سلام به همه
محمدم ۲۱ خرم آباد
سری قبل داستان اولین گی ام رو‌نوشتم،همین اولش میخوام بگم،چیزی که میخوام تعریف کنم،خاطره و داستان نیست،تجربم هست پس اگه اذیتی نگاه نکن.
دوما من نمیدونم چه ملت عجیبی داریم فانتزی و رمان و دوست دارن اما واقعیت و رک میگی خوششون نمیاد.بعضی داستانا میبینی اصلا انگار طرف ایالات متحده امریکاس.انقد راحت انقد شیک و نایس!!
کلا چند راه برا سکس یا گی مگه داریم؟یا باید دوس دختر داشته باشی اونم ممکنه به سکس نرسه،یاباید طرف جنده بری اونم رفیق و روابط اجتماعی بالا میخواد،تا بهت معرفی کنه، اینستاگرامیا معمولا الکین
برای گی هم باید بری زیر پست ها و هشتگای مربوط به گی، بنویسی فاعل هست یا مفعول هست،تمام!دیگه چیز عجیبی نداره که تو میای زیر داستان من مزخرف مینویسی امریکا که زندگی نمیکنی اینکارا ریسک داره و معمولا خاطره هم نداره حالتم گرفته میشه یکم
بعد اخه یکم به عقلتون رجوع کنین ادم دیروزشم خوب یادش نیس چطور تو اون داستانایی که لایک میکنین،طرف دونه دونه حرفا خودش و طرف مقابلش یادشه،یکم فکر کنین عقده ی نکردنتونو زیر داستانا خالی نکین به شرفم هی عشق لاتی دارین وگرنه دم دستم اینجور نمیگید

برا بار دومم میگم فیلم های سکس و گی رو دانلود کنین فردا ملی شد یا کلا نتونستین،(مثل الان که گاهی وقتا جستجو ایمن فعاله) بعدا پشیمون نشید یه اینترنت شبانه بخرید دانلود کنین
و واقعا هم خاک تو سر اون احمقی که جستجو ایمن رو‌فعال کرد که مثلا سایت های پورن از گوگل دیده نشن،نه اینکه فیلتر باشن کلا دیده نشن.
اولا به شما هیچ ربطی نداره جوان مردم مگه چه گناهی کرده نمیتونه ازدواج کنه بتوچه مردم برن بهشت یا جهنم،دوما اصلا شاید یکی متاهل بود خواست اموزش ببینه گ خوریش به شما اومده؟ انگار ما بچه کوچولوییم یه مشت عقب افتاده باید برا ما تصمیم بگیرن اون خایمالا و چاقالاییم که میگفتن کار خوبی کرد خب مثل بچه کوچولون عقلشون در اون حده مثل گوسفندن یکی باید بالا سرشون باشه

بریم سر داستان
سری قبل گی کردم،چون من فاعل یا همون تاپ هستم فقط دوست دارم بکنم ولی یه مدتیه میل جنسیم خیلی کم شده نمیدونم چرا برا گی و سکس همین مشکلو داشتم اصلا تحریک نشدم یذره صاف کرده بودم فقط،دور روز که از گی کردنم گذشت.رفیق مجازیم فیلم و گیف میفرستاد تلگرامم،گی…سکس …لزبین…
چند تا سکس فرستاد گفتم بش امروز هوس سکس کردم و تاحالا هم نکرده بودم.
گفت این شماره یه جنده هست اسمشم خانوم فلانی هست زنگ زدی بگو از اسنپ راننده فلانیه شمارتو گرفتم.
آقا زنگ زدم جواب نداد پیام دادم سلام خوبید جواب نداد زنگ زدم دیدم زنی با صدای کلفت اصلا شک داشتم مرده یا زن،یکمم پرو و بی تعارف و صدا بلند گفت سلام بله شمارم از کی گرفتی اها
از حرف زدنش خوشم نیومد یکم طلبکارانه بود گفتم کی بیام گفت بعد از ظهر ساعت ۲،۱ فکرامو کردم ادرسیم که داد یه جایی از شهرمون بود جای خوبی نبود معمولا لات ها و فقیرا اونجا بودن محله فقیری بود،دلو زدم دریا اونموقع که داشتم باش حرف میزدم داشتم از فروشگاه کوروش خرید میکردم برگشتم خونه گفتم بزار یه ردی بزارم اگه سرکاری بود بشه کاریش کرد،موبایلمو نبردم رمزشم ورداشتم گذاشتم گوشه تو‌کمد.
یه تاکسی گرفتم ۳۰۰ هزاری تو حسابم بود جریان مال ۲ هفته پیش بود تقریبا.اول یجا خواستم‌پیاده شم دیدم دور تره مکانش گفتم‌تاکسیه وایسه یه جا از عابری پول بگیرم جلوتر پیاده‌کنه،وایساد رفتم عابری،نمیدونم عابربانکا چشون شده پول نمیدن پول نداد از بقالی گرفتم منو رسوند به اون کوچه.
رفتم کوچه گفته بود اخر کوچه قبلا،دوییدم نبود محل هم فقیر منم میدوییدم پایین کوچه دیدم نبود از یکی دو مغازه خواستم با گوشی به شمارش که رو کاغذ نوشتم زنگ بزنن.ندادن اعتماد نکردن
سیگار فروشی بش زنگ زد کلی تشکر کردم‌چون ادم مودبیم و کلا خیلژ قدر دان کسی میشم.
توی تماس گفت کوچه ی چند(عددشو‌نمیگم بخاطر حریم‌خصوصی)
من اشتباه عددشو شنیده بودم برا همین دو‌کوچه بالاتر باید میرفتم خلاصه دوییدم اون کوچه بعد تا وسطاش رفتم دیدم چهار راه شد از یه مغازه نسبتا بزرگ موبایل خواستم خیلی آقا بود ادم با معرفتی بود و‌با ادب موبایل داد گفتم اینجا که چهار طرفه گفت همونو مستقیم بیام وقتی مستقیم رفتم دیدم جلوش بند بسته ولی سمت راست و‌چپ داره اونم بازه
آقا دوباره دوییدم سمت مغازه گفتم شرمنده من زنگی بزنم خیلی ببخشید زنگ زدم گفتم اینجا که بن بست نیس گفتم راست برم یا چپ گفت پیش (یه مدل ماشین) خونمونه اونجا وایس،بدو‌بدو رفتم اول دیدم یکی داره از گوشه در نگاه میکنه فکر کردم پیرزنیه اهمیت ندادم چند دقیقه ای اونجا چرخیدم دیدم دوباره نگاه کرد رفتم اروم در زدم یکی گفت بیا،رفتم تو حیاط بود اولش،استرس هم داشتم در ورودی رو زدم گفتم یالله درو باز کردم دیدم ۳ تا زن گنده هستن اون وسطیه که باش زنگ زدم زن لاتی بود صداش هم‌کلفت بود بم گفت با صدا و‌لحن بد:
پسس چرااا شمارمووو به‌همه دادییی فکر کنن من جنده اممممم
ترسیدم‌گفتم:من من من من من بخدا قصد همچین کاری نداشتم بب ب ب ب خدا گوشیم شارژ نداشت(واقعام نداشتم ولی گوشیمو نبردم)
رفتم داخل خونشون هم قدیمی و کوچیک داشتن ناهار املت درست میکردن دیدم به اون زن بداخلاقه زنگ میزنن گوشیش ساده بود دلم سوخت یکم و بهشم حق میدم اینجور صحبت کننه و اعصاب نداشته باشه بعد نمیدونم کدومشون گفت چرا اینجور اومدی نباید کسی میدیدت داری میای خونه.بعد گفتم من کارت دارم اشکال نداره که،گفتن ای بابا…
خلاصه مخفیانه از خونه رفتم بیرون کلی کوچه ها رو دوییدم برا عابر بانک رسیدم دیدم پول نمیده ارهرچی مغازه خواهش کردم ۲۵۰ تومن نقد بدن میگفتن نداریم،آخرش شلغم فروشی از این وانتتیا. بم با ۱۰ هزار ۱۰ هارتار داد ادم خوبی بود دوباره کل راهو دوییدم برسم بهش
وقتی رسیدم تازه فهمیدم کنارش دو نفر دارن کارگری میکنن یه چرخی اینور اونور زدم یکیشون هی نگام میکرد دوباره اینور اونور کردم دوباره دست از کار میکشید نگام میکرد این بار اون یکی نگام کرد
حواسم به خونه هم بود،بعد دیدم از خونه طبقه بالاش دونفر دارن میان سمت ماشینشون سمت ماشینشون بودن یکم حرف زدن و رفتن منم دیدم فایده نداره نه کوچه خلوت میشه نه چیزی دیدم کارگرا بیخیال نگاه کردن شدن،خودمو چسبوندم دیوار یواشی مثل موشی رفتم تو
اقا رفتم یکیشون گفت برو اتاق،وقتی رفتم دیدم زن بداخلاقه داره با یکی حرف میزنه‌میگه شلوارش لی بود همین پسر که اومد داخل
نگران شدم به اون زنه که مبخواست بم بده گفتم این منظورش چیه چی شده گفت هیچی نیس مشتریه ،دوباره گفت دوباره پرسیدم گفت چیزی میکشی؟نه واقعا چیزی نزدی گفتم نه والا
رفتیم تو اتاق درو بست خواستم لباسمو درارم گفت نه فقط شلوار اونم فقط شرت و شلوارشو دراورد گفتم من قبلش گی هم داشتم توجهی نداشت خلاصه دراز شد پاهاشو داد بالا منم که میل جنسیم پایین بود گفتم داستان قبل،اون پسره هم‌خواستم بکنم کیرم بزرگ نمیشد خودش جاش میداد.
بعد همون کوچیک هم نمیرفت تو،دو سه تا تلمبه میزدم درمیومد اونم هی عجله داشت میگفت زود باش،پوزیشنو عوض کرد داگی نشست میخواستم بکنم تو نمیرفت گفتم عقب بکنم گفت نه
برگشت همون پوزیشن گفتم اشکال نداره بخورم کصتو گفت زود باش فقط سریع کصش رو لیس زدم بو مونده میداد نرم هم بود خیلی
دوباره کردم دوباره کم بزرگ شد و‌تحریک نشدم چند تایی تلمبه زدم دست از ممه ش رو لباس گرفتم چند تایی زدم پا شد گفت بسه
لباسامو پوشیدم اها اینم بگم نمیدونم چرا موقع سکس از این ماسک یبار مصرفا پوشید وقتی رفتم دیدم دارن با مشتری بعدی املت کوفت جان میکنن حسودیم شد یکم.چرا من از اینا ترسیدم
درو باز کرد نگاهی به راست و چپ کرد گفت برو منم یواش رفتم پارک و بعدش گیمر حالم گرفته بود نمیدونم چرا حس خوبی نداشتم دلگیر بودم چون من‌واقعا دوس ندارم اینجور رابطه ها رو‌اونم کجای شهر اونم همچین ادمایی،من رابطه دوس پسر دختری و فانتزی و‌عاشقانه دوس دارم دوس دارم با رلم سکس کنم کسی که دوس داشته باشم و الانم هدفم تجربه سکس بود
بچهه ها واقعا خواهش میکنم اگه‌جق میزنید و سنتونم کمه خوااااااههههششش میکنم بزاریتش کنار وگرنه بعدا فقط با دیدن فیلم و‌جق ابتون میاد اصلااا موقع سکس چیزی حس نمیکنین خواهش میکنم ترکش کنین زندگی زناشوییتون به خطر میوفته

