جابر (۴ و پایانی)

1400/10/05

...قسمت قبل

سخنی با مخاطب :
این چند روزه صحبتهای همه شماها را روی خوندم و باید بگم قضاوتتان اصلآ برام اهمیتی نداره و حرفهایتان برام مهم نیست .
شما جقی های میاین اینجا جقتونو رو نوشته های مردم میزنین . توی شما هم متاهل هم متعهد هست ، بالاخره یکی تو زندگیتون هست روزا براش نقاب بزنید و شبا بیاین اینجا جقتون رو بزنید .
با ذهنای کثیف و بیمارتون از من و همه کسانی که خاطره مینویسند کثافت تر هستید ، چون شماها ادا آدم خوبا رو در میارین در حالیکه معلوم نیست توی ذاتتونیه ؟
شما جقیا جرآت ندارید یه خاطره راست یا دروغی بنویسید چون از قضاوت دیگران میترسید ، پس جقاتون رو بزنید رو خاطراتم و گه اضافه تر از دهنتون نخورین …

نمیدانم چرا سایت داستان قبلی من و جابر را منتشر نکرد و حوصله اینکه دوبار بنویسم را ندارم فقط بگویم که قرار شد جابر یکی از دوستانش به نام رسول را برای سکس سه نفره بیاره ، فقط این مشکل را داشتم که شوهرم دیگه برای ماموریت اعزام نمیشد تا اینکه یه آگهی تور چند روزه مشهد دیدم و تونستم شوهرمم راضی کنم تا به هوای مشهد با جابر و دوستش به هتل بریم .

به پیشنهاد جابر رفتیم تو اتاق خواب .
جابر و رسول شروع کردن به در آوردن لباسهاشون .
منم نشستم کنار تخت .
رسول اومد جلو و شروع کرد به بوسیدنم
با اینکه شورتشو در نیاورده بود اما معلوم بود که اونم کیر بزرگی داره .
جابر هم لخت شد و اومد جلو ، با دستم کیرشو گرفتم و مالیدم ، که رسول شورتشو در آورد .
کیرش مثل جابر بزرگ و کلفت بود .
کیرشو آورد جلوی دهانم و شروع کردم به ساک زدن ، هنوز چیزی نشده بود صدای آه رسول در اومد .
آروم روی تخت خوابیدم جابر شروع کرد به خوردن کصم و رسول هم آروم با کیرش نشست روی دهنم و دوباره شروع کردم به ساک زدن برای رسول .
حالت داگ استایل گرفتم و شروع کردم برای جابر ساک زدن که رسول از پشت کیرشو وارد کصم کرد و شروع کرد به تلمبه زدن
یک لحظه تمام وجودم پر از شهوت شد ، آهم در اومده بود رسول هم مثل جابر کارش رو خوب بلد بود و باقدرت تلمبه میزد .
چند دقیقه ای که گذشت جابر و رسول جایشان را باهم عوض کردند .
دوباره برای رسول شروع کردم به ساک زدن
جابر برخلاف رسول کیرشو وارد کونم کرد و شروع کرد به تلمبه زدن از پشت .
کمی درد داشتم ، آه هر سه نفرمون در اومده بود .
جابر کیرشو در آورد و خوابید روی تخت بلند شدم و با کصم نشستم روی جابر و شروع کردم به بالا و پایین شدن که رسول از پشت منو روی جابر خوابوند و کیرشو وارد کونم کرد
درد و سوزش گرفتم ، حس میکردم از دو طرف دارم پاره میشم واقعآ جیغم در اومده بود هر چی ازشون میخواستم بس کنن اونا بیشتر ادامه میدادند که رسول از پشت پستانهایمو گرفت و شروع کرد به مالیدن ، چقدر دستانش گرم بود اما اینکارش باعث نمیشد که درد کشیدنم یادم بره .
واقعآ جفتشون محکم تلمبه میزدن مخصوصا رسول که با تنگی کونم داشت حال میکرد .
داشتم از شدت درد بیهوش میشدم ، دهانم خشک شده بود انگار مزه گس خرمالو گرفته بود .
از شدت درد بیحال شده بودم تا اینکه حس کردم کونم پر از آب شد .
انگار رسول آبش اومده بود و بعد مدتی هم جابر کصمو باآبش پر کرد .
از شدت درد و بیحالی نمیتونستم اعتراض کنم که چرا آبشو تو کصم ریخته .
افتادم تو بغل جابر ، سردم شده بود ‌، دندانهایم از شدت سرما به هم میخورد
انگار جابر فهمیده بود حالمو سریع پتو رو کشید روم و به رسول گفت که وانو از آب گرم پر کنه .
گریم گرفته بود ، یهو هق هق گریم در اومد جابر مهربانانه بغلم کرد و بخاطر اینجور که منو کرده بود معذرت خواست .
صداشو میشنیدم که به رسول گفت از آشپزخانه هتل خوراکی بگیره .
جابر منو برداشت و برد حمام و گذاشت توی وان آب گرم .
کمی حالم بهتر شد اما هنوز کص و کونم درد میکرد .
جابر کمی کص و کونمو ماساژ داد .
صدای در اومد و رسول با یه قوطی نوشابه اومد جلو ،کیرش نیمه خواب بود
کمی که نوشابه رو خوردم بهتر شدم .
جابر آروم بلندم کرد و از وان بیرونم کشید هنوز ضعف داشتم اما خوابم گرفته بود ، هیچ کنترلی روی خودم نداشتم با حوله خشکم کردند و روی تخت دراز کشیدم و آروم خوابم برد .
نصفه های شب از خواب بیدار شدم جابر و رسول لخت دو طرفم خوابیده بودند کمی جابجا شدم و خودمو از پشت به جابر چسباندم .
صبح با حس لیسیدن کصم بیدار شدم
رسول بین پاهام بود و داشت با زبان چوچولمو میخورد .

