آرش و مرضیه

1402/05/30

برادرم معتاد بود با هزار زور ترک کرد خانواده گفتن براش زن بگیرید تا انگیزه پیدا کنه دیگه سمت مواد نره از یکی از روستاهای اطراف شهرمون یه دختر رو براش گرفتن به اسم مرضیه، یه دختر سبزه با چشمای درشت مشکی و لبخند زیبا و کون و سینه خوش فرم از همونجا عاشقش شدم خیلی دوست داشتم زنم میشد اما بی فایده بود اون رو برای داداشم گرفته بودن، یه ماه بعد مرضیه با داداشم ناصر ازدواج کرد سه ماه بعد عروسی ناصر دوباره شروع کرده بود مصرف کردن و با مرضیه به مشکل خورده بودن و دعواهای بدی میکردن مرضیه رو کتک میزد و تحقیرش میکرد و بهش فحش میداد، یه روز داشتم میرفتم خونشون دیدم ناصر با عصبانیت از خونه زد بیرون منو که دید گفت اینجا چیکار داری؟ گفتم مامان گفت هر چی زنگ زده جواب ندادید اومدم آبغوره ببرم گفت برو داخل رفتم داخل و در رو بستم دیدم مرضیه داره گریه میکنه و دهنشم خونیه بهش دلداری دادم و اشکاشو پاک کردم و بلندش کردم رفتیم توی سینک ظرفشویی دهنشو شست و رفت توی اتاق خودشون و جلوی آینه داشت لبشو خشک میکرد تا خونش بند بیاد نمیدونم چی شد از پشت بغلش کردم و در گوشش گفتم خیلی دوستت دارم و بوسیدمش یه چند ثانیه شوکه بود و حرفی نزد بعدش گفت آرش اومده بودی اینو بگی؟ ولش کردم و گفتم نه اومده بودم آبغوره بگیرم ازتون… گفت الان برات از توی انبار میارم منم پشت سرش راه افتادم از پشت واقعا جذاب بود یه شلوار مشکی پوشیده بود که انگار زیرش شورت نپوشیده بود چون شلوار لای کونش رفته بود رفتیم توی انبار و یه ابغوره برداشت و اومدم بگیرم نداد گفت اون حرفو جدی گفتی؟ گفتم کدوم حرفو؟ گفت که دوستم داری؟ گفتم از روز اولی که دیدمت عاشقت شدم و بوسیدمش گفت امشب میای پیشم؟ ناصر نیست میترسم گفتم از اینکه ناصر نیست میترسی یا از اینکه بیادش؟ گفت از هر دوش خندیدیم و خداحافظی کردم و رفتم و ناهار رو خوردم و به مامانم گفتم میرم خونه ناصر، ناصر نیستش زنه میترسه گفت باشه برو شب اگر خواست بیارش خونه خودمون اینطوری بهتره گفتم اگر اومد چشم، رفتم خونه ناصر زنگ رو زدم،مرضیه در رو زد، رفتم داخل دیدم وای چه خبره مرضیه یه تاپ و شلوارک سفید پوشیده بود وصورتشم آرایش قشنگی داشت گفتم چه خوشگل شدی گفت دوست داری؟ گفتم خیلی بغلش کردم و ازش لب گرفتم که لبش درد اومد و یکم خون اومد گفتم ببخشید دست خودم نبود گفت اشکالی نداره ذوق زده شده بودی گفتم خیلی خیلی خوشگل شدی رفتیم روی مبل نشستیم و ماهواره یه آهنگ شاد گذاشته بود گفت بیا با هم برقصیم گفتم من بلد نیستم گفت پس من برات می رقصم وای که چه رقص قشنگی بود چشمم بهش خیره بود خسته شد اومد کنارم نشست گفت دوست داشتی رقصمو گفتم عالی بود گفت من عاشق رقصم گفتم منم عاشق رقصیدنت شدم و خندیدیم گفت آرش واقعا دوستم داری؟ گفتم خیلی، بغلم میکنی؟ خیلی بغل میخوام بغلش کردم گفت اینجوری نه بلند شد پاهاشو باز کرد و اومد نشست روی پام و گفت بوسم کن منم می بوسیدمش کم کم کیرم که زیرش بود شق شد گفت تو که گفتی دوستم داری اما این چیه زیر پام؟ گفتم این هم نشونه علاقست گفت پاشو بریم توی اتاق ببینم این نشونه علاقت چقدر واقعیه رفتیم توی اتاق گفتم خیلی دوست داری ببینیش؟ گفت اره گفتم این بیینیش راست بشه دیگه نمیشه کاریش کردا گفت من بلدم چطور بخوابونمش شلوارم و کشیدم پایین و کیرمو دید گفت آرش عجب کیری داری حدس میزدم کیرت بزرگ باشه نه تا این حد گفتم ماله من بزرگتره یا ماله ناصر؟ گفت اسم اون حیون رو نیار بدم میاد ازش امشب این کیر ماله منه برنامه های زیادی براش دارم و اومد جلو و شروع کرد خوردن وای که چقدر خوب میخورد گفت اگر دوستم داری هر کاری بهت میگم باید برام انجام بدی گفتم هر چی باشه گفت پس کوسمو بخور منم شلوارکشو کشیدم پایین دیدم یه کوس تمیز با لبه های کبود مشکی بود شروع کردم خوردن واقعا طعم بی نظیری میداد من اولین بارم بود و بلد نبودم مرضیه بهم میگفت چیکار کنم میگفت با زبونت بالای کوسمو مک بزن لیس بزن آروم گازش بگیر، وای چه لذتی داره، آرش از الان تو تا همیشه باید کوسمو بخوری باشه؟ گفتم من فدای کوست خودم می خورمش گفت بسه آرش کیرتو بکن توی کوسم کیرمو کردم توش واقعا تنگ بود گفتم ناصر مگه کوستو نکرده؟ گفت فقط دو بار گفتم خاک بر سرش و آروم شروع کردم توی کوسش تلمبه زدن هر دو لذت میبردیم میگفت بهت حال میده کوسم؟ گفتم عالیه چه تنگه جووونم فدات بشم انقدر هیجان زده بودم که زود آبم اومد و ریختم توی کوسش گفت چه زود آبت اومد گفتم این اولین سکسم با یه خانم بود گفت مشخص بود از خوردنت و دوتایی خندیدیم اون شب یه بار دیگه هم سکس داشتیم و من شدم شوهر دوم مرضیه

نوشته: آرش


👍 11
👎 14
29001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

943549
2023-08-22 00:30:02 +0330 +0330

اینجوری که تو گفتی اون گفته پس هرچی من میگم ، گفتم شاید خواسته کونت بزاره
ولی کم توقع بوده فقط گفته کسمو بخور
واقعا زنداداش کم توقعی داری دمش گرم 😁

0 ❤️

943551
2023-08-22 00:35:06 +0330 +0330

وای آرش خاک تو سر مجلوق کوس ندیده بدبخت

1 ❤️

943561
2023-08-22 01:03:49 +0330 +0330

پس کس ندیده کسش خوردی و کردی 😅😅😅

0 ❤️

943611
2023-08-22 08:26:29 +0330 +0330

اصل داستان:
میره خونه‌ی داداشش ناصر که آب‌غوره بگیره، ناصر میگه تو انباره و باهاش میره انبار.
اون‌جا خفتش می‌کنه و حرص پریودی و قهر زنش رو از آرش می‌گیره، گشادش می‌کنه و بهش میگه پاشو و آب‌غوره نگیر!!
تمام شیشه‌های آب‌لیمو و آب‌غوره حواله‌ت بادا ابله الدنگ متوهّم گشاد!!

3 ❤️

943642
2023-08-22 15:11:52 +0330 +0330

به همین راحتی😗😗😗😗😗😗

0 ❤️

943763
2023-08-23 03:32:10 +0330 +0330

خوبه فقط دوبار کرده بوده و کبود بود رنگش

0 ❤️