با سلام خدمت دوستان
اسم من شيما هستش ٢٢سالمه و تازه با اين سايت آشناشدم ميخام داستان زندگي خودمو بنويسم شايد دوستان با نظراتشون بتونن بهم كمك كنن .
قضيه از زماني شروع شد كه بعد از دوسال پشت كنكورموندن آخرش تورشته معماري يكي از دانشگاهاي مشهد قبول شدم البته خونمون گرگانه وباهزار بدبختي و مخالفتهاي پدرم و اصرار زياد من آخرش موافقت كردن كه برم مشهد …ترم اول با بابام رفتم و بعد ثبت نام بهم خابگاه دادن و پدرم خيالش راحت شد كه دخترش توي خابگاهه و مشكلي نيست اما اول بدبختي من بود وسطاي ترم تازه متوجه شدم چندتا از دختراي داخل خابگاه آدماي خلافي هستن و هرزگي از همه جاشون ميباريد حتي يه بار خودم ديدم توي چاي مواد سياهي به اندازه نخود ميندازن و ميخورن كه بعدا فهميدم ترياكه …سردستشون دختري بود به اسم شهين كه خيلي بي حيابود بعضي وقتا جلو بچه ها تو خابگاه سينه هاشو بيرون مينداخت يا با نوچه هاش همديگه رو دستمالي ميكردن و كاراي سكسي ميكردن كه بعدا فهميدم همديگرو انگشت ميكنن و لب ميگيرن …
من زياد باهاشون نميپريدم تا ترم دوم كه از بخت بد من تو كلاس طراحي اسليمي بود كه با دوتا از اون اراذل هم گروه شدم گروهمون چهارنفري بود نفر چهارم يه دختر ساده بود كه بيشتر سرش تو كتاب بود …
يه روز قرارشد بريم خونه اون دختره كه مشهدي بود و اسمش زهرا بود من اول نميخاستم برم اما با اصرار اونا چهارنفري رفتيم اونجا پدرش اخوند بود از همون لحظه اول كه رفتيم اونجا فهميدم چشماي هیزي داره زنش چندسال بود فوت كرده بود وفقط زهراو داشت وقتي رفتيم تو لباس اخوندي تنش بود با عمامع اول گفتم خوبه احساس امنيت ميكردم اما بعد يه ساعت كه برامون چاي اورد شهين و دوستش هي ازش سوال شرعي ميكردن ميخاستن دستش بندازن و سوالاي سكسي و زناشويي ميكردن اونم قشنگ جواب ميداد من راستش كمي ترسيدم كه كار به جاهاي باريك بكشه چن من خجالتي بودم پدر زهرام كنارمون نشسته بود و مشخص بود اصلا نميخاد بره از تو چشاش سكس و شهوت موج ميزد كه يه دفه گوشي شهين زنگ خورد و بلند شد و گفت بايد برم دوستشم بلند شد و هرچي اصرار كرديم دوتايي خداحافظي كردن و رفتن منم ميخاستم برم كه زهرا گفت تو لااقل بمون پدرم با ماشين ميرسوندت كه با اصرار اونا من موندم و يه چند دقيقه بعد ديدم زهرا رفت طبقه بالا و پدرشم غيبش زد كه من ترسيدم گفتم كجارفتن اينا چندبار زهراو صدازدم جوابي نيومد كه پدرش اومد و گفت الان مياد نشست كنارمو شروع كرد به سوال كردن و كه كجايي هستي و خونوادت كجان واز درسام پرسيد و كم كم بهم خودشو نزديك كرد اما من خجالت ميكشيدم برم عقب توي دلم ميگفتم اين حاج اقاست و اخونده مگه ميشه بخاد كاري بكنه تازه زهرام خونست هي بخودم جرات ميدادم اروم باشم كه يه دفه دستشو انداخت دور گردنم اول نفهميدم چرا اينكارو كرد اما بعد اينكه اون دهن پرازپشمشو اورد منو ببوسه فهميدم جريان چيه خودمو كنار كشيدم دستامو گرفت لامصب خيلي پرزور بود خودشو انداخت روم جيغ زدم زهراو صدا كردم هي جيغ ميزدم كه با دست جلو دهنمو گرفت اينقد تقلا كردم كه فراركنم كه خسته شده بودم هي جيغ ميزدمو گريه ميكردم ديگه ناي حركت نداشتم اونم هي سعي ميكرد شلوارمو با يه دستش