اولین تجربه سکسی آرش (۱)

1402/01/16

آرش متولد۵۵
سال ۱۳۶۸بود من برای امتحان کمربند قرمز آماده میشدم با خاله همسایه دیوار به دیوار بودیم تو حیاط تمرین‌ میکردم که از خونه خاله صدا دعوا اومد مامانم بدو رفت و پشت سر همه دویدیم هرچی در میزدیم‌ در رو باز نمیکردن و صدای دعوا از خونه میومد مادرم بهم گفت بپر در رو باز کن منم سریع پریدم رو دیوار و در رو باز کردم ناگفته نمونه ما ۶ تا برادریم من برادر پنجمی بجز داداش بزرگم همه اونجا بودیم با باز شدن در همه وارد خانه شدیم که دیدیم خالمون با دهن و دماغ خونی تقریبا بیهوش افتاده شوهر خاله بدجوری زده بودش با ورود ما که مامانم جلو رفت حمله کرد که داداش دومیم جلوش رو گرفت شوهر خاله یه چک به داداشم زد و فحش میداد گمشید بیرون از خونه من که با دستور مادرم ریختیم سر شوهر خاله تاجایی که می‌خورد زدیم سه تا برادرم کمربند برداشتن با سگک اونقدر زدنش که با زوزه از خونه فرار کرد و ما موندیم و یه خاله بیهوش خالم سه تا بچه داره دو تا دختر که یکی دوسال از من بزرگتر هستش یکی اونزمان نوزاد بود و یه پسر که سه چهار سالی از من کوچکتره اونزمان میشد ده ساله خلاصه پدرمم هم اومد و خاله رو بردن بیمارستان گونه و بینیش شکسته بود و داییم بردش تهران برای عمل بچه های خاله مهمون ما شدن حال خاله تو عمل وخیم شد و کما رفت شوهر خاله هم فراری شده‌بود من بچه های خالم رو خیلی دوست داشتم و از اون بچه فامیلا نبودن که بخوام اذیتشون کنم حدودا دوهفته مهمون ما بودن که خاله از کما دراومد ولی هنوز بیمارستان بود یه روز خونه کسی نبود من داشتم تو زیر زمین خونه تمرین میکردم مهدی هم کنار من بقول تکواندو کاها شلنگ تخته پرت می‌کرد کم کم توجهم به بدنش جلب شد ناخودآگاه هی چشمم میرفت رو کونش عمدا میگفتم تمریناتی بکنه که پشتش بهم باشه شنا بهش داده بودم درست هم نمیرفت کونشو میداد بالا ناگفته نمونه هنوز خودم بالغ نشده بودم آبم نمیومد مهدی هم مسائل سکسی رو میدونست قبلا خودم باهاش حرف زده بودم که بچه چطور دنیا میاد و غیره بخاطر اون نمیشد کاری کنم و نفهمه داغ کرده بودم به بهونه تمرین چند بار خودمو چسبوندم بهش تو حالت جوچوم سوگی گفتم مشت بزنه به بهونه درست نمیزنی رفتم پشتش و دستاشو درست کردم و کامل چسبوندم بهش خودمو یه حس خیلی خوبی داشتم هر دو عرق کرده بودیم یه نگاه بهم کرد و یه قدم جلو رفت منم خودمو کشیدم عقب چیزی نگفت یکم تمرین کردیم بازم به بهونه پا باز خودم رو چسبوندم بهش دیگه کاملا سیخ کرده بودم آروم بوسیدمش هول شد و گفت چیکار میکنی آرش کامل خوابیدم روش هردو گرمکن داشتیم از رو شلوار میمالیدم بهش گفتم هیچی یه لحظه بمون یه حس خیلی عجیبی بود قلبم تند میزد نمیدونم از استرس بود یا شهوت یا تمرین سرگیجه داشتم تند تند میبوسیدمش چند بار خواست پاشه ولی هم سفت گرفته بودمش هم با زبون و مهربونی قانعش میکردم بمونه یکم بعد داشت عادی میشد خیلی از سکس حرف شنیده بودم خواستم یکمم جلو برم دست انداختم شلوارش رو بکشم پایین