اولین تجربه سکس با داختر داییم

1401/09/23

سلام دوستان میخوام داستانیو بگم براتون که بر اساس واقعیت برام اتفاق افتاده امیدوارم که خوشتون بیاد

این داستان واسه دو سال پیشه

من ۱۸ سالم بود که خیلی تو کف سکس کردن جق زدن بودم که من یه دختر دایی داشتم دو سال از خودم کوچیک تر بود اکثر وقت ها به یاد اون جق میزدم که از بچگی تو کفش بودم چند باری لخت شو دیده بودم ولی این چیزا رو نمیدونستم

ما رفت امدمون خونه دایم زیاد بوددر هفته دو شب یا ما میریم یا اونا میان خونه مون همیشه دختر دایی چشم میزدم تازه ای ممه هاش بزگ شده بودن که سوتین.میبست من همیشه با فکرش جق میزدم چند باری خونه شون تنها مونده بودم تمام لباس زیرهاشو نگاه کرده بودم به کیرم مالیده بودم یه بار داشتم با یکی از ست های سوتین شورتش جق میزدم که یهو ابم اومد همشو ریختم توی سوتینش همونجوری گذاشتم سر جاش از اون روز به بعد نگاه های دختر داییم بهم خیلی عمیق تر شده بود وقتی تنها میشدیم ازم فرار میکرد که یه روز یه موتور خریدم رفتم خونه اونا هم اونجا بودن تابستان بود قرار شد زن دایمم داییم دختر دایم مادرم خواهر خودم به سمت باغمون راه افتادند منو دختر دایمم با هم رفتیم که اونا خیلی زدن جلو تقریبا نیم ساعت جلو زدن که نزدیکایی باغ بودیم زدم کنار بین چند تا باغ دیگر رفتم که کسی مارو نبینه وایستادم بهش گفتم ممه هات بزرگ شدن به پشتم میخوره که یه ام گفت من ادامه دادم شنیدم دوست پسر گرفتی که یهو رنگش پرید چون مادرش خیلی حساس بود واسه اون کارا.بهش گفتم به یه شرط به مادرت نمگم که یه لاپایی بهم بدی هم من لذت میبرم هم خوت هم رازمونو به هیشکی نمیگم که چند دقیقه هیچی نگفت دوباره تکرار کردم که قبول کرد منم بهش گفتم بعد ناهار بهت پیام میدم من میرم گوشه باغ تو هم بیا که گفت باشه منم به راه افتادم سمت باغ رسیدیم دم در پیاده شد بهم گفت لطفا امروز نمیتونم بزار برای چند روز دیگه من اصرار کردم گفت اصرار نکن تا پشیمون نشدم منم قبول کردم دیگه با پیام فرستادن تلفنی حرف زدن خیلی بهم نزدیک شدیم که یه روز عصر بهم گفت بیا خونه ما مامانم خونه نیست پدرم قرار بره یه سری وسایل برا خونه بگیر منم ۱۰ دقیقه ای خودمو رسوندم خونه شون رفتم بالا باداییم نیم ساعتی نشستیم که دختر دایمم یه تاب تنش بود سوتینش دیده میشد یه شلوار بزرگ پاش بود که جلو ما هی میومد میرفتم که داییم گفت شما بشنید من میرم یه سری وسایل بگیر که مهمان میاد دایمم رفت (منو دختر داییم چون از بچگی با هم بودیم خیلی بهم نزدیک بودیم خانواده هامونم بهمون گیر نمیدادن ولی دختر داییم زیاد خوشگل نبود ولی بدنی توپری داشت که خیلی سکسی بود)بگزریم
داییم رفت رفتم جلو پنجره که مطمن بشم به دختر دایمم گفتم یه چای بریز برام که بریم به دنبال کارمون که جا خورد گفت کار چی؟منم گفتم همونی که قول داده بودی امروز امادی که گفت چرا که نه منم رفتم پیشش چای که ریخته بود خوردم از پشت بغلش کردم که جلو ظرفشویی بود با دو دستم ممه هاشو میگرفتم کم کم دستمو پاین تر بردم سمت چوچولوش که خیس بود یکم پشم داشت بهش گفتم چرا نزدی که گفت وقت نکردم منم گفتم باید الان بزنم برات که قبول نکرد منم گفتم ناز نکن بغلش کردم بلندش کردم بردم سمت حموم لباساشو کندم رفت ژلت اورد منم خودمو لخت کردمو رفتیم حمومم دو تایی زیر دوش یکمی همو بغل کردیم اون با یه دستش کیرمو گرفته بودم منم فقط مممه هاشو میخوردم که بهم گفت زود بزن بریم بیرون که الان پدر مادرم بیان منم شروع کردم تمام بدنشو تمیز کردم که زیادم مو نداشت که همونجا زیر دوش یع لاپا براش زدم صدای اه ناله ای هر دو تامون تمام حمام گرفته بود که هر دو تامون ارضا شدیم بیرون اومدیم خودموونو خشک کردیم رفتیم رو تختش که کم کم کیرم دوباره کیرم بزرگ شد که گفتم برات میخورم برام بخور که گفت چشم من از ممه هاش شروع به لیسیدن کردم تا رسیدم به کسش که خط صورتی بود که دست خودشم بهش نخورده بود اینقد مکیدم اینقد خوردم زبون کردم. توش که دیونه شد که گفت سوختم بکن توش من گفتم برگرد کیرم گزاشتم لای پاش که کیر ۱۸ سانت بود کلفتیش خوب بود با هر بار تلمبه کیرم میرفت زیر کسش برمیگشت که میگفت تند تر بکن فریاد میزد که جلوی دهانشو گرفتم گفتم الان همسایه ها میان دیگه چن دقیقه تلمبه زدم که به خودش لرزید ارضا شد افتاد رو تخت منم رفتم رو شکمش کیرمو از بین ممه هاش میرسیندم تو دهانش یک دقیق نشد ابم پاشید رو صورتش چند قطره ای به زور بهش دادم خورد تو بغل هم رو تخت افتادیم بعد چن دقیق بلند ش کردم بردم حموم دوباره دوش گرفتیم اومدیم بیرون که تقریبا غروب بود مادرش که کلاس خیاطی بود اومد پدرش اومد

اگه داستان دوست داشتید داستان سکس بعدی که دختر دایی دختر داییم هم بود براتون مینوسم

نوشته: A


👍 3
👎 11
33901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

906623
2022-12-14 02:19:26 +0330 +0330

خاک تو سرت، ملجوق

0 ❤️

906629
2022-12-14 03:05:36 +0330 +0330

جقت چسبید؟ نوش ولی وقت مارو گرفتی حالا باید کون بدی تا رضایت بدیم

0 ❤️

906630
2022-12-14 03:16:48 +0330 +0330

نهایتش جق زدنش راست باشه

0 ❤️

906691
2022-12-14 15:21:13 +0330 +0330

خودت فهمیدی چی گفتی؟

0 ❤️

906724
2022-12-14 23:47:35 +0330 +0330

بچه کونی
آخه کجای فرهنگ ایرانی پسر دختر نوجوون را توی خانواده ول می‌کنند که هر گوری خواستن برن؟
ننه اش روش حساس یود ولی میزاشت رو موتور پشت سرت بشینه و نمی‌دونست که بودنتون بهم برخورد میکنه؟

یه کوسی گفتی که توی هیچ شورتی پیدا نمیشه

ادمین هم هرچی ارسال بشه را تایید میکنه!

2 ❤️

906775
2022-12-15 05:06:57 +0330 +0330

ناموسن جق میزدی داشتی مینوشتی،کس خواهر دروغگو

0 ❤️

906777
2022-12-15 05:21:06 +0330 +0330

یاد رفیقم افتادم که امشب میگفت : یه مرغ دارم با گندم روپایی میزنه ، بعد چند لحظه وایساد گفت : رفیقمم یه کفتر داشت رانندگی میکرد هی میرفت پایین کلاچ میگرفت هی میومد بالا ، الانم کفتره رو اف بی آی خواست رفت آمریکا ، یهو نگاهش کردم ، گفت : هرکی ندونه فکر میکنه دروغ میگم یا سیگاری بار زدم یا سنتی و صنعتی رو باهم زدم ، یعنی طوری دروغشو قشنگ میگفت که خودشم باور کرده بود ، خواستم بگم جنابعالی هم سنتی و صنعتی رو با هم زدی و شکی درش نیست .

0 ❤️