در بياره وزن كل بدنشو انداخته بود روم نميتونستم نفس بكشم صدامم گرفته بود اينقد جيغ زم اما لامصب ميخاست خستم كنه كه موفق شدبا يه دست منو گرفته بود بادست ديگش لختم ميكرد عمامش هنوز سرش بود عوضي هنوز باورم نميشد كه چه اتفاقي داره ميفته اونم كم كم لخت شد كيرش شق شده بود انگار ده ساله كسي رو نكرده منم ديگه ناي گريه كردن و جيغ زدن و دست و پازدن نداشتم هي به اين فكر ميكردم كه الان زهرا مياد و خلاص ميشم …
يه كم از روم بلند شد منم يه كم نفسم بالا اومد كه دستشو برد طرف دهنش و تف انداخت تو دستش داد زدم تورو امام حسين من دخترم اما گوشش بدهكارنبود همينطور كه روي من بود كيرشو تف زد و كيرشو روي كسم اينور اونور ميزد كه سوراخو پيدا كنه چن صورتش روي صورتم بود كه يه دفه درد شديدي حس كردم توي دلم هي ميگفتم خدا خلاصم كن اما اون عوضي دست بردار نبود كيرشو تا ته كرد تو كسم …سوختم احساس كردم چاقو كردن تو كسم شروع كرد به تلمبه زدن و منم هي با صداي گرفته انگار كه از ته چاه در مياد جيغ ميزدم اما اون اهميت نميداد تا اينكه بعد چندبار جلو عقب كردن ابشو خالي كرد توي كسم بعد ولو شد روي فرش و من تازه توستم نفس بكشم همه اينا تو چنددقيقه اتفاق افتاد …دنيا دور سرم ميچرخيد كه يه دفه زهراو ديدم كه روپله ها نشسته و نگا ميكنه تازه فهميدم اينا همش نقشه بوده تا اون عوضي به خاستش برسه وقتي بلند شدم ديدم كسم خونيه اون موقع ميخاستم بميرم جواب خانوادمو چي ميدادم تازه يادم افتاد ابشم ريخته تو كسم داشتم ميمردم لباسامو تنم كردم كه برم كه پدر زهرا دوباره جلومو گرفت گفت كجا ؟تازه اولشه منم دفاعي نداشتم به زهرا گفتم نامرد بيمعرفت چرا؟؟هيچي نگفت همينطور نگام ميكرد كه پدرش دستمو كشيد طرف يكي از اتاقا گفتم تشنمه فقط يه كم اب بده بخورم كه ولم نكرد منو كشيد طرف اشپزخونه يه ليوان برداشت و پراب كرد گفت بخور دنبال يه چيزي ميگشتم كه اونو بزنم تا ولم كنه كه چشمم افتاد به ماهيتابه كثيفي كه گذاشته بودن بشورن با يه حركت برش داشتم تا خاست جلومو بگيره زدم توي سرش خون فواره زد دستمو ول كرد فرار كردم رو به در خروجي اما قفل بود به زهرا گفتم جان مادرت در رو باز كن كه ديدم جواب نميده كه زدم شيشه رو شكستم و از داخل شيشه ها رفتم بيرون توي حياط دروبازكردمو فرار كردم و رفتم توي يه پارك نشستم دستام بريده بودلباسم خوني بود اينقدخسته بودم نميتونستم راه برم تا حابگاه راهي نبود توي پارك دستامو شستم و خودمو تميز كردم .خيلي ترسيده بودم كسم خيلي ميسوخت و خوني بود رفتم خابگاه و خودمو انداختم تو تختم و زار زار گريه كردم …الان يه سال از اون موضوع ميگذره و ديگه زهرا رو نديدم جرات هم نداشتم موضوع رو به كسي بگم و يا برم شكايت كنم هميشه كابوس ميبينم كه شوهر آيندم ابرومو جلو بابا ميبره …من ديگه اون دختر سابق نيستم.فقط شانس اوردم بچه دار نشدم الان به كلم زده برم پردمو بدوزم اما نه پولشو دارم نه روشو چن خجالت ميكشم به دكتره چي بگم …من اون اخوند رو بخشيدم چن شهوتش زده بود بالا اما زهراو نه چن ميدونست پدرش از اون ادماست شايدم زهرا رو هم ميكنه و از اون خسته شده بوده از اون خيكي هيچي بعيد نيست …با تشكر كه خونديد.
