خاطرات من و نگین و زنم

1397/09/18

سلام داستانی که میخوام تعریف کنم ۸ سال پیش اتفاق افتاد من امیدم ۴۰ سالمه وخانومم مهناز ۳۸ ما شمال زندگی کردیم چند سال بنا به شغل من خانومم اندام سکسی داری قدش ۱۶۵ وزنش ۶۴ سایز سینش ۸۵ ولی سفت نگین دختر دوست زنم بود ۱۷ سالش بود ی دختر سرتق قد بلند لاغر رزمی کار ولی باسن گردو خوشگلی داشت وسینه گرد سفت سایز۷۰ موهای پسرونه کلا عشق پسر بودن داشت که اونم دلیل داشت که تو سن ۱۲ سالگی ناپدریش بهش تجاوز کرده بود وپردشو زده بود چنبار خودکشی کرده بود بخاطر همین کلا دوس داشت پسر باشه همسایه طبقه بالامون بودن خونه ما زیاد میومدن تا اینکه یروز عصر من فهمیدم حسش به مهناز حس عاشقانه مالکیت همراه باشیطنتو هیزیه ساعت ۴ بود من رو کاناپه لم داده بودم مهنازم مثل همیشه با تاپ شورتک بود تاپ قرمز یقه باز استین حلقه ای با شورتک سبز زنگ خونرو زدن مهناز ی چادر تور سفید داره اونو سرش کرد درو واکرد نگین بود سلام خاله مامان کلید به شما نداده من کلیدم خونه جامونده نیستش مهناز گفت نه گلم شلوار لی تنش بود نگین با ی تونیک کوتاه بالا باسن منو دید گفت سلام عمو بعد احوالپرسی خواست بره مهناز تعارفش کرد اومدتو با شیطنت گفت نه خاله مزاحم نمیشم چه جیگری شدی باچادر تور سفید یکم شوخی کرد اومد تو منم داشتم تی وی میدیدم ولی هواسم به نگین بود و اون کون خوشگلش وشیطونیاش مهناز چادرو انداخت روشونش که نگین گفت اووف خاله جیگرطلای من چخبره لبشو گاز گرفت بد شهوتی بود مهناز رفت تواتاق لباسشو عوض کرد نگین اومد رومبل روبروی من نشست مهناز ی دامن مشکی کوتاه پوشید اومد رون سفید و توپولش به قول نگین ادمو شیطون میکنه اونروز حس نگین جونو فهمیدم شبش بهش اس دادم بعد یک هفته کلنجار رفتن به زبون اومد که اره یساله که ما اومدیم تو این مجتمع تو اسانسور باراول دیدش رفته تو نخش خودشم بهانه جور کرد مامانش بامهناز دوس شن که اون به هدفش برسه ولی میگفت روز به روز بیشتر عاشقش شده و حسرت بدل میگفت عمو میترسم بهش بفهمونم شر شه دوماهی باهم اس بازی میکردیم منم دوس داشتم لزشونو ببینم قرارشد منم کمکش کنم وای وقتی از لاس زدناش تعریف میکرد کیف میکردم …

بعداز دوماه کلنجار رفتن با نگین قرارشد باهم کمک کنیم واسه رسیدن نگین به وصال مهناز ومنم تواین دوماه همه فنی زدم که نگین جون از سکس هم کنار لز لذت ببره حتی خودمو جا مهناز میزاشتم تو اس بازیمون لز میکردیم وسکس کلی لذت میبرد دیگه منو امید جوون صدا میزد وای بیشرف اخر لز بود وسکس بااینکه ۱۷ سالش بود عصرا خودم باماشین میبردمش باشگاه کلی عشق بازی میکردیم باراول که سوار ماشینم شد جفتمون خجالت میکشیدیم تا اینکه دستشو گرفتم ی لرزی توتن جفتمون بود رفتیم سمت ساحل دریا یجا خلوت حسابی لب همو خوردیم اروم شدیم وحشی بود گاز میگرفت لبمو زبونشو کرده بود تودهنم میگفت ساک بزن زبونمو مثل کیر کیف میکردم اینجوری حرف میزد از اونروز همه جوره ازادش گذاشتم از مهناز لذت ببره شبا که مهناز میخوابید واسه نگین عکس میگرفتم ی:-)واشکی تا اینکه یروز موخ مهنازو زدیم گفتم بانگینو مادرش برید استخر بلیط گرفتم واستون نگین داشت میمرد از ذوغ میگفت لخت عشقمو میبینم واسه نگین ومهناز رفتیم پاساژ مایو شنا خریدیم مهناز گفت من نمیخوام بدنم زیاد بیرون باشه ی مایو یسره خرید بندی دور گردن جلو بسته پشت باز قرمز رنگشو نگین انتخاب کرد به هر بهونه ای هم مهنازو بقل میکرد خاله جون خاله جون میمالیدش چند بار توخونه اینکارو کرده بود کیف میکردم میمالیدش مهنازم از رو دلسوزی سر تجاوزش خیلی تو باغ نبود میگفت بچه راحت باشه رفتن استخر نگینم ست مهناز ابیشو خرید شبش چنان با ولع تعریف کرد واسم میگفت لختشو کامل دیده میگفت دیوونه کون خوشگلو گندشم وای چه کوس توپولو سفت وسفیدی داره قرار شد من کمتر باهاش سکس کنم مهناز حشری:-) بمونه منم بهانه میاوردم سکسمون تو چهارماه دوبار شد بجاش هفته ای یبار ویلا اجاره میکردم منو نگین حال میکردیم تا سه ماه فقط باخوردن ابشو میاوردم وبیشتر حالت لز بود منم زنونه میپوشیدم واسش تا اینکه بعد سه ماه تونستم برسم به کوس تنگو قشنگ نگین جوونم …

بعد اونروز فرداش من رفتم ترکیه یک هفته قرارشد نگین شبا بره خونه ما تا مهناز تنها نباشه واونم هم حالشو ببره هم لاسشو بزنه همم ساید تونست کاری کنه شب دوم ساعت یک شب بود من خواب بودم دیدم گوشیم زنگ میخوره شب قبلش ازش پرسیم چخبر گفت هیچی فعلا داره عشق بازی میکنه زنگ زدم گفتم چیشده گفت هیچی گلم خواستم تو خوشی باهم باشیم گفتم چیشده گفت هیچی دنبارو اب ببره عشق:-) منو خواب میبره گفتم چیکار کردی گفت هیچی دیگه خسته شدم طاقت ندارم سر شب بعد شام موخشو زدم دوتا پیک شراب بهش دادم به اسم اب انگور طبیعی از دوستم گرفته بودم شراب ده ساله بود شیرین قند دوتا قرص خوابم توش حل کردم بعدش تا یازده گفتیم خندیدیم من لباس جدیدمو واسش پوشیدم ی تاپ شلوار جین خریدم تنگ ناز واسه عشقمم ی تاپ تنگ نیم تنه خریدم با ی ساپورت شیشه ای اووف الان تنشه روتخت بیهوشه هیچی یکم نگران شدم گفتم هواست هست چیکار میکنی گفت اووهوووم نگران نباش قبل خواب گیج بود به زور قبول کرد پوشید گفتم خوب چیکارمیخوایی بکنی گفت هیچی میخوام بهش برسم سیرابم کنه سیرابش کنم وای ی نمیدونی چه ناز خوابه بزور گیج بود ساپورتو تنش کرد رفتم کمکش گفت نه زشته گفتم چی زشته خاله جووونم من دخترما باکلی نازواشوه وایساد ازپشت ساپورتو کشیدم بالا اووووف صورتم قشنگ خورد به کونش گفتم عزیز هزینه خطم زیاد میشه گفت جهنم باید باشی گفت گوشیرو میزارم گوش کن هروقت خواستم قطع میکنم صداش میومد چنان قربون صدقش میرفت من شوهرش بودم نرفته بودم از پاهاش شروع کرده بود چنان پرصدا لیس میزد بوس میکرد شق کرده بودم وای امید باورم نمیشه اوووو م جووونم چه بدنی داره عشقم دیگه حق نداری بکنیش مال منه اووووف مهنازم قربونت برم اوووم جووون امید امشب زنم میشه: پردشو میزنم جووووون اهههههههههه میخوام باسنشو که تو توکفش بودی واکنم به تونداد واسه من گذاشت گفتم نگین هواست به فردا هست بیدارشه جای دردشو میفهمه گفت نترس عشقم وازلین اوردم نرمش میکنم اسپری لیدوکایینم اوردم کامل سرش میکنم جرش میدم تو خفه شو گوش کن فقط جووونم رونتو بلیسم عشقم اوووم شل کن بکنم ساپورتتو عروسکم اوووم وای ی نالشو شنیدی اووف ی پهلو شده قمبل کرده بزار بکنم یاپورتتو عشقم راحت بخوابی میشنوی اوووووم نه ولکن خاله جان اذیتی بزار بکنم اهان شل کن شل کن اهان کندم اوووف چه سفیدی خاله جووونم چه کونی داره امید چی کشیدی نداده بهت اووف شروع کرد بوس کردن صداش کامل معلوم بود چنان ماچ میکرد باسنشو اوووم جوووون کونتو بخورم عشقم اووف خوابیدی اوووف میزد رو کونش صداش دیوونم کرده بود اووف چه کوس گنده ای داری اووف وای ی ی خدا باورم نمیشه دستم لاکوسشه اوووم جووون امشب تاصبح جرت میدم حیف خوابی صدای جیغو نالتو نمیشنوم…

نگین تو ابرا بود منم شق کرده بودم داشتم تجسم میکردم نگین رفته بود لای پاهاش از پشت داشت میلیسید اووف صدای لیسش وحشتناک بود اووووم جوووون کوست مال منه عشقم شوهرت کجاست ببینه اوووم اوووف جووون واکن عشقم قربون قمبل کردنت خطم قطع شد چند دقیقه هرکاری کردم راه نمیداد بزنگم بعد یربع دوباره گرفت کجا بودی امید جووون اخ خ خ خدا باورم نمیشه بلاخره لختش کردم امید کاش بودی اوووف تومال منو میلیسیدی منم مال هووومو خانوم بزرگ زیر خانوم کوچیک افتاده اووف خاله خاله خاله مهناز گفتم چیکار داری میکنی بیدارشه شر میشه گفت نه خاله جووون برگرد روبه بالا بخواب اذیتی اینجوری تاپتم تنگه اذیت میشی ی صدای ناله منگی اووومد نه ههه ولم کن وای برگرد دیگه خاله جوووونم اهان افرین اوووف قربون پستون گندت جنده خانومم راه نمیده بکنم ای بابااهان دیگه اهان بلند کن گردنو سرتو دربیارم خوووووو دراومد منم کیرم شق داشتم میمردم اوووف لختش کردم اوووم جووونم چه پستونی اوووووف اوووم اهه ه وای ی ی جووون اووپف جووون ای میلیسید وحشیانه اوووف جووون اخ خ خ مهناز دردش گرفت ولی نا نداشت چشماشو واکنه اووف دردت اومد جووون یساله دارم عذاب میکشم اووم رفتم زیرگردنش امید اخ بیا ببین دیگه اوووم برم تونافش اووف جوون اخ دارم میرم لاپاش وای چه توپوله جوون چوچولش پخه اوووم جووون اوووم صدای لیسیدنش دیوانم کرد اخ لنگاتو بده بالا روشونم اره اوووف میلیسید اوووف ابم اوومد گفتم نگین کارتو بکن لذت ببر گفت باشه این کوس منه دیگه راستی امید خریدی گفتم اره عشقم حیف نمیشه دیلدو بیارم ولی ست کامل چرم خربدم قلاده داره باشلاق حالا نگو دیلدو خریدم ۲۰ سانتی قطر ۵ قضروفی با تخم خایه شورتی پرسیدم یکی گفت یسری زن گنبدی هستن کارشون رد کردن جنسه لب مرز هستن دویست دادم یکیشون کلی خندید رفت سرویس تنش کرد پوشید ردش کرد واسم وای وقتی برگشتم نگین دید بال دراورد کیف کرد گفت اونشب خیلی عذاب کشیده هیچی نشست توماشینم گفت برو لب ساحل بپوشمش الان گفتم باشه عشقمرفتیم لب ساحل غروب بود پوشید کمرشو بندی بود سفت کرد وای چه ناز شده بود همیشه توفیلما دیده بودم وایساد جلو گفت بخورش گلم گفتم پررو نشو جوجه گفت بخور یالا گذاشت رو لبم چنتا زد روصورتم گفت بخور جنده بخور منم گذاشتم دهنم باحال بود ژله ای ی بیست دقیقه خوردم گفت خوبه بریم رفتیم توراه گفت واسه فردا شب به مهناز بگو نیستی بپیچونش ببرش خونه مادرش یا ببرش خونه ما منم به مامانم گفتم شب میرم خونه خالم باخالمم هماهنگم گفتم کجا گفت فرداشب میریم مزون اتلیه سیما جوون قرار گذاشتم دوهفتس نرفتم پیشش پونصدتومن پولم میخوام بگیرم ازش گفتم چجوری اخه اونکه خیلی سن بالاس گفت اره ولی زیر من ارضا میشه فردا میبینی پایان این قسمت

نوشته: Mn1357456

ادامه…


👍 14
👎 28
118711 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

734722
2018-12-09 20:36:56 +0330 +0330

بنا به شغل من خانوم سکسی داری :/

مرزهای کسشر رو جابه جا کردی مَرد

6 ❤️

734726
2018-12-09 20:43:04 +0330 +0330

دو خط اولو خوندم فکر کردم چیزی زدی!! ولی الان به این نتیجه رسیدم که تو اصل عملی!! خود جنسی!!! ?

6 ❤️

734736
2018-12-09 20:58:46 +0330 +0330

کصو پرت بود .
کص ننویس کص دست.
‌کیرم تو کونت بی غیرت

0 ❤️

734773
2018-12-09 23:08:51 +0330 +0330

اگه میخواستی کصشعر محض بنویسی کارت خوب بود
ولی اوه قصد داستان نوشتن داشتی که ریدی تو موضوع به این خوبی

3 ❤️

734778
2018-12-09 23:40:12 +0330 +0330

ریدم تو توهماتو جمله سازیت.
اگه دوس داری زنتو بکنن فقط بگو یکی از بچه های اینجا کمکت کنه.
دیگه انقد وقت مردمو نگیر

1 ❤️

734791
2018-12-10 02:12:06 +0330 +0330

هرچی فکر میکنم اینا که این خزعبلاتو مینویسن مال کدوم کونی‌آباد هستن عقلم به جایی نمیرسه،
تبریک میگم بهت چون تو تخیلات خودت مرزهای کسکشی رو جابجا کردی، جایزه‌ت کیر کل پسرای شهوانیه که به زودی حواله خودت و زنت و اقوامت میشه…

0 ❤️

734797
2018-12-10 03:55:15 +0330 +0330

کسخول کسسسسسسسسسسسسسسسسسس خووووووووووووول

0 ❤️

734802
2018-12-10 05:21:45 +0330 +0330
NA

کلا برا خودت نوشتی چون فکر نکنم کسی بفهمه چی نوشتی پیشنهاد میکنم وقتی داری جق میزنی ننویس یا جقتا بزن بعدش بنویس یا قبل جق بنویس و البته بهتر اینه که اصلا ننویسی کلا ابنه ای هستی کونتم میخاره در کل جنده ای خودت خاک بر سرت ابله

0 ❤️

734803
2018-12-10 05:39:29 +0330 +0330

کسخول جقی دیگه ننویس اصن معلوم نیست چی نوشتی

0 ❤️

734824
2018-12-10 08:14:41 +0330 +0330

فکر کنم تو همون ناقص العقله ی داستان بالای هستی !؟ زدی بیرون واراجی میکنی.

4 ❤️

734857
2018-12-10 11:44:31 +0330 +0330

کیرهرچی مرده توکسوکون توونگین اخه حرومزاده چراکس شعرمینویسی مگه وقتمون بی ارزشه واسه داستان توعه حرومی بذاریم دیوث ننویس دیگه ننویس دفه بعدی بنویسی ناموستوبافش میگام کونکش خرابنه ای

0 ❤️

734866
2018-12-10 13:35:31 +0330 +0330
NA

جالب بود ادامه داستانو بنویس

1 ❤️

734891
2018-12-10 19:40:34 +0330 +0330

آهااان،چون رزمی کار بود پس عشق پسر بودن داشت؟! احتمالا منظورت از نگین همون گلنار بوده.

0 ❤️

734896
2018-12-10 20:15:59 +0330 +0330

اکی نسبتا خوبی بود

0 ❤️

734904
2018-12-10 20:33:53 +0330 +0330

مرد لندنی عزیز، بشدت دنبال ادامه داستان دختر خوانده هستم. واقعا خوب و عالی بود.

بابا فحش باد هواست، بزار هرچی میخوان فحش بدن، تو داستانتو واسه هوادارت بنویس. دمت گرم

کیرت دهن هرکی فحش میده، عمو کاندومی هم روش

1 ❤️

734916
2018-12-10 22:15:58 +0330 +0330

با این داستانت کیر صادق هدایت رو شقوندی

0 ❤️

734918
2018-12-10 22:18:10 +0330 +0330
NA

شمارتو بده میخوام باهات تماس تصویری بگیرم اخه دارم زنتو میگام کونی که نگین باز کرده رو من دارم میکنم

1 ❤️

734941
2018-12-11 03:48:40 +0330 +0330

موضوع جالبی بود اما گند زدی با این نگارش، لطف کن ادامشو ننویس.

0 ❤️

735058
2018-12-11 15:54:46 +0330 +0330

کیرم دهنت واسه داستان نوشتن کسخل جقی

0 ❤️

756694
2019-03-27 04:23:51 +0430 +0430

چی نوشتی؟/:سر و تهش معلوم نی اصا

0 ❤️