نمیذاشت ولی یکم زبون ریختم یادم‌نیست نمیدونم‌میگفتم‌میبرمت‌ماهیگیری یا تفنگ بادی رو میدم یا چی خلاصه شلوارش رو تا زیر کو‌ن کشیدم‌پایین و سریع شلوار خودمم یکم کشیدم‌پایین هیچی بلد نبودم ولی دودول که اونزمان فکر کنم ده سانت بیشتر نبود لای لمپرهای کونش میکشیدم و فشار میدادم باخوردن بغلهای پام به کونش نفسم به شماره میفتاد هی میگفت ولم کن خم شدم و لباشو بوسیدم اولین بار لبم به لب کسی می‌خورد انگار برق سه فاز گرفتم مهدی هم دیدم داره حرکتهایی میکنه با صدای در حیاط فوری جفتمون غلاف کردیم و فوری رفتم سراغ کیسه ولی هنوز راست بود و تقریبا میسوخت یکی از داداشام بود داد زد آرش حاضر بشید زود بریم خونه دایی نمیخواستم برم مهدی بی حرف رفت بیرون گفتم شما بریدن باید دوش بگیرم داداشم گفت زود بیایین به مهدی گفتم تو هم بمون دوش بگیر اکثرل با مهدی حموم میرفتیم ولی اونوقتا حسی بهش نداشتم مهدی دودل بود داداشم گفت من رفتم شمام بیاین مهدی خواست بره ولی گفتم بیا برگشت گفتم کاری ندارم یکم ترسیده بود گفت بگو بجون داداش آرام داداش کوچیکه گفتم بجان داداش آرام بعد بوسیدمش و گفتم ببخشید نفهمیدم چیشد بعد هر دو رفتیم‌حموم میدونست جون آرام الکی قسم‌نمیخورم تو حموم با اینکه باز سیخ کرده بودم ولی اصلا قصد کاری نداشتم مهدی گفت چرا اینکار رو کردی گفتم دست خودم‌نبود ببخشید باشه و صورتش رو بوسیدم دیدم لبشو آورد جلو من یه لحظه موندم و لبمو بردم جلو دیدم خودش داره منو میبوسه با نا بلدی لب همدیگرو میمکیدیم دست بردم رو کونش و گفتم آخه قسم خوردم گفت اگر همونطوری میخوای بکن منظورش رو نفهمیدم گفتم یعنی چی گفت اذیتم نکنی اشکالی نداره فوری رفت پشتش و شورتشو دادم پایین لخت لخت شدیم لای لمپرهاش شروع کردم بالا پایین کردن و گفتم منظورت چیبود اذیتت نکنم گفت هیچی هی اصرار کردم گفت علی منو چند بار اذیت کرده تو میکنه دردم‌میاد هم داغ شدم هم عصبانی گفتم گه خورده چرا بهم نگفتی علی همسایمون بود دوسالی از من بزرگتر بود ولی من زورم بیشتر بود مهدی گفت گفت بگم آبرومو میبره لباشو بوسیدم و گفتم دیگه نمیذارم اذیتت کنه یکم شامپو مالیدم و لای کونش کیرمو لیز میدادم نمیدونم چقدر طول کشید چون هنوز آبم نمیومد نه می‌خوابید نه لذتش تموم میشد ولی با سوزش شامپو که رفت کمی داخل تقریبا کارم‌ تموم شد و وقتی جیش میکردم هم سوزش داشتم هم نهایت لذتی که تا اونزمان حس کرده بودم بعد لباس پوشیدیم خودش اومد و دوباره بوسیدم و گفت فقط خودمون میدونیم دیگه گفتم آره این بود اولین تجربه سکسی من چند روز بعد به بهونه ماهیگیری با مهدی و علی رفتیم کنار رودخانه که علی رو یه کتک سیر زدم و شلوارش رو در آوردم و گفتم اگر بار دیگه مهدی رو اذیت کنی تو خیابون شلوارتو در میارم.

نوشته: دهه پنجاهی


👍 3
👎 5
6501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

921923
2023-04-05 01:35:24 +0330 +0330

کیرم دهنت به بچه تجاوز کردی داستان نوشتی بیا بکنمت بفهمی چه غلطی کردی کونی جقی

3 ❤️