-05-11 10:31:28 +0430 +0430

دیکتاتورهای هر کجا
به شیوه ی خودشان
ظلم و
حکومت می کنند
و مردمان هر کجا
شبیه هم درد می کشند…

“فخرالدین احمدی‌سوادکوهی”

1 ❤️

2018-05-15 21:16:00 +0430 +0430

هنر نبايد در اماكن مرده‌ای به نام موزه‌ها متمركز گردد، بلكه بايد به همه جا گسترش يابد - به خيابان‌ها، ترامواها، كارخانه‌ها، كارگاه‌ها و به خانه‌های كارگران. «ماياكوفسكی»

1 ❤️

2018-05-16 17:38:04 +0430 +0430

از انسانی که تویی

قصه ها می توانم کرد

غم نان اگر بگذرد…

« احمد شاملو »

1 ❤️

2018-05-18 22:41:56 +0430 +0430

28 اردیبهشت

زادروز عمر خیام

گویند کسان بهشت با حور خوش است

من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار

کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

1 ❤️

2018-06-13 19:26:41 +0430 +0430
نقل از: شــادلــین عالی اوس ممد ?

تچکر .

یادم رفده بود اینجارو اصن :(((((

1 ❤️

2018-06-13 19:53:33 +0430 +0430

شب سهمگین
روی شانه‌ی فرشته ها
سقوط می‌کند ؛
و ماه
ماهِ نیمه تمام
به آرزوهای
رها شده در باد
می‌اندیشد…

من ،
ای کاش ؛

“مسلسلی”

بودم
که برابری را
فریاد می زد…

« ایراندخت »

1 ❤️

2018-06-17 09:50:28 +0430 +0430

کارگر هم ‌حق اندیشیدن دارد!
کارگر هم حق شعر گفتن دارد!

کارگر هم حق دارد از عشق بازی‌های باد بر روی برگ‌های درختان ، بر گل‌های لاله، با اولین حضور نسیم صبحگاهی، شعر آمدن و شروع دوباره و تکرار زیبای طبیعت را جشنِ شِعر بگیرد!
و کلمات را نثار این معجزه‌ی طبیعت کند!

من حق دارم که فرزندانم را با طبیعت آشتی دهم!
حق دارم آنها را به کنار ساحل‌های پر خروش خلیچ‌پارس ، مازندران و خزر… ببرم

تو ای سرمایه‌دار که مستانه حق مرا میبلعی!

تو فقط نانم را نمی‌بری، که احساسم‌ را که در کُنهِ ذات من نهفته است را با خود به یغما می‌بری!

تو با کاغذ بازی‌هایت (بوروکراسی کثیف) حتی راه نفس ‌کشیدنم ‌را بسته‌ای!

بترس از آن روزی ‌که آوار شوم‌ بر روی هرآنچه خود ساخته‌ام و در تملک توست!

«سالار ‌موسوی»

1 ❤️

2018-06-24 09:56:12 +0430 +0430

درد من حصار برکه نیست!
درد من زیستن با ماهیانی است
که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده!

« صمد بهرنگی »

1 ❤️

2018-06-24 10:18:25 +0430 +0430

خانه‌ام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز


هر طرف می‌سوزد این آتش،


پرده‌ها و فرشها را، تارشان با پود.


من به هر سو می‌دوم گریان،


در لهیب آتش پر دود؛


وز میان خنده‌هایم، تلخ،


و خروش گریه‌‌ام، ناشاد،


از درون خسته‌ی سوزان،


می‌کنم فریاد! ای فریاد!


خانه ام آتش گرفته‌ست، آتشی بی‌رحم


همچنان می‌سوزد این آتش،


نقشهایی را که من بستم به خون دل،


بر سر و چشم در و دیوار،


در شب رسوای بی‌ساحل.


وای بر من، سوزد و سوزد


غنچه هایی را که پروردم بدشواری،


در دهان گود گلدانها،


روزهای سخت بیماری.


از فراز بامهاشان، شاد


دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب،


بر من آتش بجان ناظر.


در پناه این مشبک شب.


من به هر سو می‌دوم، گریان از این بیداد.


می‌کنم فریاد! ای فریاد! ای فریاد


وای بر من، همچنان می‌سوزد این آتش


آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان؛


و آنچه دارم منظر و ایوان.


من به دستان پر از تاول


اینطرف را می‌کنم خاموش،


وز لهیب آن روم از هوش؛


ز آن دگرسو شعله برخیزد، به گردش دود.


تا سحرگاهان، که می داند، که بودِ من شود نابود.


خفته‌اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر،


صبح از من مانده برجا مشتِ خاکستر؛


وای، آیا هیچ سر برمی کنند از خواب،


مهربان همسایگانم از پی امداد؟


سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد.


می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد!

2 ❤️

2018-06-24 18:35:14 +0430 +0430

فرخی یزدی


پافشاری پی حق خود اگر ملت ایران داشت / مال او غارت یک دسته عیاش نبود


انقلاب ما چو شد از دست ناپاکان شهید / نیست غیر از خون پاکان خون‌بهای انقلاب

1 ❤️

2018-06-24 18:37:02 +0430 +0430

فرخی یزدی


خون‌ریزی ضحاک، در این ملک، فزون گشت / کو کاوه که چرمی به سر چوب نماید


ای شیخ، بکش دست ز مردم این شهر / غیر از تو کسی نیست که آشوب نماید

1 ❤️

2018-06-24 18:43:09 +0430 +0430

این قوم همان قوم شکسته است که هر بار

بشکسته هم او دشمن بدخواه و به پا خواسته او باز

یک دشمن دون است که باقی است به میدان

یک مرد دگر آید و بستاند از او جان

زنهار بدانید که پستیش طریق است

تزویر به دست است و همین است سلیحش

گرگیست میان گله ی ما

ننگیست به نام آوری ما

زنار برآورد

دستار به سر شد

لیک آن دل او پاک نگشته

اکنون شده زنار کمرگاه

زنگار دل او

1 ❤️

2018-06-26 19:13:57 +0430 +0430

سربازی که روی مردم خودش اسلحه بکشد لایق زنده ماندن نیست…

« ارنستو چه گوارا »

1 ❤️

2018-06-28 12:25:38 +0430 +0430

تقسيم ناعادلانه‌ی اندوه

تقسيم ناعادلانه‌ی لبخند

تاريكی طبقاتي

روشنایی طبقاتي

هيچ چيز در اين جهان مطلق نيست

جز رنج كه سرازير است

و ناگزير پله پله

طبقات پايين رامی پوشاند

« عليرضا عباسی »

1 ❤️

2018-06-30 19:16:24 +0430 +0430

" وطن برای ثروتمندان و وطن‌پرستی برای فقراست "

1 ❤️

2018-07-01 07:54:22 +0430 +0430

نفرین به تو ،

نفرین به خلقت تو ،

نفرین به گل ولایی که سرشت توست .

تویی که شکم فربه کرده ای ،

از لاشه های برادرانم ،

از برهنگی خواهرانم ،

ازخون دل مادرانم ،

وبرای من آزادی را کنار تابوتم نهاده ای…

وطن مرا آغشته از

دود وباروت کرده ای ،

وطن برای من

تفنگ های شکسته است .

پیرمردان یخ زده به افق ها حیران

پیرزنان که فرزند ندیده کور گشته‌اند.

وطن برای من یک خاک نیست

وطن برای من گورستانی ست

پر از خودم…

گورستانی که همه را دارد الا تو.

تویی که خدایت اینگونه آفریده ،

خدایی که کشتن را به تو آموخت ؛

و سلطه را به چکمه هایت.

نفرین من به تو ،

نفرین به خلقت تو …

« سميح القاسم »

0 ❤️

2018-07-11 11:49:06 +0430 +0430

ابرها دریغ می کنند

اما هنوز

ترانه، جوانه می زند

و خیابان ها

دخترانی می زایند

سکو

سکو

باردار . . .

تکثیر می شوند

دختران خیابان انقلاب

رقصندگان غمگین خیابان ها . . .

تا رقص تلخ گرسنگان

بر حلقه های آتش اعتراض

شب های زیادی نمانده است!

« سهراب مهدی پور »

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «