حمیدآقا راننده ی بدشانس

1392/11/06

این خاطره مربوط به یکی از دوستان منه که به نظر من جالب اومد.که گفتم برای شماهم تعریف کنم .اقا حمید پس از چند سال دوندگی بلاخره تونسته بود 1 تریلر FH بخره که تصمیم میگیره اولین بارشو بره خارج از کشور برای اولین بار یه بار به بلغارستان میخوره حمید اقای ما تو سن 50 سالگی خیلی خوشحال که می خواد بره اونور و دلی از عذا دربیاره خوشحال راهمیافته به سمت بلغار تو مسیر یه کس بیابونی به تورش میخوره دگمه ها باز چاک سینه معلوم با یک شلوارک جین تنگ تودلش میگه رحیم جون (همکاره حمید)بگو چرا جوون موندی ! در این فکر بود که دختره دستشو بالا میاره حمید بدون وقفه میزنه روی ترمز طوری که از چرخا دود بلند میشه باخودش میگه حمیدجون کوسرو افتادی دختره میاد بالا حمید دستی به سرو کون دختره میکشه وبا خودش میگه عجب کس نازی .حمید بازبون بی زبونی به دختره حالی میکنه بریم جاخواب ولی دختره قبول نمی کنه و حالیش میکنه که خودش جا داره و حمید و راضی میکنه ببره خونش حمیداقای ماهم بعد از کلی کلنجار رفتن راضی میشه که بر خونه دختره.ماشینو توی یه تیرپارک پارک میکنه و با دخترهراه میفته طرف خونش بعد از وارد شدنو خوردن مشروب دختره حمیدو به سمت تخت میکشه و شروع به لب گرفتن الز اون میکنه و بعد از کلی لب گرفتن حمید دستشو به سمت کوس دختره داراز میکنه که یدفعه رنگش میپره وقتی دختره میبینه حمید متوجه جریان شده از کمرش کلتو درمیاره میزاره روی میز و حمیدو مجبور میکنه لخت بشه که خودش هم لخت شد بله حمید اقا متوجه میشه که با یه دوجنسه طرفه و کونه رو به باد داده. اونم چه کیری هم کلفت هم دراز .حمید هم که زبون اونو نمیفهمه با اشکو ناله می خواد به دختره حالی کنه که کونده نیست ولی دختره اصلا به این حرفا گوشش بدهکار نیست در حالی که حمید نشسته بود دختره کیرشو درمیارهو میگره طرف دهن حمید و به زور اسلحه میکنه تو دهن حمید با اون یکی دستش سر حمید فشار میده به سمت کیرش حمید به ناچار با چشمهای اشک الود برای دختره ساک زد بعد از اون فقط توی ایران بار میزنه و وقتی اسم خارج میاد میزنه تو کونشو میگه هیجا ایران نمیشه

نوشته: ؟


👍 0
👎 0
53093 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

410926
2014-01-27 00:20:49 +0330 +0330

حمیدددددد…
بیاکون بده
تبلیغ تبرک بود

0 ❤️

410927
2014-01-27 02:05:31 +0330 +0330
NA

کس بیابونی چیست ؟
موجودیست خارجه ای و حیله گر که شبها از ریشه گیاهان تغذیه میکند و روزها دنبال راننده کامیون های کف کرده و ندید بدید ایرانی میگردد
این جانور موذی از فرار مغزها جلوگیری میکند( به هر حال راننده کامیونم قد خودش مغز داره احتمالا )
در برخورد با آن به عواقب تخمی ماجرا توجه نمائید.
‏#= پلیس راه خارج =#

0 ❤️

410929
2014-01-27 02:28:41 +0330 +0330
NA

دمت گرم استيو. كلى خنديدم… =))

0 ❤️

410930
2014-01-27 04:24:56 +0330 +0330
NA

چاکریم ‏shameless ‎‏
‏:)

0 ❤️

410932
2014-01-27 06:15:33 +0330 +0330
NA

از نظر پزشکی و …این داستان فقط تخیلات بوده و هیچ وقت واقعی نمیتونه بشه
دوجنسه ها یا ترنس ها شرایط خاص دارند

0 ❤️

410934
2014-01-27 09:35:21 +0330 +0330
NA

مخلصيم استيو عزيز. سَروَرى… مث هميشه عالى… =D>

0 ❤️

410935
2014-01-27 10:24:08 +0330 +0330
NA

باحال بود . بیچاره حمید . :D

0 ❤️

410936
2014-01-27 15:35:30 +0330 +0330
NA

قابل توجه دختر ایرونی عزیز که اون بالا ایراد گرفته ،نویسنده فرموده که ماشین رو کجا پارک کرده که امن باشه . البته غلط تایپی داره ولی جایی که ایشون پارک کرده ،‌نگهبان داره و بیمه هست بار ماشین.

درست بخون بعد ایراد بگیر سعید جان از شهرک غرب .

0 ❤️

410937
2014-01-27 15:36:18 +0330 +0330
NA

استیو دمت گرم خیلی باحال بود .

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها