از همسرم، چهار سال پیش طلاق گرفته بودم
که توسط دوست و آشنا با “نسیم” که متارکه کرده بود ، آشنا شدم
و بعد چند وقت ازدواج کردیم

تو مهمونی خانوادگی شون با دختر عموش بنام فرزانه که اسم شوهرش پیمان بود ، آشنا و جور شدم. پیمان و فرزانه حدود هشت سالی از من و همسرم کوچکتر بودن
خونه پیمان بودیم و من تو بالکن داشتم سیگاری میکشیدم و راجع جام جهانی و اعتراضات بحث و صحبت میکردیم. گفتم این دید و عقیده که عرزشی ها که هر کسی بی حجابه ، بی غیرت و جنده ست ، باید عوض بشه و …

که پیمان گفت بعضی ها عوض نمیشن ، وقتی زن و شوهر به کاری تو زندگی خودشون راضی هستن ، به دیگران چه ؟
گفت الان یکی از همکارام با خانمش استخر مشترک میرن و حتی رابطه باز دارن ، ولی وقتی خودشون راضی هستن ، به بقیه چه ؟
گفتم رابطه باز دارن …
که حرفم رو قطع کرد که توضیح بده یعنی چی
که گفتم میدونم یعنی چی ، سوالم اینه همون رابطه باز نباید با هر کسی باشه و همه بدونند ، تو از کجا میدونی ؟ شاید تصورت اشتباه است ، چون استخر مشترک میرن ، از دید تو اینجوری هستن و …

دیدتون رو عوض کنین ، زندگی مردم به ما کاری نداره

جا خورده بود

سپس گفت دادا منبع مطمئن دارم ، زن و شوهر یکی دو دفعه با یه آشنایی رابطه بازداشتن

که خیلی راحت فهمیدم ، دوستش با خودشون رابطه بازداشتن

گفتم وقتی چهارتایی از دل و جون راضی باشن و به کسی نگن ، هیچ اشکالی نداره و خدا هم به این جور کارا کار نداره

سپس گفت میدونی طلاق فرزانه سر چی بوده ؟
گفتم میدونم فقط اختلاف داشتن
گفت فرزانه ، با دوستاش راحت میگشت ، خراب نبود ، اصلا رابطه باز نداشت ولی وقتی بطور ضمنی به شوهرش گفت
شوهر پفیوزش با آبروریزی طلاق گرفت

گفتم قانوناش چیه ؟ چه جوریه ؟

گفت قانون خاصی نداره که ، ادم با زنش چه جور رفتار میکنه ؟ به کسی نمیگه ، احترام به هم میزارن و به کسی دیگه خیانت نمیکنن و … عین زن و شوهر…

تابلو بود پیمان میخواد ما رو با کسی جفت بندازه

به همین خاطر رُک بهش گفتم پیمان ، مشکلی نیست ، کی ازت خواسته بهم بگی و این معامله رو جوش بدی ؟

پیمان گفت " فرزانه " (همسرش)
گفت فرزانه ازت خواسته ؟

گفتم دو تا سوال

تو خودت قبلا با "نسیم " (زن من) مگه رابطه نداشتی ؟
گفت نه من بعد ازدواج خیانت نکردم ، وقتی دختر بود یکی دو بار در مالی و بچه بازی

سوال دوم خانمت ماشالا حدود ده سال از من کوچیکتره
[من ۳۵ و همسرش ۲۶] چرا میخواد با من …

که گفت بعدا خودت ازش بپرس

پنج شنبه پایه ی ؟

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&%

پنج شنبه فرزانه آمد و با نسیم خوش و بشی کرد و نسیم هم با ماشین من رفت

دستپاچه گفتم والا من تازه کارم
گفت ریلکس و دست منو برد اتاق خواب

در حال لب گرفتن ، لخت شدیم

که فرزانه گفت ببین من نمیدونم چی میخوری یا چی میکشی ؟ اما نسیم گفته میتونی تا یه ساعت تلمبه بزنی و شخم بزنی
الان خودت رو آماده کردی ؟
[راست میگفت ، از قبل خودمو اماده کردم ، ولی اینجا به خاطر بدآموزی معذورم بگم ]

{فرزانه خوابید رو تخت و یه متکا گذاشت زیر کونش تا کوسش قشنگ بالا بیاد
تا اومدم روش ، ژل لیز کننده زد به کیرم

کمی عجول و شهوتی بود
نگاهی به هیکلش انداختم

با اینکه یه بچه بدنیا آورده بود ، هیکلش کاملا دخترانه بودسینه های ریز و شق رو به بالا ، شکم بدون چربی …

گزاشتم تو کوسش که داد و بیداد عاخ عاخش شروع شد که بکن بکن

(بقیه ش رو فاکتور میگیرم)

دقایقی بعد برگشت و گفت چه جوری نسیم رو از کون میکنی ؟ باید منم یه ساعت از کون بکنی

(حالا دلیل انتخاب خودم رو فهمیدم ، خانم کونش میخاریده )

گفتم یه وری از پهلو بخواب
کونش خیلی کوچک بود ، گفتم اذیت میشی ها
با صدایی بلند و شهوت آمیز گفت مهم نیست ، جرم بده ، تازه نسیم بهم گفته اوستای کون کردنی

کونش رو چرب و لیز کردم و پاهاش رو کمی باز کردم تا کمی گشادتر بشه و کیرم رو تو سوراخ کونش بازی و سپس تلمبه زدم
گاه گاهی آهی میکشید
من عقب میکشیدم و پرسیدم دردت اومد؟
گفت نه بکن
سعی میکردم آرام آرام بکنم که درد نکشه

اما انگار قانع نبود
با یه حالتی می گفت فشار بده بازم فشار بده
بعد چند لحظه تا ته تو رفت
درد میکشید ، چون وقتی فشار میدادم ، ماهیچه هاش غیر ارادی منقبض میشد ولی فشار میخواست

برای اینکه نتونه سوراخش رو منقبض کنه ، پیشنهاد قمبلی رو زانو دادم
دستهایش را رو لبه تخت گذاشت

کیرم را تا حد ممکن چنان فرو کردم که از ناله و درد اشکش درآمد
یواش ضجه ارومی هم میزد ، خیس خیس عرق بود
موقع فشار تمام بدنش می لرزید ، چشماش از گریه سرخ و خیس شده بود
کون تنگی هم داشت وقتی در میاوردم ، حُپ صدا میداد

ولی چه کنم ؟
خودش می گفت ادامه بده
شاید یکی دو دقیقه استراحت می کردیم ، ولی دوباره حتما باید بدجور و خشن میکردمش
حتی خودش یکی دو روش جدید رو امتحان کرد تا ببینه بیشتر تو کونش میره یا نه ؟

سوراخ کونش قشنگ عین یه غار باز مونده بود
گیر داد از غار سوراخ کونش چند نمای نزدیک عکس بگیرم
جای انگشتهام رو کمر و باسنش مونده بود
من زن خودم را همیشه از کون میکردم ولی نه اینجوری
آبم بالاخره با فشار تمام تو کونش خالی شد و …

موقع استراحت بهم گفت بزرگترین فانتزی ش بوده که که یه نفر با تمام بی رحمی اونو از کون بکنه

گفتم ببخشیدا مگه پیمان نمیتونه ؟
گفت پیمان تو زندگی عالی و سکس عالیه فقط تا میزاره دم کونم ، آبش میاد

خندیدم و گفتم میدونی چرا ؟ چون کونت واقعا زیبا و خوشگل و جا داره
گفت دیگه از امشب اوراق شد !!!

فردا صبح نسیم به خانه برگشت ، گویا فقط یه رابطه معمولی تا سه چهار دقیقه ی داشتن
نمیدونم فرزانه از کون دادن پشیمون شد یا بازم بهم پیشنهاد میدن یا نه ؟

نوشته: Shahin

دختر عمو
آنال