امیر و آتوسا قشنگ (۳)

1402/02/09

...قسمت قبل

دو تا قسمت قبل در مورد سکس من و آتوسا جونم بود این قسمت در مورد سکسمون با دختر خاله آتوسا و امیر یکی دیگه از رفیق های من هستش،
ساعت نزدیک های ۱۲ بود و باید خونه رو تحویل میدادیم اما دوست نداشتیم از پیش هم بریم،آتوسا پیشنهاد داد که هرکی یکی رو بیاره ۴تایی بریم بچرخیم،اول آتوسا به چندتا از دوستاش زنگ زد و اونا نبودن و آخرش به دختر خالش سپیده زنگ زد و اون بود بعدش من به امیر دوستم زنگ زدم و اونم بود بهش آدرس دادم و اومد دم خونه ای که بودیم،دیدم لکسوس خریده،یه چند وقتی بود ازش خبر نداشتم،اومدم و سوار شدیم رفتیم دم خونه سپیده و اونم که لکسوس رو دید قشنگ شل شد،امیر پیشنهاد داد بریم دفترش و مشروب خوری و همه موافق بودیم،رفتیم دفتر و دخترها مانتو و روسری رو در آوردن و هر دو تاپ جذب باز تنشون بود،سپیده یه دختر قد بلند و لاغر خوش اندام اما مثل آتوسا جونم توپر نبود اما خداییش سپیده هم خوب بود،امیر تکیلا پلمپ آورد و باز کرد و شروع کردیم خوردن ،یه کم که داغ شدیم امیر پیشنهاد بطری بازی داد و شروع شد ،اولش افتاد به من و منم حقیقت رو انتخاب کردم،پرسید آخرین باری که سکس کردی کی بوده ،گفتم ۳-۴ ساعت پیش،آتوسا یه کم خجالت کشید و خندید،بعدش افتاد با سپیده ازش پرسیدم اولین باری که سکس کامل داشتی کی بود میخواستم ببینم راهش بازه یا نه اونم گفت ۳ سال پیش،مشروب حسابی داغمون کرده بود،همینجوری چرخید و سوالات حول و خوش سکس بود بعدش گفتیم دیگه جرات،حقیقت بسه،افتاد به آتوسا،امیر بهش گفت گردن امیر رو لیس بزن و اونم خیلی سکسی انجام داد،افتاد به سپیده و آتوسا گفت بهش درتی دنس برقص و اونم حسابی ترکوند و خوب کونش رو واسمون تکوند میداد ،من که بعد از چهار بار سکس دوباره سیخ کردم،افتاد به من و سپیده گفت کون آتوسا رو لیس بزتن ،آتوسا اولش تنگ بازی در آورد اما قرار شد یه کم از مشت شلوازش رو بده پایین و منم لپ باسنش و حسابی لیس زدم و آخرش هم یه گاز ریز گرفتم،بعدش افتاد به من ،دیگه میخواستم راه رو واسه امیر باز کنم البته که سپیده هم دلش میخواست،گفتم سپیده با کونش بره رو دهن امیر و فشار بده،اونم همین کار رو کرده و امیر خوشش اومد،کم کم میخواستیم لختشون کنیم(ما با امیر زیاد برنامه چیده بودیم میدونستیم باید چه کنیم) افتاد به آتوسا و امیر گفت تاپ رو در بیار منم الکی یه باز غیرت برداشتم و سپیده و امیر گفتن بازی دیگه و منم مثلا با ناراحتی قبول کردم و آتوسا تاپش رو در آورد ،بعدش افتاد به سپیده و آتوسا به تلافی گفت شلوارت رو در بیار و اونم خیلی راحت در آورد یه شورت صورتی پاش بود و جلوش یه کم خیس،معلوم بود خیس کرده،بعدش افتاد به من،منم شلوار رو در آوردم و کیر سیخ شدم معلوم بود،بعدش امیر افتاد اونم با شورت نشست و افتاد به سپیده که یهو امیر به جای شلوار گفت سوتین رو در بیار در صورتی که شلوار آتوسا مونده بود اما امیر از ممه های آتوسا خوشش اومده بود و حق هم داشت واقعا ممه های عالی داره،اتوسا هم در اورد و من بیشتر حشری شدم،دیگه همه تقریبا لخت بودیم و حشری هی هم مشروب میخوردیم افتاد به سپیده یهو آتوسا گفت واسه امیر ساک بزن ،من پشمام ریخت یهو آتوسا زد به سیم آخر،اونم از خداش افتاد به جون امیر منم که این صحنه رو دیدم افتادم به جون ممه های آتوسا و حسابی خوردم و اونم دستش رفت سمت کیر من،یه کم بعد آتوسا هم شروع کرد ساک زدن و من و امیر رو آسمونا،من که حالا حالاها آبم نمیومد اما امیر ترسید جلو ما زود بیاد ،سپیده رو کشید بالا و افتاد به جون ممه هاش،منم سیخ بودم و آتوسا رو لخت کردم افتادم به کص لیسی ،آتوسا رو میز گذاشتم و هی کصش رو خوردم و اونم ناله میکردم امیر هم سپیده رو لخت کرد کنار آتوسا گذاشت و میکرد تو کصش،واقعا یه فضا عالی شده بوده،یه کم بعدش منم کردم تو کص آتوسا و تکون های ۴تا ممه رو میدیدم و از اونورم یه سوپر زنده ،کیرم خیلی باد کرده بود و رگ هاش زده بود بیرون،یهو دیدم ۲تا دختر خاله از هم لب گرفتن و ممه های همو میمالن،واقعا صحنه خفنی بود امیر دیگه نتوتست تحمل کنه و رو شکم سپیده ارضا شد اما من چون ۴بار ارضا شده بودم اصلا نمیومد آبم،سپیده داشت نگاه ما میکرد و به آتوسا میکفت خوش به حالت اما آتوسا دیگه خسته شده بود که یهو گفت بیا مال تو،کیرم و در آورد گفت سپیده رو بکن اول فک کردم الکی میگ اما بعدش با دست خودش کیرم و کرد تو کص سپیده،تقریبا تنگ بود چون کیر من از امیر کلفت تر بود،شروع کردم تلمبه زدن اما از آتوسا لب میگرفتم،آتوسا هم ممه های سپیده رو میمالید،یه تریسام باحال شده بود که سپیده واسه من فقط نقش سوراخ بود و عشق بازیم با آتوسا بود ،بعد ۵ مین دیگه احساس کردم دارم میام و در آوردم و آتوسا دوباره دهنش و آوردم و همه آب نن و با آب کص دختر خالش لیس زد،سپیده هم تو سکس ارضا شده بود و ۴تایی بی حال افتادیم یه ور…

نوشته: امیر


👍 15
👎 4
18001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925529
2023-04-29 00:44:02 +0330 +0330

جرندیات یه مجلوق کوس ندیده

0 ❤️

925539
2023-04-29 01:33:40 +0330 +0330

اصل ماجرا: نوشته امیر!! 😁

1 ❤️

925576
2023-04-29 05:01:49 +0330 +0330

تنها نکته مثبت این داستان این بود که تو کامنتا دیدم شاه ایکس هنوزم آنلاین میشه واقعا دیدن دوستای قدیمی حس خوبیه

2 ❤️

925950
2023-05-01 18:27:12 +0330 +0330

خدا شانس بده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها