بدترین روز زندگیم

1401/12/26

سلام دخترم ۲۵ سالمه. این فاجعه ای که تعریف میکنم مربوط به ۱۹ سالیگمه سال ۹۵… برای اولین بار بود که رل میزدم. شمارشو داد منم خیلی ازش خوشم اومد قد بلند بود و هیکلی چهره جذابی داشت… منم خوشگل بودم ولی خیلی خجالتی. با هزار زور و کلی فکر زنگ زدم بهش و گفتم راضیم دوست بشیم با هم اونم یه جا قرار گذاشت کلی حرف زدیم میگفت پولداره و تو اولین نفری که دلمو بردی و…😏 منم احمق به خودم میبالیدم چه فرشته ای نصیبم شده… بهش گفتم من با خونه قرار گذاشتن اوکی نیستم اگه سکس ازم بخوای نیستم برو دنبال یکی دیگه که خودش گف ن من ازدواجیم و بعد عروسیمون رابطه خواهیم داشت… بعد یه مدت یواش یواش رو مغزم رفت که نشون بدم و اون برام بخوره منم ساک بزنم براش. انقدر دوسش داشتم قبول کردم… کم کم با حماقت خودم پام به خونش باز شد در حد لاپایی و عشق بازی بود. یه روز تماس گرفت گفت حالم بده بیام دنبالت که گفتم نه دو ساعت دیگه(روزایی ک قرار داشتیم روز های زوج بود به بهانه کلاس زبان میرفتم پیشش وگرنه که پدرم یع عقاید مزخرف و پوسیده ای داشت و اجازه نمیداد تو جامعه باشم بلکه این بلا سرم نیاد😔) راس ساعت ۵ رفتم بیرون طبق معمول رفتم خونش ولی این بار فرق داشت عصبی بود گفت سریع لباساتو درار.دراوردم و منو انداخت رو تخت و دستمو با کمربند به تاج تحت بست. فکر کردم فانتزیشه و هیچی نگفتم ولی یه درصدم فکرشو نمیکردم بخواد بکنه. وازلین زد به واژنم و یه نگاهی بهم کرد و شروع کرد فشار دادن داخل. انقد تو شک بودم فقط نگاش میکردم که وقتی کامل فرو کرد یه درد و سوزش شدیدی حس کردم و جیغ میزدم که دهنمو گرفت و بی رحمانه بدون توجه به حالم تلمبه میزد. بعد بیست دیقه که آبش اومد ولم کرد. فوشش دادم و گفتم بازم کنه که برم… شروع کرد کتک زدم عوضی صورتمو نمیزد که خانوادم نفهمن… چند دیقه بعد برم گردوند و از پشت گذاشت که دردش چند برابر جلوم بود… حوصله توضیح کامل ندارم دوبار دیگه هم کرد منو و بعد کلی تحدید ولم کرد. تا یه سال با اجبار میرفتم خونش و یه سری هم دوستشو اورد و خیلی بد کردن منو. دیگه بیست سالم بود که رفتن ازین شهر با خانواده خراب شدش… صبح تا شبم آرزومه سر خواهر حروم زادش این بلا بیاد تا بفهمه تجاوز به دختر ساده چه عاقبتی داره… دو سال افسردگی داشتم ولی نذاشتم کسی بفهمه و یواشکی دکتر میرفتم که درمان شم… اگه بابای عوضیم میذاشت یکم تو جامعه باشم گول اون حرومی رو نمیخوردم… حتی رفتم برای دوختن پردم و دکتر گفت بافت پرده به طور کامل ازبین رفته و با دوختن پردت طرف آیندت میفهمه چندین بار رابطه کامل داشتی… بعد اون زبانمو ادامه دادم و تو همون آموزشگاه معلم شدم و تدریس میکنم… یه زندگی روتین وار با یه زخم عمیق قلبی دارم… امیدوارم هیچ کس هییییچ کس حال منو دچار نشه که داغون کنندس