نوشته: شیما
بشین ببینم بابا. اجیر شده دولت. بزن یوتیوب . استاد دانشگاه زنجان داره ترتیب دختره رو میده که دانشجوهای پسر سر میرسن. چی چی میگی. روحانیت مگه ابرو هم داره که بخواد بره. شما که انقد به فکر ابرویی بین ما بی ابروها چیکار می کنی؟ نمی تونی حشرتو کنترل کنی؟ والا .
خیلی مردی نقابتو بردار ۴ تا عمله دور خودت جمع نکن .ببینم خ…یه داری حرف بزنی رو در رو یا نه؟
اینم ندارید اخه . درد اینه که اینم ندارید.
خفه شو الاغ…دشمن کجاست؟ اجیر شده کیه؟
بز حاضر و دزد حاضر…مگه روحانی فاسد نداریم؟ توی هر قشری آدم کثیف هست.ضمنا تو اگه خیلی خشک مقدس تشریف داری توی این سایت چه گ…ی میخوری؟ حتما اومدی تطئه دشمنان فرضی رو رسد کنی…اروا عمه جونت
من کاری ندارم داستانت درست باشه یا غلط فقط میگم مرگ بر جمهوری اسلامی و اسلام اخوندی خمینی و خامنه ای نابود میشن یک روزی اسلام اگر بخواهد کثافت کاری کنه به درد ما نمیخوره زنده با ایران زنده باد کورش کبیر وسلام
اصلا باعقل جور نیست این داستان . . . دانشجو و این همه غلط های املایی . . ؟!عمامع ، چن ،
با شنیدن این داستان همین فردا میرم از ثمتم تو بسیج استفاءمیدم
کوروش بیدار شو وقت خواب نیست
این خوارکسده ها ملت رو گاییدن
غصه نداره خانوم بیا من آشنا دارم واسه پرده دوختن کمتر ازت میگیره. اگه خواستی خصوصی پیام بده تا باهات هماهنگ کنم هرچند غزل بودنوشتت.ولی باور میکنم که پرده نداری درهرصورت خواستی خبرکن. lol
آخه کوونی بی اصل و نسب مشخصه که توهم یه کونی زاده آخوندی یه دخت معصوم که تو خونه ی حیوون هم بره این بلا رو سرش نمیارن!اونم یه دختر باکره و پاک و معصوم!تو از کدووم روحانیت داری حرف میزنی؟همون روحانیت آخوندی که تمام مملکت و ملت ایران رو زیر سلطه گرفتن و دارن با جوون مردم بازی میکنن؟
اصلا تو بچه کونی چرا نمیری جلقتو بزنی تورو چه به سایت سکسی؟مطمئن باش اگه روزش برسه با همین دستای خودم جوون هزار تا از همین روحانیون رو نگیرم مرد که هیچ انسان نیستم!به جای اینکه دختر بیچاره رو دلداریش بدی خوبه بهش انگ اسرائیلی نچسبوندی!!!
شیما جوون اولا بابت این مصیبت که سرت اومده خیلی متاسف و ناراحتم خواهر گلم!!ثانیا این از آخوند بیشرف و بی ناموس رو هرگز نبخش و حواله خداش کن!
برای حفظ آبرووت هم میتونی عمل کنی یا اگه عمل هم نکردی راه هست که بهت بگم دوست داشتی پیام خصوصی بده تا راهنماییت کنم
be nazar man haghighate az in model akhoond ziad hast bache hashonam mesle khodeshoonan
توروخدا ببین به کجا رسیدیم.
با چه داستانهایی میریم سر کار…
لت وپار
سلام نمیدونم دختری یا دختر نما اما مشخصه دروغه امکان نداره بچه ها الکی گول نخورید
یه دختر 80 بیشتر نیستی.ابروم رو میزارم وسط.
من نمی دونم این 11 12 ساله ها چی رو میخوان برسونن.برو بچه برو وقت خوابت دیر شده
داستان جالبی نبود اما در مورد اون شخصی که توهم توطعه داره باید بگم
1_ ایشون هیچ گونه اعتقادی نسبت به ماهیت خوب یا بد بودن آخوندها نداره و به خاطر یکسری ترس های توهمی که از جامعه و مخصوصاً والدین به اون تزریق شده چنین واکنشی نشون میده.
2_ایشون مذهبی نیست چون اگه شخص فوق دارای اعتقاد به مذهبی که حتی از تریبون آخوندها رواج داده میشه بود حداقل پاشو تو این سایت نمیزاشت.
3_البته ایشون میخواسته با مخالفت با شخص نویسنده به اون قسمت از شخصیت خودش که باعث خودآزاری و ممانعت اون از اومدن به این سایت میشه و اون رو از اومدنش به این سایت میترسونه بگه، که هنوز شبیه ما نشده وهنوز هم به آخوندها و خدای ساختگی اونها وفاداره تا دیگه اینقدر اذیتش نکنه و بزاره چندتا دیگه از این داستان ها رو بخونه،ایشون در حقیقت با این کارش میخواد مثل ما بودنشو انکار کنه.
4_این قسمت خطاب به شخصی توهمی:مطمئن باش به لطف آخوندها ومذهب غیر کارآمدی که ما داریم که البته از آمدن شخص شما به این سایت این مطلب به وضوح محسوسه دشمن هیچ نیازی به توطعه برای ما نداره و حضرات آیات کاملاً این وظیفه رو برای اونها با کمال میل انجام میدن ،البته بدون هیچ کم و کاستی.
5_خطاب به توهمی از طرف خودم و دوستان به نمایندگی ار آنها:ما هیچ وقت شبیه تو نیستیم ،ما با خودمون صادقیم.
SPAM لطف کن بیشتر نظر بده اگه نظر هم نمیدی اومدنت با اون عکس پروفایلت باعث میشه همه شاد بشن ،مطالبتم خیلی با نمک و جالبه،ممنون.
گوسفند ها چه در خواب وچه در بیداری چه تفاوتی با هم دارند؟
فری کافر
etefaghi ke oftade dige etemad nakon polam khasti biya man midam payam khososi bezar
تا تو باشی که وقتی بابات مخالفت کرد جلوش واینمیستادی.وایستادی به درک به هر بی سروپایی اعتماد نمی کردی اعتماد کردی به درک لااقل ی بچه آخوند ازش می ساختی حالا که بخشیدیش lol
تو هم نمیتونی هضم بکنی که آخوندان چه کثافتهایی هستند متاسفم مغزت خرابه تازه این که چیزی نیست من دوستم دادگاه ویژه روحانیت سرباز بود پرونده هایی را تعریف میکرد که اینا هیچه جلوش آخوند یک عده هستند که از اسلام مذهب جعلی شیعه اثنی عشر را برای چاپیدن مردم باسم امام حسین و دیگران تشکیل شدن خمس در اسلام نداریم خمس مختص قم و مشهده و غیره و هر صده یک خرافات اضافه کردن صده ما هم ولایت فقیه که رفت طوی دین و در نمیاد باینا بدعت میگویند یعنی 14 قرن و 14 خرافه کافی نیست که خراب بشه که کرده اند حالا خود دانی
خیلی دلم میخاد ادرس این کثافتو پیدا کنم تا با پارچه عمامش از سقف اویزونش کنم
فرض بر اینکه داستان دروغ
اما تا حالا چند بار از این اتفاقا رو واسمون گفتن
کسی که متدین بود به طرز فجیعی تجاوز میکرد
اخوندی که مشاور مرکز دخترای فراری بود به بیشترشون تجاوز میکرد
اخوندی که تو مسجد به پسر ۱۰ ساله تجاوز کرد
اخوندی که دختر همسایشونو تجاوز کرد بعد که دادگاهیش کردن گرفتش
و…
عکس پرو فایلتو از فیلم هیس دختران فریاد نمیزنند برداشتی ابتکتر خوبی بود ایول
کیرم تو هر چی اخوند بی ناموسه…
کیرم تو کس اول اخرشون…
هر وقت میام اینجا کامی بگیرم کیری میره تو اعصابم…
من نمیگم داستان دروغه چون داستان تجاوز آخوندها از درد های قدیمی ما ایرانی هاست ولی نحوه نگارش داستان خیلی ساده ست و به بچه های کم سن سال میخوره
خدا ازش نگذره
ولی به نظرم باید ازش شکایت میکردی
باید آبروشو میبردی
جامعه ما تشکیل شده از دیوثایی مثل این اخوندای حرومزاده و کسخلایی که در برابرشون سکوت میکنن, خیلی زور داره بری به یه شپش بدی و صداتم در نیاد
دوستان من یبار برام پرونده درست کردن که تو نت برعلیه نظام حرف زدم اما الان دیگه حرف از آخوند وکثافتکاری شد نمیتونم چیزی نگم.داستان حتی اگه دروغ باشه بازهم یه حقیقت هستش که توایران اتفاق میفته هرروز وهیچکس وهیچ قدرتی نمیتونه درمقابل این جنایات اخوندیسم مقالبه کنه.اخوندا کاش فقط شهوتشون بالا میزد ودخترای مردم رو زورگیر میکردن فیلم زورگیرکردن پسراهم توسط اخوندا هم من دیدم. کاش اون جنده ها که چادرسرشون میکنن وروسری حزب الهی سرشون میکشن وعکس آقا بدست تو خیابان هرروز تظاهرات میکنن روهم زورگیربکنن که دلم خنک شه این محجبه خانما کسشون اتیش بگیره.البته اینا وعده وعید کارو شغل یه بسیجی ها میدن حاندان این بسیجی هارو بگان باز چیزی نمیگن ودرعوض وقتی قدرت دستشون برسه اوناهم ملت رو بگا و به فاک عظما میبرن.
اولا واست ارزوی سلامتی میکنم و خدا بهت صبر بده دوما اینجا ما بسیجی هم داریم اخه تو نظرها یکی گفت میرم استعفا میدم جلل الخالق نمیدونستم شهوانی هم پایگاه بسیج داره
من کسیو سراغ دارم که دکتره پرده میدوزه کارشم خوبه اگر خواستی متونم راهنماییت کنم
فقط یه چی بهت میگم برا دوختن بکارتت به هیشکی اعتماد نکن چون عاقبت خوبی نداره اگه مشکل ازدواجته میتونی از داروخانه تنگ کننده بگیری و قبل سکس با شوهرت استفاده کنی که اگه فقط همون یه بار بوده خودش تنگ شده
و4مین روز پریودیت با شوهرت سکس کنی لکه خون میاد شوهرت هم اگه خیلی ماهر نباشه نمیفهمه
دستم به این آخونده می رسید چیزشو میبریدم عمامشو میپیچیدم دورش مجبورش میکردم قورتش بده
مرتیکه بی همه چیز حرومزاده
اخوندرو بخشیدی؟ دخترشو نه؟ من نمی گم داستانت دروغ هستش .یوتیوب پر از فیلم های این اخوندهای عزیز مماکتمون هست . شکایت هم نمی تونستی بکنی . چون اخر سر خودت محکوم می شدی یا جمهوری اسلامی مجبور به ازدواج با اخوند می کرد. البته اگه می تونستی ثابت کنی.چون شاهد هم نداشتی. از این موارد که بگذریم .می تونستی به خانوادت بگی .اونا می دونستن چجوری پرشو در بیارن.حداقل ۴ نفرو اجیر می کردی ترتیب اون ۳ تا دخترو بدن. ماشالله ایران پر شده از اوباشی که فقط پول می خوان تا سر ببرن.برای همسر ایندت می تونی توضیح بدی. البته متاسفانه مردهای ایرانی نمی تونن این مسله رو هضم کنن. دختر غیر باکره؟؟؟؟ بلا به دوررررررررررررر.راه حل نهایی برو بدوز. ولی اخوند به هیچ طریقی نبخش. از من گفتن. این بلارو سر خیلی ها اورده حتما.