اسم من کاوه هست و فعلا ۲۰ سالم هست، این داستان که می‌خواهم تعریف کنم مال سه سال قبل هست.
برای کنکور کلاس‌های تقویتی اشتراک می‌کردم و آنجا با دختری آشنا شدم به اسم فاطمه، بعضا در مورد درس با هم تو تلگرام پیامک داشتیم تا اینکه سال بعد من دانشگاه رشته کشاورزی رفتم و اون رشته زبان و ادبیات، کم کم چت ما زیاد شد و ابراز علاقه به هم کردیم و کم کم با هم سکس‌چت می‌کردیم تا اولین روز ولنتاین رسید و به هم تحفه خریدیم، من اولین لب همون روز با فاطمه تجربه کردم و تجربه باور نکردنی و عالی‌ای بود، بعد اون هر دو سه هفته یکبار با هم میدیدیم و لب میگرفتیم، کم کم جلو رفتیم و من ممه هاشو از رو لباس میمالیدم براش و اون کم کم از شورت با کیر من بازی میکرد، چند وقت بعدش اجازه داد شرت شو در بیارم و فقط کص شو بخورم، کصش مزه ترش داشت ولی حتا لا پایی نمیگذاشت که به پردش ضرر نرسه، چند مدتی همین‌طور بود و حدود یک سال و چند ماهی گذشت و ولنتاین سال بعد رسید، این ولنتاین خواستم یهتر از سال قبل باشه و کادو‌های گرون براش گرفتم و فقط با لب گذروندیم، چند روز بعدش که دوباره با هم سکس داشتیم اومد پیش من، اول لب گرفتیم و لباساشو در آوردم، بعد ممه هاشو براش مکیدم و حال میکرد، رفتم سراغ کصش ولی چون مزه ترش داشت هربار عسل میزدم به کصش و لیس میزدم، اینبارم همین کار کردم ولی با انگشتم سوراخ کونشو میمالیدم، خیلی حشری شده بود و داشت کصشو محکم میمالید به دهنم، ازش خواستم تا رو به دل شه و وقتی رو به دل شد با انگشتم بیشتر به سوراخ کونش میمالیدم، کیرم گرفتم تا داخلش کنم ولی خیلی تنگ بود هر چی کردم نرفت و چون تاخیری چیزی استفاده نکرده بودم آبم اومد.

حالا این طرز نوشتارم نمیدونم چجوره، اگه راضی بودین که ادامه رابطه هامو بنویسم وگرنه که بیخیالش شم

نوشته: کاوه آریایی