سلام
اول از خودم بگم یه پسر متوسط ،قد180،وزن85،یه کیر کوچولو12سانتی خوب یه عادم معمولی بودم تا این که رفتم دانشگاه،یه دختر بود تو دانشگاه به اسم سمیرا از اول که رفتم تو کلاس برام تعجب برانگیز بود هیکلش از اکثر پسرا درشت تر بود ،خیلی ام خوشگل بود ،خوب من روم نمیشد برم پیشش ولی شنیده بودم خیلی از بچه ها رفتن سراغش ولی پا نداده خلاصه ترم اول تموم شد ،رفتیم خونه ،خونه ام هر وقت جغ میزدم تو فکر سمیرا بودم،با شروع ترم دوم دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم ولی چون روم نمیشد حرف بزنم به هزار بدبختی و خایه مالی شمارشو از یکی از بچه ها که قبلاً بهش پیشنهاد داده بود گرفتم ،خوب شب بهش پیام دادم حدود ساعت هشت ،لحظه شماری میکردم جواب بده،تا ساعت دوازده جواب. داد سلام شما گفتم فلانی ام ،گفت شماره منو از کجا آوردی ،گفتم بماند ،خلاصه خیلی سرد برخورد کرد و گفت نه ،فرداش تو دانشگاهم بد نگام میکرد ،شب باز پیام دادم ،بعد نیم ساعت جواب داد برو گم شو دیگه ،خیلی بهم بر خورد دیگه پیام ندادم خلاصه ترم دوم کسشعر گذشت ، بین دوتا ترم بود دیگه زده بود به سرم پیام دادم بازم بهش ،این دفعه عصبی شد گفت پدرسگ مگه نگفتم برو گم شو .منم که زده بود به سرم گفتم هر کاری بگی میکنم هر چی تو بگی فقط قبولم کن،یه مکس کردو جواب داد .باشه ،داشتم بال در میوردم.
گفت فردا ساعت 6بعد ظهر بیا میدون تلویزیون ،گفتم باشه و تموم ،فرداش از صبح تو حموم بودم تا پشمامو بزنم 🤣 .ساعت شیش رفتم سر قرار که یه دفعه یه ماشین بنز جلوم وایستاد ،توجه نکردم تا شیشه رو داد پایین گفت دیشب که بلبل بودی ،دیدم خودشه لبخند زدم گفتم ببخشد و سوار شدم،خلاصه تو راه همش میگفتم برا چی منو دوست داری اینا ،رسیدیم در یه آپارتمانی که رفتیم تو پارکینگ،گفتم به نظرت خونه زود نیست،که زد زیر خنده،رفتیم بالا رفت لباس عوض کرد داشتم دیونه میشدم . اومد گفت پس هر چی من بگم گفتم آره ،اومد بهم چسبید گفت ببینم چند مرده حلاجی😅 تا اندازه کیرمو دید زد زیر خنده گفت خاک تو سرت با این اون ی مخ منو بزنی ،گم شو تو اتاق ،خیلی بهم برخورد ،کیرم خواب رفت رفتم اتاق اونم اومد رفت از کشورش یه چیزی برداشت ،اومد شلوارمو کشید پایین یه چیزی که بعد فهمیدم چستیتی بود بست بهم ،کلیدشم انداخت گردنش دستمو گرفت و منم نمی‌دونم چم شده بود اصلا مقاومت نمی‌کردم ،بردم تو دستشویی و یاد داد بهم تنقیه کنم منم انجام دادم ،انگار اطاعت کردن تو وجودم بود.بردم تو اتاق با لبریکانت اول چرب کرد و شروع کرد انگشت کردن،تا سه انگشت که رفت خودش اومد جلو م گفتم حتما میخواد براش بخورم😅 که یه کیر 18سانتی خورد تو صورتم دیگه گفتم یه درصدم اگه به باد نرفته بودم رفتم ولی اینقدر سمیرارو میخواستم که اصلا برام مهم نبود،انگشتاش توم بود منم براش ساک میزدم ،میرمم داشت میترکید تو چستیتی. اومد پشتم و کیرشو کم کم کرد توم درد شدید کونم یه طرف کیرم یه طرف ،کم کم دیدم یه آب کش سانی از کیرم میاد سمیرا تا اینو دید گفت تمومه دیگه اینم میاد🤣. حسابی کردم منم همش از سر کیرم آبم نیومد اونم قطره قطره،دیگه خودمم خوشم میومد .کم کم دیدم کیرش نبض میزنم کشید بیرون آبش ریخت رو شکمم ولی خوب آب آنچنانی نداشت بی رنگ و به مقدار خیلی کم ،بعد کیرشو کرد دهن من تا بمکم ،کارش که تموم شد .گفت برو دوش بگیر لباساتو بپوش برو که الان هم خونم میاد .گفتم این چی منظورم چستیتی بود 😅گفت اون کلا دیگه باهاته تا هم منو یادت نره هم بیای التماس کنی بکنمت.

نوشته: سیسی