امید پسر همسایه (۳)

1403/01/08

...قسمت قبل

تا اون موقع سه بار ارضا شده بودم ولی امید هنوز آبی از کیرش نیومده بود
امید کیرشو از کصم در آورد و ازم خواست که داگی بشم ، با اینکه بیحال بودم ولی پوزیشن داگی رو گرفتم و امید شروع کرد به کردنم
فکر میکنم ده دقیقه ای گذشت ، سرعت تلمبه زدنش بیشتر شده بود که یهو تو کصم ارضا شد
زیاد حال نداشتم که دعواش کنم که چرا آبشو ریخته توی کصم
همونجوری بیحال افتادیم و امید بغلم کرد
شروع کرد به بوسیدنم و میگفت از همون اولش چشمش دنبال کردنمه و اینکه ۶ ماهی میشد که دوست دختر نداشته
از حرفاش لذت میبردم ، فقط از اینکه منی که تا حالا غیر از محارمم موهامو ندیده بودن ، الان لخت زیر یه مردی بودم و به شوهرم خیانت کرده بودم یه جورایی اعصابم خورد بود
یه ساعتی تو بغل هم بودیم که وقت اذان شد
بهش گفتم میخوام برم حمام غسل کنم تا نماز بخونم
امید سری تکون داد بلند شدم و رفتم تو حموم
زیر دوش که بودم صدای در اومد
یه لحظه ترسیدم که مبادا مرتضی اومده باشه
یهو در حمام باز شد و امید لخت اومد تو
-کی اومد خونه ؟
-هیشکی ، چطور مگه ؟
-آخه صدای در اومد
-فهمیدم که آبمو ریختم تو کصت رفتم برات قرص آوردم که حامله نشی
دوباره بغلم کرد
-توروخدا بزار غسل رو بکنم ، نمازم دیر میشه
-ناهید ، سکس زیر دوش خیلی حال میده
منتظر جوابم نشد ، بغلم کرد و دوباره کیرشو که راست شده بود کرد تو کصم و تو همون حالت ایستاده شروع کرد به تلمبه زدن
انگار راست میگفت ، زیر دوش آب گرم سکس میکردیم حسابی بدنمو میمالید و خیلی بهم حال میداد ، باز پیش خودم مرتضی را لعنت کردم که این کارهارو بلد نبود
امید صابون رو برداشت و شروع کرد پشتمو با صابون مالید و کف مالی کرد
کونمو چنگ می انداخت و میزد رو کونم ، با این کارهای امید باز دوباره ارضا شدم لرزش پام باعث شد که بشینم رو زمین و کیر امید از کصم در اومد
با اینکه بیحال بودم ولی تا امید بخواد حرفی بزنه سریع کیرشو کردم تو دهنم تا براش ساک بزنم
امید شروع کرد به ناله کردن و یهو تمام آبش پاشید تو حلقم ، به سرفه افتادم
امید کیرشو از دهنم در آورد و نشست رو زمین و بغلم کرد
آب گرم می ریخت روم و امید شروع کرد به لب گرفتن و همزمان پستونمم میمالید
ادرارم گرفت میخواستم برم دستشویی ولی امید مانع شد منو بلند کرد ، دوشو بست و سریع خوابید لای پام ازم خواست تا روش ادرار کنم
-امید ، نجسه !
-میشورم ، بشاش روم!
تا خواستم اعتراض کنم با دستش لای کصمو باز کرد و شروع کرد چاک کصمو مالوند
با این حرکتش نتونستم خودمو کنترل کنم و روی امید شاشیدم ( بعدآ بهم گفت فتیش شاش زن داره و از صدای فش فش شاش زن خیلی خوشش میاد )
امید بعد ادرارم بلند شو با لیف و صابون هم من و هم خودشو شست
و کمکم کرد که غسل کنم و بعد غسل حوله تنم کرد و گفت میمونه تا حمام رو تمیز کنه
واقعآ رفتارش مثل اوایل ازدواجم با مرتضی بود البته مرتضی خیلی از رفتارهای امید رو نداشت
حوصله لباس تن کردن نداشتم و فقط یه جوراب پام کردم و چادر سرم کردم و مشغول نماز شدم
ضعف داشتم ، نماز ظهرم که تمام شد دیدم امید حوله استخری مرتضی رو به خودش بسته
و داشت اتاق خوابو مرتب میکرد
-ناهید ؟
چند بار صدام کرد
-بله ؟
ظاهرآ آبم از تو کصت ریخته روی روتختیت ، درش بیارم بشورم ؟
-نمیخواد ، میندازم تو ماشین
بلند شدم که قامت نماز عصرمو ببندم دیدم با روتختیم اومد بیرون و برد سمت آشپزخونه که بندازه تو ماشین
-من خودم میندازمش ، گشنمه ناهار داری ؟
-از دیشب یه کم کوکو مونده ، گرمش میکنم
-نمیخواد سفارش میدم
قامت که بستم شنیدم که ناهار رو سفارش داد
بعد نماز یه لیوان آب و یه قرص برام آورد
-این چیه ؟
-بخور که حامله نشی
بدون تردید ازش گرفتم و خوردم
نیم ساعت بعد ناهار اومد و خیلی قشنگ میزو چیند
واقعا بهش میومد که مرد زندگی باشه
وقتی که خواستم بنشینم خودش زودتر نشست و ازم خواست که روی پاش بشینم
-اذیت میشی
-من اینجوری راحت ترم
روی پاش نشستم و قاشقی از ناهار که گرفته بود رو تو دهنم گذاشت
واقعآ رسم دلبری کردنو بلد بود ، با اون وضعیت ناهار بهم داد و باهم خوردیم
بعد ناهار بغلم کرد و روی کاناپه گذاشت
یه لحظه حولش باز شد و کیرش که بلند شده بود رو دیدم
امید دیگه حوله نبست و همونجوری لخت مشغول تمیز کردن ظروف ناهار شد
بعد تموم شدن کارش اومد و بغلم کرد
دوباره هوایی شده بودم ، خودم لبامو رو لبش گذاشتم و دوباره مشغول شدیم
با دستم کیرشو که دوبار مثل سنگ شده بود رو گرفتم ( تعجب میکردم که بعد دوبار اومدن آبش اینجوری شده )
رفتیم رو تخت و دوباره مشغول سکس شدیم
تو بین تلمبه زدنش یهو پرسید شوهرت کی میاد ؟
ساعتو نگاه کردم ، نزدیک سه و ربع بود
-هفت میاد
دوباره شروع کرد به تلمبه زدن
دوباره ارضا شدم و بعد مدتی کیرشو در آورد و آبشو ریخت رو پستونهام

ادامه دارد…

نوشته: ناهید


👍 44
👎 4
47801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

977010
2024-03-27 23:42:58 +0330 +0330

امید پسرم کمتر بزن برا چشات خوب نیست خوبه تو توهوماتت طرفو سر نماز نکردی 😂😂😂

4 ❤️

977022
2024-03-28 00:12:49 +0330 +0330

یالانچی نین دده سینه لعنت🤣🤣

1 ❤️

977030
2024-03-28 00:25:28 +0330 +0330

پسندیدم

0 ❤️

977095
2024-03-28 03:28:51 +0330 +0330

خدا رو شکر که هنوز اعتقادات از بین نرفته و نماز و غسل سرجاشه

1 ❤️

977110
2024-03-28 07:18:36 +0330 +0330

📌نویسنده امید در ارزوی کص

0 ❤️

977114
2024-03-28 07:49:34 +0330 +0330

قامت نمازتو با کیر امید بستی! ها! خواهر بسیجی کص پاره هرزه! شوهر بسیجی کونیت مرتضی چی؟ هنوز به امید کون نداده؟

1 ❤️

977119
2024-03-28 08:44:54 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود.
زن بیشتر بسیجیا این کارەن

1 ❤️

977166
2024-03-28 17:19:53 +0330 +0330

نماز نخون دیگه جنده خانم

0 ❤️

977199
2024-03-28 23:43:12 +0330 +0330

توی لجن کلا کصشعر تلاوت کردی بعد میای گیر میدی به مردم ؟! میگی ما ارزشی ها کاری نداریم به مردم ؟! خواهر بسیجی شما خودتون نجاست تمام هستید ، کاری ندارم به کصشعر نوشتنت و اینکه کص پارت که همیشه بادمجون و کدو خورده مگه چطور کیری بوده که از بادمجون و کدو بزرگ تر بوده و تا یه کیر دیدی به در و دیوار زدی و بدتر از جنده رفتی زیر کیر غریبه که مثل تو هرزه جنده هم پا رو وا نمی‌ده پلشت خانم ، می‌دونی مشکل این که امسال تو هرزه بسیجی چادر نماز آب کشیده که در حین هرزگی هم دم از نماز و غسل و … یه مشت خیانت کار هستید چرا به بقیه زنایی که شاید در ظاهر مثل شما محجبه نباشن ولی از شما با شرافت تر و پاک‌تر هستن و خیانت نمی‌کنند چرا به اونا گیر میدید و گیر و بند دارید ؟! حتی زنای جنده خیابونی که از جبر روزگار مجبور به تن فروشی میشن از امثال شما پاک‌تر هستن ، لااقل تظاهر نمی‌کنند و جانماز آب نمی‌کشند ، شماها حیوانات کثیف در ظاهر انسان نماز خون و … هستید ، البته خودتم می‌دونی که داستانت نمی‌خونه ولی بسیجی جماعت چت .

0 ❤️

977210
2024-03-29 00:32:53 +0330 +0330

خداشانس بده

0 ❤️