حالا چرا دوس داشتم تجربه کنم

-اگه مردم سکس نکرده از دنیا نرم
-اگه سرطانی فلجی کری کوری شدم سکس کردنو قبلش بچشم
-تجربه جنده بازی
-قیافم شبیه فاعل ها باشه نگن مفعوله بهم‌ بیاد چیزی بارم باشه
-افزایش اعتماد بنفس
-افزایش شجاعت
-شبیه ایرانیا شدن(مثل ایرانیا که هم دوس دارن گی کنن هم سکس هم مشروب,همجنسگرا بودن بین بعضی ایرانیا و غربیا زمین تا اسمون متفاوته ما همجنسگرا واقعی هم داریم. اما کاری که بیشتر ایرانیا میکنن نمیگن همجنسگرایی میگن لاشی بازی این که تو هروقت زد بالا کامنت بزاری فاعل بیاد مفعول بیادیا حتی جنده، با هرکی دلت میخواد باشی بدون تعهد اسمش همجنسبازیه)

خلاصه اینم ماجرای من گفتم قصد من این نیس بیام خاطره بگم کار منم خاطره نبود و راستی نمیدونم بازم برم بکنم یا نه از چند چی میترسم
اول اینکه اگه HPV یا HIV بگیری فاتحست خوندس باید دور ازدواج رو خط بکشی دور زندگیت هم
دوم از کم رویی و بی ازار بودنم سو استقاده کنن که اگه کنن خودشون ضرر میکنن خونه خودشونه و کسیم نباید مطلع شه اونجا چه خبره
سوم اینکه لو برم بدشانس باشم همسایه ای چیزی ببینه زنگ بزنه پلیس

فعلا که پول یقرون‌ندارم اوضاع جنسیمم خوب نیس میلم خیلی اومده پایبن مگه با عیدی و سهام عدالتی چیزی،منتا بهار کوچه شلوغ میشه و ریسکش بالاتره یا بدشانسی بیارم خطشو عوض کنه
اها از اینکه آتو داشته باشه از دستم هم میترسم مثلا بگه تو باعث شدی همسایه ها بفهمن تو فلان کردی تو بهمان
چون با من میانه خوبی نداره

پایان

نوشته: محمد