...قسمت قبل

خب اونایی که قسمت اول خوندم میدونن که من خونمون دوباره با فرشاد قرار گذاشتم ، دیگه حسابی هوس کیر خوشگل و سفیدشو میکردم و برام مهم نبود به کسی میگه یا نه ولی همیشه بهش میگفتم بین خودمون بمونه ، خلاصه حوالی ساعت ۲ ظهر بود زنگ زد جلو خونتونم منم درو زدم بیاد بالا خودمم با یه شلوارک جذب بودم تا اومد داخل کلید درو پیچوندم در قفل شه ، تا گفت سلام گفتم سلام بیاااا ، کشوندمش چسبوندمش به دیوار یه اسلش پوشیده بود با شورتش باهم کشیدم پایین چشماش چهارتا شده بود ، راستش هم حشری بودم هم خیلی دوسداشتم تو حالت خواب براش بخورم و خمیری بشه ، تا کشیدم پایین دیدم به به قشنگ صافش کرده یکمم از رونشو زده سفید برق میزد مهلت ندادم همونجوری خواب همشو کردم تو دهنم یهو گفت یعنی در این حد… منظورش این بود در این حد حشری هستی منم همونجوری که کیرش تو دهنم بود گفتم اوهووووم و ادامه دادم وااای داشت تو دهنم باد میکرد همونجوری تا ته سرمو فشار دادم داخل جوری که کل بدنش چسبید به دیوار یهو با دوتا دستش سر و موهامو گرفت گفت جوووون چه خوب میخوری کسکش انقد سرمو بردم جلو که مجبور شد کمرشو خم کنه دولا شه سمت سرم بعد دراوردم کل دهنم خیس شده بود و آب دهنمو ترشح کیرش توش جمع شده بود دیگه کامل سیخ سیخ بود دراوردمش حالت چسبونکی عین خمیر پیتزا ترشح کیرش از کیرش تا لبم اویزون بود گفت واااای بخور بازم، منم همینجوری که تو چشماش نگاه میکردم کیر سفید با انحراف به چپشو میکردم تو دهنم درمیاوردم دوباره میکردم کامل درمیاوردم بدون اینکه بهش دست بزنم با دستام بغل رونشو گرفته بودم ، دیدم چشماشو بست سرشو کج کرد چسبوند به دیواار اینجا بود که تییر خلاصو زدم تا ته ته کردم تو دهنم وقتی رفت ته گفت اااااااه واااای کسکش کیرشو دراوردم گفتم بهم بگو کونی خودمی موهامو بگیر ، رفتم سراغ تخماش میخوردمشون چه حالی میداد ، اونم میگفت بخور کونی موهامو چنگ میزد منم از تخماش تا بالای کیرشو لیس میزدم دیدم خیلی حشریه از فرصت استفاده کردم انگشتمو بردم سمت سوراخش چیزی نگفت دیدم راضیه گفتم دراز بکش سریع خوابید لباساشو دراوردم پرت کردم اونور انقد حشری بودم صاف رفتم زیر تخمش سوراخشو لیس زدم گفتم دیگه تمومه اندفعه میکنمش اونم دیگه جایی نمیتونه بره بگه چون خودشم داده ، یهو گفت کونی فقط کیرمو بخور گفتم توروخدا چی میشه مگه گفت نه اگه نمیخوری من میرم ، منم که دیگه برام فرقی نمیکرد کونی شده بودم گفتم باشه یکم براش خوردم گفتم حالا بکن گف کاندوم گفتم ندارم گفت لاپایی میزنم گفتم هرجور راحتی راسش ناراحت شدم ، نشست روم دستاشو گذاشت رو زمین بعد گذاشت لا پام یهو زدم زیر دستاش افتاد روم یکم اه و اوه کردم دیدم در گوشم اروم گفت بکنم توش کووونی ، گفتم نه کاندوم نداری مثلا ناراحت شدم درحالیکه خیلی دوس داشتم ، خندید گف ناراحت شدی هیچی نگفتم دیدم بلند شد تف زد سرشو گذاشت رو سوراخم ، گفتم فقط ابت اومد در نیاری تا اب منم بیاد ، یکم فشار داد با اون صدای حشریش هی میگفت واای چه تنگه بزور میره تو ، کسکش هم کونی خودمی هم صفرزنتم منم میگفتم اروم اروم بکن یهو نکنی ، برخلاف سری پیش اروم کرد تو ، نصف بیشتر نرفته بود تو گفتم دیگه فشار نده درد داره عقب جلو کن ، اروم عقب جلو کرد منم حال میکردم عقب جلو کرد گف داره میاد کجا بریزم گفتم بریز تو ولی درش نیار تا اب منم بیاد یهو نفساش تند شد سفت منو گرفت منم یزره کونو داده بودم بالا و با دستم جق میزدم گفتم در نیار ، حس میکردم داره میخوابه ، داشتم میومدم خودمو عقب جلو میکردم میگفتم بکن تا ته بکن ، حشری شده بودم فرشاد گفت الان ک اومده میگی تا ته بکن ، گفتم اره بکن بکن اااه اههه بزن در کونم ، فرشاد محکم زد گفت کونی ابتو بیار میخوام ببینم گفتم داره میاااد وااای اااه اااه اااه ابم اومد عجب حالی میداد واااای ، دیدم فرشاد سرشو کج کرده داره اب کونیشو میبینه که چجوریه وقتی کیرش توشه ، خیلی حس خوبیه یه بچه خوشگل که چندسال کوچیکتره بکنتت و براش ساک بزنی یجورایی اون بهت غلبه کنه ، بعد بلند شدیم خودمون شستیم و یه سیگار کشیدیم و طبق معمول گفتم به کسی نگیا اونم‌گفت انقد بگو تا با ینفر دیگه دوتایی کونتو جر بدیم منظورشو نفهمیدم خدافظی کردیم رفت منم یجورایی هم حال کرده بودم هم عذاب وجدان داشتم
داستان ما ادامه داره اگه خوشتون اومد بگید قسمت بعدم بنویسم .

ادامه...

نوشته: مهران