امید، ناامیدم نکرد...

1400/06/19

سلام خدمت همه دوستان
اول از همه بگم که داستان درمورد یه رابطه پسرونه یا همون گِی هستش پس اگه مطابق سلیقتونه بخونید.
اسمای مستعار استفاده میکنم. اسم خودم امیر هستش. این خاطره مربوط به 18 یا 19 سالگیم میشه که واستون تعریف میکنم. از خودم بگم قد180 و وزن شصت و هف هش کیلو دارم با یه بدن معمولی
داستان یکم مقدمه داره اگه نمیخواین مقدمه رو بخونین قسمت اصلی رو مشخص کردم میتونید برید از اونجا بخونید.
.
بریم سراغ مقدمه داستان
.
.
داستان از اونجا شروع میشه که ما به یه محله جدید اسباب کشی کردیم البته زیاد غریبه نبودم اونجا 4یا5 نفر هم مدرسه ای و یه همکلاسیم تو اون محل ساکن بودن. محله یه پارک داشت که عصرها تقریبا همه اونجا بودن چه پیرمرد پیرزن ها چه بچه ها و هم سن وسالای من.
اون همکلاسی که گفتم اسمش آرش بود و چون دیگه هم محله شده بودیم یواش یواش باهاش صمیمی شده بودم و بیشتر حرفامون رو بهم میگفتیم. من به شوخی بهش گفته بودم که دوس دارم یه رابطه با پسری که یکی دو سال ازم کوچیکتر باشه رو تجربه کنم(البته من قصدم جدی بود ولی به مدل شوخی گفتم که یوقت شر درس نشه) و اونم به شوخی برگشت بهم گفت مگه پیرمردی و نمیدونم سعید طوسی و اینا.
گاهی اوقات با آرش گیم نت میرفتیم و اونجا چندتا پسر حدودا 16 17 ساله می دیدم که همیشه باهم بازی میکردن و از یکیشون خیلی خوشم اومد. یکم با آرش پیگیرشون شدیم و فهمیدیم اونی که ازش خوشم اومده اسمش امید هست. امید یه پسر 17ساله با قد حدودا 165 و تقریبا 60 کیلو اینا بود. البته امید خودش اهل کون دادن و رابطه دوطرفه با بقیه بود ولی اونموقع ما اینو نمیدونستیم و بعدا فهمیدیم. بگذریم
یه مدت تو کف امید بودم و با آرش درموردش صحبت میکردیم و تو فکر این بودیم چطور باهاش رفیق بشیم چون دو سالی ازمون کوچیک بود. فهمیدم اهل سریال دیدن هستش و این بهانه ای شد تا باهاش یکم صحبت کنم و از گوشیامون به هم فیلم و سریال بفرستیم و اینا تا اینکه بهش پیشنهاد دادم چندتا سریال تو کاپیوترم تو خونه هست که اگه دوس داره بزنم به گوشیش و نگاشون کنه. برام عجیب بود که خیلی سریع قبول کرد. قرار شد هر هفته یه فصل بزنم براش و یکی دو هفته اول که بصورت عادی گذشت. البته یکم شوخی هایی داشتیم موقعی که منتظر کپی شدن فایل ها بودیم و چون مورد خاصی نبود میومد خونمون و با خانوادم سلام علیک میکرد فیلمارو میزدم و میرفت.
از قضا سریال به جای خوبش رسیده بود و امید زنگ زد گفت باید زود بیاد بقیه ش رو بگیره و نمیتونه منتظر بمونه. یکی دو روز بعد نمیدونم پدر مادرم سالگرد ازدواجشون بود نامزدی بود چی بود خلاصه باعث میشد برن بیرون و شب دیر برگردن و منم به امید گفتم همون روز بیاد و خب خانواده هم چون قبلا دیده بودنش مشکلی با اومدن امید نداشتن. منم شروع کردم مقدمه چینی برای اون روز و عمدا اون فصل رو با کیفیت بالا دانلود کردم تا کپی شدنشون زیاد طول بکشه. اواخر تابستون بود و هوا حدودا ساعت8 تاریک میشد. پدر مادرم که آماده شدن برن بیرون و منم به امید زنگ زدم تا فلش رو بیاره و فیلم هارو بزنم. البته قبلا بهش گفته بودم که اون روز خونه تنها هستم. تقریبا 20دقیقه دیگه رسید و زنگ خونه رو زد و در رو باز کردم اومد داخل و سلام اینا و نشستیم پشت کامپیوتر.
.
.
بریم سراغ قسمت اصلی داستان
.
.

بهش گفتم راحت باشه چون کسی خونه نیست اونم گفت مرسی فقط یه سر باید برم دستشویی. بعد از اینکه اومد بهش گفتم این فصل سریال یکم زیاد طول میکشه تا کپی بشه گفت مشکلی نیست منتظر میمونه. فایل هارو گذاشتم کپی بشن و یکم صحبت کردیم در مورد قسمتای قبلی و اینا که به شوخی گفتم تا فایلا کپی بشه میخوای پورن ببینیم؟ اونم بازم خیلی ساده قبول کرد و گفتم خودت انتخاب کن و پوشه رو نشونش دادم. از قبل همه پورن های اون پوشه رو گی انتخاب کرده بودم که هرکدوم رو باز کنه فیلم گی ببینه و بلکه مقدمه بشه برای رابطه. یکیشونو شانسی باز کرد و بهش گفتم اینی که ورداشتی فیلم گی هست. اونم خودشو زد به اون راه و پرسید گی چیه؟ منم اونموقع متوجه نبودم که وانمود میکنه و یکم توضیح دادم و فیلم رو دیدیم. زمانش کم بود حدودا 10دیقه. بعدش به شوخی بهش گفتم دوس داشتی بجای اون(اشاره به مفعول کردم) باشی؟ گفت دوس دارم تجربه کنم و این شد چراغ سبزی که نشونم داد.
منم الکی گفتم تو محله قبلی با چند نفر رابطه داشتم و میتونم یادت بدم و راه بندازمت که دیدم بلند شد مثل همون فیلم اومد نشست روی پام و صورتش رو آورد نزدیک گفت مطمئنی خونه خالیه؟ گفتم تا ساعت11 خالیه. بعد لبش رو گذاشت رو لبم و شروع کردیم به لب گرفتن و خوردن لبای همدیگه. من الکی بهش گفته بودم قبلا رابطه داشتم و بار اولم بود و هرچی میدونستم رو یا شنیده بودم یا تو فیلما دیده بودم ولی امید معلوم بود بلده.
یکم که لبمو خود تیشرتم رو داد بالا و درش آورد. بعد من تیشرت مشکیش رو در آوردم و یکم با سینه هاش بازی کردم و بازم لب گرفتیم. بلند شدیم رفتیم اتاق خواب و یه ملافه انداختم رو تخت و شروع کردیم به لخت شدن. یه شلوار اسلش مشکی با یه جفت جوراب ساق کوتاه سکسی و یه شرت آبی پاش بود. همشون رو درآورم و مثل فیلما کیرش رو یکم بازی دادم و گذاشتمش تو دهنم. یه کیر کوچیک 14 15 سانتی داشت و منم شروع کردم به خوردن کیرش تا کامل شق بشه. میدونستم نباید دندون بزنم ولی بار اولم بود و گاهی دندون میزدم که گفت بسه حالا شلوارتو دربیار. شلوار و شرت رو در آوردم و کیرمو گرفت تو دستش و با خنده گفت کیر تو بزرگتره پس اول تو میکنی. بعد کیرمو گذاشت دهنش و شروع کرد ساک زدن. متوجه شدم که تازه کار نیست و بلده ولی به روش نیاوردم. یکم ساک که زد بلند شد گفت حالا نوبت چیه؟ منم یکی زدم رو کونش و گفتم نوبت اینه و یه خنده سکسی کرد و گفت بار اولته میخوای کون بکنی مگه نه؟ گفتم انقدر تابلوعه؟ روی شکم دراز کشید و یه بالش گذاشت زیر شکمش و کونش رو داد بالا و گفت یکم لیس بزن بعد انگشت کن جا که باز کرد بکن توش. شروع کردم به لیس زدن و اسپنک زدن رو کونش. کون خوبی داشت از زیر شلوار معلوم نبود ولی عجب چیزی بود. یکم که احساس کردم سوراخش داره گشادتر میشه انگشتم رو خیس کردم و گذاشتم دم سوراخش. یکم فشار دادم و تا بند اول راحت رفت و همون لحظه امید یه آه سکسی کشید و گفت خوبه ادامه بده. لیس میزدم و انگشت میکردم تا اینکه انگشت دوم رو هم کردم داخل و یکم ناله کرد. دو سه دیقه که گذشت دیدم سوراخش باز شده رفتم پشتش و بالش رو ورداشتم و گفتم داگ استایل بشه. یکم سر کیرم رو وازلین زدم و گذاشتم دم سوراخش و اروم اروم فشار دادم. به اندازه سرش که داخل شد یه آهی کشید و گفت نگهش دار. یکم نگهش داشتم و دستام رو گذاشتم روی کمرش و آروم آروم فشار داد تا نصف رفت داخل و یه آه دیگه کشید. کیرمو کشیدم عقب و دوباره بردم داخل و هر دفعه بیشتر میبردمش داخل تا اینکه همش رفت داخل. بعد شروع کردم آروم تلبمه زدن و امید هم ناله میکرد و با دست چپش داشت واسه خودش جق میزد. دو سه دیقه تلمبه زدم و از گردنش گرفتم و پشتش رو چسبوندم به سینه ام و یکمم تلمبه زدم و گفتم آبم داره میاد. خودشو کشید جلو و کیرم دراومد بعد اومد جلوم به پشت دراز کشید و گفت بریز رو شکم و سینه ام. بعد تو همون حالت داشتیم واسه هم جق میزدیم که آب من اومد و پاشید رو شکمش و بعدشم آب خودش اومد و ریختش رو شکم و سینه ش. خم شدم و ازش یه لب گرفتم و یه دسمال واسش آوردم که خودشو تمیز کنه. منی رو پاک کرد و رفت دستشویی کونش رو شست و اومد لباساشو پوشید. فلشش رو دادم بهش و بعد از پوشیدن کفشاش یه لب دیگه گرفتیم و خدافظی کردیم.
بعدا با دوستم آرش فهمیدیم امید یه سالی میشه که کون میده و واسه همین انقدر راحت قبول کرد و کونش هم زیاد درد نگرفت چون بار اولش نبود. پایان
.
.
خب اینم از داستان اولین کون کردنم. نظراتتون رو بگید و اگه خوشتون اومد و خواستین میتونم خاطرات دیگه رو چه با امید چه بقیه خاطرات واستون بنویسم.
نویسنده: AmirVPN
.
.

نوشته: AmirVPN


👍 9
👎 10
7801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

831248
2021-09-10 01:31:12 +0430 +0430

خدارو شکر که سنت نام امیر رو پاس داشتی و بر ای خودت نام مستعار امیر رو انتخاب کردی 😀
این مهمترین نکته داستانت بود 😬

2 ❤️

831254
2021-09-10 01:39:36 +0430 +0430

کسشعری بیش نبود

0 ❤️

831347
2021-09-10 12:13:39 +0430 +0430

خوب بود. ادامه بده

2 ❤️

831389
2021-09-10 18:43:09 +0430 +0430

این همه اسم،آخه دقیقا امیر؟البته گویا نمیدونی ک جریان امیر چیه!

0 ❤️

831667
2021-09-11 22:19:56 +0430 +0430

خوب امیر جون ‌‌کردن بار ا ولت بود دادن که استادی بودی چرا ناشی گری کردی جوجو

0 ❤️