نوشته: یه بدبخت


👍 7
👎 3
29701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

919130
2023-03-17 00:49:18 +0330 +0330

بازم این وازلینیه اومد 😂
بچه جون کس تا حالا ندیدی ، قبول
توی کستان قبلیت همه بهت گفتن که به کس وازلین نمی‌زنن!
چی؟ آها! گرفتم! اینو قبل از انتشار اون داستان ارسال کرده بودی و نشده ادیت کنی؟

2 ❤️

919161
2023-03-17 02:24:36 +0330 +0330

به به، شما کمتر گو بخور شماره خواهرشو بده بقیش با من

1 ❤️

919180
2023-03-17 03:56:55 +0330 +0330

nima58teh
منم همیشه همین فکرو میکردم تا اینکه یه کس با وازلین کردم اصلا پشمام ریخت اون روز😂😂😂

3 ❤️

919216
2023-03-17 10:04:41 +0330 +0330

حالا اونروز بزور کرد تو تا یکسال بعدش واسه چی میرفتی میدادی؟

4 ❤️

919393
2023-03-18 11:03:02 +0330 +0330

دوست داشتم بگم من هستم اگه کاری ازم بر بیاد اما خب اینجا سو تفاهمه که به وجود میاره
من میام کامنتای زیر داستان رو میخونم بیکار که بشم

0 ❤️

919452
2023-03-19 02:37:49 +0330 +0330

نویسنده: من دخترم (عین سگ دروغ میگوید)
کامنتا: “بده بکنیم، بیا بریم دیت، من دختر ندیدم هولم”

0 ❤️

921265
2023-04-01 01:45:28 +0330 +0330

کصخل خان تو رو آورده خونه بهت تجاوز کرده دیگه خودت جنده بازی در آوردی یه سال تمام رفتی کص دادی کصمغز کیر بابات دهنت که رفتی دکتر زنان بعد یارو گفته این پرده دیگه پرده بشو نیس…!

0 ❤️

923049
2023-04-12 18:03:55 +0330 +0330

کسو الکی پسر مردم رو بدنام نکن و غرور کاذب و خودبینی مفت خود رو ک یه پسر وقتی میگه دوستت دارم رو انگار ک ملکه زیبایی خودتی رو بنام پسرها نزار خدا میدونه خودت ب چند نفر دادی وکجا دادی و پکوندنت میایی اون رو به دوسپسرت ربط میدی ؟آخه چه دلیلی داشت یه پسر یه دختر ناز ک هم راحت میشد اون رو کرد رو بیخود بی‌جهت اون رو کتک کاری بکنه و عقب وجلوشو یکی بکنه ها؟تو ک راحت داشتی بدن ناز خودتو تقدیمش میکردی دروغگو

0 ❤️

935965
2023-07-03 18:43:33 +0330 +0330

این بی نوا اومده اینجا دردشو بگه…اگه مراحمی واسه زخمش نیستید پ گوه زیادی هم نخورید بی ناموسا…اون حرومزاده هم یکی بوده مثل خودتون بی شرف تهی مغز فقط دنبال خالی کردن خودتونید…عوضی های از سگ پست تر

0 ❤️

937973
2023-07-16 11:52:33 +0330 +0330

این داستان واقعیه یا دروغه به کنار ولی چیزی که مشخصه اینه که زنهای این مرز و بوم همه رو مقصر میکنن که بگن ما مقصر نیستیم.یکی ۲۴ ساعت تو جامعس بعد که کوس میده میگه کاش خانوادم آزادم نمیزاشتن،یکی مثل این مادام ، اعتقاد برعکس داره.در کل زنای این مملکت همیشه طلبکارن با وجودی که هیچ گوهی نیستن.
واقعیتش باید گفت ریدم تو این حکومت که اینقدر به زنا بها داد که واقعا هار شدن.
اداره ، شرکت،معلم همه و همه شدن خانم و بدبختی اینجاست که میگن مظلومیم.
گوه تو این حکومت گوه تو این حکومت گوه تو این حکومت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها