سلام
من امیررضا هستم ۱۷سالمه و تهران زندگی میکنم
نمیخوام حاشیه برم و مقدمه رو زیاد کنم پس میرم سراغ اصل مطلب
من پسرم اما به هم جنس خودم حس دارم نه فقط از لحاظ جنسی از همه لحاظ. میدونم چه فکری میکنین ولی خب خودمم نمیدونم ترنس هستم یا نه راستش مشاورم نرفتم ولی از ۱۵سالگی به این قضیه پی بردم. از کودکی ام همش دوست داشتم تو جمع دخترا باشم تا پسرا با دخترا بازی کنم و بازی دخترونه زاده.
خب برگردیم به همین سنم، من دوتا دوست صمیمی دارم (دهقان،پریا)
که از کلاس شیشم همکلاسی هستیم و همیشه تو مدرسه با این دوتا بودم و چون محیط مدارس خیلی داغونه راستش میترسیدم به کسی اعتماد کنم و باهاش دوست شم جز دهقان و پریا به کسی اعتماد نداشتم حالا بماند که چقدر اذیت شدم بین اون پسرای حشری مدرسه. میدونین آخه من درسته به پسرا حس دارم ولی خب فقط همون پسری که دوسش دارم باید بهم دست بزنه .خلاصه بگذریم
یه روز دهقان و پریا داشتن باهم در مورد باشگاه بدنسازی حرف میزدن قرار میذاشتن که برن ثبت نام کنن راستش من فکرم درگیر شد که چرا به من نمیگن باهاشون برم یعنی من نمیتونم از خودم مراقبت کنم ، یعنی من نمیتونم به خاطر این وضعیتم آزادی داشته باشم ، من از استایل بدنم راضی بودم دوسش دارم ولی خب به خاطر این فکرای تو سرم بهشون گفتم منم میام یه نگاه با تعجب کردن بهم پریا گفت مطمئنی میخوای بیای ؟ منم یکم دودل بودم ولی باز غرورم گفت آره
شب بعدش آماده شدیم رفتیم باشگاه. باشگاه مال ممد پاندا بود ک خودش از قهرمانای صاحب نام پرورش اندام بود.
شب اولی که وارد باشگاه شدم خیلی استرس داشتم ثبت نام کردیم دهقان گفت خب بریم لباسامونو عوض کنیم و گرم کنیم. اتاق پروفاش پرده هاش کنده شده بود و خب همه مثل من خجالتی نبودن و براشون مهم نبود. من لباسمو در آوردم و لباس ورزشیمو تنم کردم واستادم تا خلوت شه بعد شلوارمو در بیارم، یه موقعیت گیرم اومد و شلوارمو در آوردم همون لحظه یه پسره با قد یکو هشتادو پنج تا یکو نود بدون لباس و بدن خیلی خوش فرم و مو های مشکی اومد اشتباهی تو اتاق پروف من چشمش خورد به بدنم یه ثانیه زوم کرد رو پاهام و بعد سرش آورد بالا گفت ببخشید ندیدمتون (من موهای پامو میزنم و کلا آدم کم مویی هستم صورتمم هنوز مو‌ در نیاورده ولی میخام لیزر کنم در اینده ) رفتم پیش دوستام و تمرین میکردم اولش نفهمیدم ولی بعد که خواستم آب بخورم دیدم همون پسره داره نگام می‌کنه و با دوستش حرف میزنن. شیشه ابمو‌ برداشتم و رفتم سمت آبخوری پرش کنم وقتی برگشتم دیدم پسره پشت سرمه. منم چون خیلی خجالتیم سرم پایین بود میخواستم برم که اسممو ازم پرسید اسمم بهش گفتم اونم خودشو معرفی کرد بهم. اسمش سعید و ۲۱سالش بود. اون شب بعد یکو نیم ساعت تمرین رفتیم خونه. برنامه هرشبمون شده بود باشگاه بجز جمعه ها ک تعطیل بود یه هفته گذشت میرفتیم باشگا و سعید یسره چشش رو من بود منم زیاد توجه نمیکردم. یه شب ک داشتیم تمرینات پا انجام میدادیم من داشتم با دستگاه جلو ران میزدم با پریا کل کل میکردیم و وزنه زیاد میکردیمو ست بیشتر میزدیم همینجوری که وزنه زیاد میکردیم من ست پنجم پاهام کم آورد و خسته شدم سعید دقیق پشت سرمون داشت یه تمرین دیگ میکرد و فهمیده بود که من خسته شدم تا میخواستم تمومش کنم و باختو قبول کنم سعید اومدو گفت میشه کل کل تموم کنین من ستمو بزنم. منم که از خدام بودو خسته شده بودم گفتم باشه و پاشدم از دستگاه یه چشمکی بهم زدو منم فهمیدم که به خاطر این که باخت ندم این کارو کرد. پریا همون لحظه بهم گفت اشکال نداره بیا بریم پشت ران بزنیم اونجا نشونت میدم گفتم ن بزار یکم استراحت کنیم تا حرفم تموم نشده بود گفت پس قبول داری که باختی منم که یه آدم مغرور گفتم باشه بریم رفتیم و من داشتم پشت ران میزدم خسته بودم و بزور بالا پایین میکردم پریا گفت تا تو میزنی من یه دستشویی برم بیام. دهقانم هنوز داشت با ممد پاندا برنامه تمرین می‌نوشت تا از هفته بعد طبق اون پیش بریم چون پلن چیده بود تکاورزاده بشیم.من خسته شدم و همون حالت دراز کشیده روی دستگاه موندم سعید بسمتم اومد و گفت چرا خودتو اذیت میکنی با این پاهای نازت انقدر سنگین میزنی یه دفعه دستشو از پشت زانو کشید تا زیر باسنم و رفت منم که از خجالت داشتم آب میشدم پاشدم ببینم که کسی دیده یا نه خوشبختانه همه در گیر بودن و کسی انقد بیکار نبود که منو دید بزنه.
چند روز بعد دهقان پاش پیچ خورد و پریام رفته بود اشکور برای عید فطر
من مجبور شدم تنها برم باشگاه رفتم و عکس برنامه رو دهقان برام فرستاد طبق اون داشتم تمرین میکردم تمرینم تموم شد سعید خیلی زود تر از من تموم کرده بود ولی خب نیم ساعت داشت با دوستاش حرف میزد و نرفته بود منم لباسامو عوض کردم داشتم کفشام مبپوشیدم که برم خونه ک اومد گفت خونتون کجاست گفتم چطور؟ گفت ماشین دارم دیدم دوستات نیستن میرسونمت منم راستش اعتماد نداشتم و میترسیدم بهش گفتم که ممنون من با مترو میرم نزدیکه خونمون یه نگاهی بهم کرد گفت دلت نمیخواد با من بیای یعنی؟
منم راستش معذب شدم گفتم نه آخه نمیخام اذیتتون کنم خونمون نزدیکه خودم میرم گفت پس اگه نزدیکه اذیت نمیشم دیگ منم حرفی نداشتم بزنم جز این که باهاش برم سوار ماشین شدم گفت خودت وصل شو به بلوتوث و آهنگ پلی کن.
تو راه بودیم سعید یه نگاهی بهم کرد گفت چرا باید یه پسر انقدر خوشگل زاده باشه و انقدر بدنش نرم باشه ؟
منم که دوست نداشتم کسی بفهمه ترنسم گفتم ارثیه و این حرفا بگذریم
ولی چقدر جذاب رانندگی میکرد وقتی دنده میزد رگای دستش واضح دیده میشد یه دستبند ساده مشکی دستش کرده بود خیلی جذاب بود دلم میخواست دستم بزارم رو دستش وقتی دنده میزنه ولی خب نمیشد به دستش زل زده بودم که یه دفعه چشمش خورد و دید گفت چیشده امیررضا
با تته پته جواب دادم هیچی داشتم فکر‌میکردم گفت چه فکری همینطوری که داشتم چرتو پرت براش میگفتم که بپیچونمش یه دفه دستشو گذاشت روی رون پام یه حس خوبی داشت دستاش خیلی سفتو بزرگ بودن خیلی حس خوبی داشت پامو می‌مالید با دستاش منم هیچی نمیگفتم تکیه دادم چشامو بستم حشری شده بودم دستم گذاشتم رو دستش و رگای دستش حس کردم خیلی خوب بود دستمو گرفت گفت آماده ای گفتم چی بعد دستمو گذاشت رو کیرش از رو شلوار کیرشو مالیدم بدجور شق کرده بود ماشینم نگه داشت یه دفعه به خودم اومدم دیدم بیرون از شهریمو هیچ ماشینی رد نمیشه نمیدونم کجا بودیم ولی انقدر حشری بودم ک ترسی حس نمیکردم دیگه. سرمو گرفت و نزدیک صورتش کرد و لبامو با لباش محکم گرفتو میمکید منم که دیگ خیلی حشری شده بودم گذاشتم هر کار دوست داره باهام بکنه صندلیارو تا آخر برد جلو و رفتیم صندلی عقب ماشین نشستیم ماشینش 206 بود. وقتی نشستیم دستشو دور کمرم حلقه کرد و همینجوری که داشت لب میگرفت دستشو پایین تر میبرد ک رسید به کونم و محکم می‌مالید بعد چند دقیقه دستشو از شلوارم برد داخل و کونمو مالیدو در گوشم گفت چقدر نرمو خوش فرمه دوسش دارم لباسامو در آورد شلوارم تا زانو کشید پایین کیرشو در آورد گفت بلدی ساک بزنی منم تو فیلم پورن دیده بودم ولی اونجوری بلد نبودم خلاصه هر چی بلد بودمو انجام دادم براش ساک زدم کیرش که خیس شد برگردوند منو و توف انداخت سوراخمو خیس کرد کیرشو اروم کرد داخل کونم خیلی می‌سوخت با اینکه اروم کرده بود ولی بازم می‌سوخت بهش گفتم سعید نمیتونم تحمل کنم خیلی کلفته درش بیار کیرشو در آورد با انگشت کرد تو کونم درد داشت ولی میشد تحمل کرد چند بار عقب جلو کرد کم کم انگشت دومشم فرو کرد بازم بعد چند دقیقه اونم دردش کم شد
دوباره کیرشو داد که ساک بزنم . قشنگ ک خیسش کردم این دفعه
اروم کرد تو کونم دردش از دفعه اول قابل تحمل تر بود کیرشو اروم میکرد تو کونم در می آورد تا نصفه کردو دوباره خیس کرد این دفه تا دسته کرد تو کونم تخماشو حس میکردم که میخورن به کونم برگردوند و پاهامو داد بالا و پوزیشن هفتی کیرشو‌کرد‌ تو کونم و با دستاش سینه هامو میمالید میخاست به کیرم دست بزنه ولی بهش گفتم که خوشم نمیاد ‌دوست ندارم کسی دست بزنه نمیدونم چرا ولی اصلا دلم نمی‌خواست دست بزنه به کیرم. هیچ کس دلم نمیخاد اینکارو بکنه یعنی، خودمم نمیدونم چرا
بعد چند دقیقه داشت آبش میومد و ناله هاش بلند شد بهم گفت ابمو‌ میخوری گفتم نه بدم میاد با حال این بزور کرد تو دهنم و ابشو همونجا خالی کرد حالم بد شد و به اوق زدن افتادم چن دقیقه طول کشید تا بخودم بیام ولی ارزششو داشت.
بعد اون شب همیشه تو باشگاه هوامو داره و حواسش بهم هست.
منتظر باشین ک تو قسمت بعد از سکسم با عیسی براتون بگم.

نوشته: S.H