  • بیدار شدی عزیزم ؟
  • جابر کجاست ؟
  • رفت سر کار ، عصری میاد
    رسول اومد بالا و بغلم کرد ، هنوز کص و کونم درد میکرد
  • طیبه خانم ، اجازه میدی ؟
    حوصله صحبت نداشتم ، خوابم میومد ، رسول منو به پشت کرد آروم آروم کیرشو وارد کصم کرد .
    با اینکه کصم درد میکرد اما انگار کیر رسول برام مرهم شده بود .
    رسول یه ربعی تلمبه زد کیرشو که در آورد آبش پاشیده شد روی بدنم وبا دستمال آبشو پاک کرد .
    آروم منو برگردوند و شروع کرد به ماساژ دادن
    همش قربون صدقه خودم میرفت .
    برام صبحانه آورد و لقمه لقمه در دهانم میگذاشت .
    بعد صبحانه کمکم کرد و منو به حمام برد و شست .
    تو مدتی که توی هتل بودیم رسول و جابر حسابی میکردنم اما تک تک نه دو نفر همزمان
    بعد چند روز آماده رفتن شدیم ،چون تو این چند روزه همش لخت بودم لباس پوشیدن برایم سخت شده بود دوست نداشتم برگردم واقعآ پای رفتن نداشتم .
    بعد آماده شدن از رسول خداحافظی کردم و با جابر از هتل بیرون زدیم .
    به پبشنهاد جابر قرار شد بریم شاه عبدالعظیم تا مثلآ سوغاتی مشهد بخرم و بعدش به ایستگاه راه آهن اومدیم تا شوهرم به استقبالم بیاد .
    جابر منو تو راه آهن گذاشت و رفت …
    چند روز بعد مبلغ قابل توجهی برام واریز شد  …
    بعد مدتی برای شوهرم انتقالی برای یکی از شهرستانها اومد و باید همراه شوهرم میرفتم
    واقعآ جدا شدن از جابر برایم سخت بود اما باید میرفتم چون جابر اهل زن و زندگی نبود که جدا بشم ،بعد جابر دیگه با کسی نخوابیدم

ممنون که تو این چند وقت خاطره منو خوندید

نوشته: طیبه


👍 20
👎 27
30101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849803
2021-12-26 00:40:11 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

849811
2021-12-26 00:53:50 +0330 +0330

گوه نخور بابا هرکی نقدت کرد فحش مینویسی براش من ریدم توی داستانات تاحالا ب هیچکس فحش نداده بودم توی سایت ولی تو لیاقتت فحشه تخیلات ذهن جندتو میاری اینجا مینویسی کونی بعد به بقیه ک ایراد میگیرن فحش میدی من ریدم به هیکل تو و داستانت

6 ❤️

849812
2021-12-26 00:55:42 +0330 +0330

همه دیس لایک بدین دوستان
این جنده مریض ذهنی بفهمه باید چجوری با کسایی ک نقد میکنن حرف بزنه

2 ❤️

849817
2021-12-26 01:20:05 +0330 +0330

راستی ی سوال اون هتل خراب شده مدرکم ک نمی‌خواست؟

0 ❤️

849834
2021-12-26 02:30:14 +0330 +0330

هیجان نداشت

0 ❤️

849882
2021-12-26 12:47:50 +0330 +0330

برو بابا کیر تو کصتان کیریت
دیس لایک تا ته تو کونت
تهشم دربیاری میبینی انقد قیافش کیریه ک سگم اینو نمیکنه
گوهم میخوره ک بعد اون دیگه ندادم
بگو بعد اون دیگه میخواستم بدم هیشکی نمیکرد

1 ❤️

849891
2021-12-26 14:59:36 +0330 +0330

کسکش حرومزاده از کی تا حالا جغ زدن با خیانت کردن یکی شده
مشکل از تو نیست از کص ننته که توی خرابو بدنیا اورده

1 ❤️

849903
2021-12-26 17:05:59 +0330 +0330

من نمیدونم چرا بعضیا میان جقشونو میزنن بعد فحش میدن؟ اگه از عنوان خوشت نمیاد نخون چرا میخونی فحش میدی؟
این سایت‌ها کلا تابوشکنی هستن قرار نیست که برخلاف میلت بود بیای فحش بدی.

1 ❤️

850058
2021-12-27 16:22:55 +0330 +0330

داستان کصشعر زیاد خوندم ولی درک نمیکنم شماها چرا انقد جقی و کصمغزید که موقع داستان نوشتن هم ریدید
آخه کصکش تو خودت که ندیدی این چیزا رو حداقل اینجوری ننویس که پلت تو زندگیشون ازین گوها بخورن😐😂😂

1 ❤️

850210
2021-12-28 11:10:31 +0330 +0330

من تازه داستانتو باز کردم و میخواستم برم از قسمت اول بخونم چون عاشق داستان های دنبالا دارم ولی به خاطر گوه خوری های اول داستانت نخونده بهت دیس لایک دادم بچه دهاتی

1 ❤️

850282
2021-12-28 20:56:16 +0330 +0330

سلام عزیزم خوبه به کارت ادامه بده Ali4000h@

0 ❤️

938804
2023-07-21 18:50:21 +0330 +0330

سلام
کیر همه مخاطبا تو کوس و کونت کونی تل یکی ابراد گرفت دردت اومد ولب اونا جرت دادن دردت نیومد تحمل حرف نداری ننویس مجلوق

0 ❤️